پایان نامه تعیین تعداد در هر دوره تعطیلی، و بازده بازار سهام در روز قبل و بعد از تعطیلی |
دانش مالی رفتاری
مالیه رفتاری، حوزهای نوپا و درحال رشد است. درواقع شروع رسمی بحثهای آن به دهه ١٩٨٠ برمیگردد . بسیاری از پژوهشهایی که مورد بحث قرار گرفت، در هشت سال اخیر صورت گرفته است. «مالی رفتاری، ترکیبی از علوم اقتصاد و مالی با روانشناسی میباشد که در تلاش است بیقاعدگیهای موجود در بازارهای مالی و قضاوتهای افراد در خطاهای سیستماتیک را توضیح دهد.» (بدری و شواخی زواره، ۱۳۹۰)
رفتار غیرعقلایی در ادبیات مالی رفتاری در نقطه مقابل عقلایی بودن در مالی کلاسیک قرار نمیگیرد، بلکه منظور از رفتار غیرعقلایی، رفتاری است که با ویژگیهای عقلایی تعریف شده مالی کلاسیک بهطور کامل انطباق ندارد یا از آن فاصله میگیرد. (بدری و شواخی زواره، ۱۳۸۹). فرض عقلایی بودن سرمایهگذاران یکی از پایههای اصلی دانش مالی کلاسیک است و تقریباً تمامی نظریههای مالی کلاسیک مثل نظریه پرتفوی، بازار کارای سرمایه، مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای و تئوری نمایندگی و نظریههای فرعی منشعب از آنها، متأثر از این فرض است. از نظر دانش مالی رفتاری، این فرض به دلیل واقعی نبودن، قادر به توضیح رفتار سرمایهگذاران نمیباشد.
امروزه این موضوع قوت گرفته که قیمتها بیشتر توسط نگرشها و فاکتورهای روانی تعیین میشوند تا متغیرهای بنیادی و بنابراین مطالعه روانشناسی بازار اهمیت بیشتری پیدا کرده است. دانش مالی رفتاری ترکیبی از اقتصاد کلاسیک و مالی، با نظریه تصمیمگیری و روانشناسی است که به دنبال توضیح و تشریح پدیدههای غیرعادی مشاهده شده در حوزه دانش مالی میباشد. بطور کلی مدلهای رفتاری، مدلهایی هستند که در آنها فرض عقلانیت کامل سرمایهگذاران کنار گذاشته شده و انواع تورشهای رفتاری را مورد بررسی قرار میدهند. منظور از تورش، انحراف از تصمیمگیریهای درست و بهینه است.
یکی از مفاهیم اصلی در حوزه مالی رفتاری، تئوری چشمانداز و نقطه مرجع میباشد. تئوری چشمانداز از سوی کانمن و تیوِرسکی در سال ۱۹۷۹ ارائه شد. آنها در قالب این نظریه نشان دادند که «میزان رضایتمندی حاصل از میزان معینی سود، کمتر از عدم رضایتی است که از همان مقدار زیان بهدست میآید.» (بدری و شواخی زواره، ۱۳۸۹). مفاهیم اصلی این نظریه در زیر بیان میشود: (تلنگی، ۱۳۸۳)
- زیانگریزی: زیانگریزی به این معنی است که جریمه ذهنی مرتبط با یک زیان مشخص، بیشتر از پاداش ذهنی ناشی از عایدی به همان اندازه است. اگر سرمایهگذاران زیانگریز باشند احتمالاً تمایلی به شناسایی زیان نخواهند داشت.
- پشیمانگریزی: وقتی به وجود میآید که افراد میخواهند از احساس ناراحتی ناشی از تصمیمات ضعیف خود پرهیز کنند. پشیمانگریزی سرمایهگذاران را تشویق میکند که سهام دارای عملکرد ضعیف را نگهداری کنند تا از شناسایی زیان پرهیز کنند. این امر میتواند تصمیمات جدید سرمایهگذاری را تحت شعاع قرار دهد.
- حسابداری ذهنی: اشاره به این خاصیت ذهنی دارد که افراد میخواهند دنیای خود را در حسابهای ذهنی جداگانهای سازماندهی کنند. سرمایهگذاران تمایل دارند با هر عنصر پرتفوی سرمایهگذاری خود به طور مجزا برخورد کنند. این امر میتواند به تصمیمگیری غیرکارا منجر شود. برای مثال شخصی ممکن است در نرخ بهره بالایی وام بگیرد تا یک کالای مصرفی بخرد در حالی که همزمان در یک حساب با نرخ بهره کم، برای تأمین هزینه تحصیلی فرزندش پسانداز کند.
مالیه رفتاری دو پایه اصلی دارد، یکی محدودیت در آربیتراژ و دیگری روانشناسی. (راعی و فلاحپور، ۱۳۸۳). بر اساس فرضیه آربیتراژ، قیمت اوراق بهادار برابر با ارزش ذاتی است و نمیتوان منفعتی را بهطور رایگان بهدست آورد. به عبارت دیگر، بازدههای بهدست آمده، دقیقاً متناسب با ریسکشان است. بر اساس رویکرد مالیه رفتاری، برخی ویژگیهای قیمت داراییها بهعنوان انحراف از ارزش ذاتی تفسیر میشوند و عنوان میشود که علت این انحرافات وجود سرمایهگذاران غیرعقلایی در اقتصاد است.
افراد اغلب در تصمیمهای سرمایهگذاری خویش سازگار نیستند. البته این به علت عدم ثبات در حالات روحی افراد است که به تغییر در مطلوبیت آنها منجر میشود. به عبارت دیگر هیچ مدل ثابتِ مطلوبیتی برای افراد، نمیتوان تصور کرد. برای مثال فردی ممکن است با نرخ بهره بالایی برای خرید اقلام مصرفی قرض، و در همان زمان با نرخ بهره پایینتر برای هزینههای دانشگاهی فرزند خویش پسانداز کند. چند نمونه از تورشهای رفتاری که میتواند بازار اوراق بهادار را تحت تأثیر قرار دهد، عبارتند از: (راعی و فلاحپور، ۱۳۸۳)
- اثر هالهای: این اثر باعث میشود شخص قضاوتکننده تحت تأثیر یک ویژگی مطلوب از فرد یا موضوع مورد بررسی قرار گرفته، این ویژگی را به دیگر ویژگی های آن تعمیم دهد. چنین اسنادهای اشتباهی میتواند به طور بالقوه باعث قیمتگذاری اشتباه در بازار سهام شود .
- توهم در مورد صحت و سقم پدیدهها: این توهم از آنجا ناشی میشود که اشخاص گرایش بیشتری به پذیرش صحت و سقم مطالبی دارند که پردازش آنها سادهتر است. به عبارت دیگر اشخاص به مطالبی که فهمیدنش برای آنها آسانتر است، اعتماد بیش تری دارند .
- نمایندگی: بیانگر این است که اشخاص براساس کلیشهها تصمیمگیری میکنند. در واقع اشخاص احتمال رخداد یک پدیده را با توجه به میزان شباهتی که این رخداد با رویدادهای مشاهده شده قبلی دارد، برآورد میکنند. به عنوان مثال، سرمایهگذاران به سمت خرید سهامی که به تازگی دارای بازده خوبی بوده است، هجوم میآورند و از خرید سهامی که به تازگی عملکرد بدی داشته است، اجتناب میکنند. به طور کلی نمایندگی باعث میشود سرمایهگذاران نسبت به اطلاعات جدید عکس العمل بیش از حد نشان دهند.
- خودفریبی: مهمترین پدیدهای که در زمینه خودفریبی بحث شده است، اعتماد بیش ازحد است. شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد اشخاص، به دانش و تواناییهایشان بیشتر از آن چیزی که هست اعتماد دارند بهطور کلی اعتماد بیش از حد باعث میشود سرمایهگذاران به اطلاعات جدید عکسالعمل کمی نشان دهند.
چنان که ادعای مالی رفتاری درست باشد، میتوان کاربردهای آن را درباره الگوهای رفتاری در بازارهای مالی به شرح زیر یافت: (تلنگی، ۱۳۸۳)
- عکسالعمل بیش از حد یا کمتر از حد به اخبار یا تغییرات قیمتی،
- استفاده از روندهای تاریخی جهت پیشبینی آینده،
- عدم توجه به متغیرهای بنیادی در ارزیابی سهام،
- تمرکز به سهام بزرگ و شناخته شده،
- وجود چرخههای فصلی در قیمت سهام.
واکنش بیش از اندازهی تصمیمگیرندگان به اطلاعات، خصوصاً در بورسهای کمتر توسعه یافته و نوظهور، موجب میشود نوسان قیمت سهام بیشتر شود، ثبات نسبی قیمت از بین برود و امنیت سرمایهگذاری در بازار کاهش یابد و در مواردی موجب خروج سرمایهگذاران از بازار گردد. در چنین شرایطی تخصیص بهینه که از کارکردهای مهم بازار سرمایه است، تضعیف میشود و تصمیمات مدیران و یا سرمایهگذاران انفرادی، از ریسک بالاتری برخوردار میشود و همچنین حوادثی نظیر وضعیت تغییرات قیمت سهام و نوسان شاخص بورس تهران که در اثر تصمیمات و عکسالعملهای سرمایهگذاران در سالهای گذشته رخ میدهد، به وجود میآید. (سینایی و صدفی رودسری، ۱۳۸۹)
متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:
متن کامل
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-10] [ 09:26:00 ب.ظ ]
|