پایان نامه بررسی شاخص انعطاف پذیری تدارکات در ارزیابی زنجیره تامین |
– تعریف مدیریت زنجیره تامین
اصطلاح مدیریت زنجیره تامین در اواخر دهه ۸۰ میلادی مطرح شد و در دهه ۹۰ به صورت گسترده ای مورد استفاده قرار گرفت.پیش از این تاریخ، عباراتی هم چون لجستیک و مدیریت عملیات به کار می رفت.برخی از تعاریف زنجیره تامین عبارتند از:
- یک زنجیره تامین هم راستا سازی شرکتهایی است که محصولات یا خدماتی را به بازار عرضه می کنند.
- یک زنجیره تامین شامل تمام مراحلی است که به طور مستقیم، غیرمستقیم در برآورده ساختن خواست مشتری دخیل هستند.زنجیره تامین نه تنها شامل سازندگان و تامین کنندگان می شود بلکه بخش های حمل و نقل، انبار، خرده فروشان و حتی خود مشتریان را دربر می گیرد.
- یک زنجیره تامین شبکه ای از تجهیزات و امکانات توزیع است که عملیات های تامین مواد، تبدیل مواد محصولات نیم ساخته و نهایی و توزیع محصولات نهایی در بین مشتریان را بر عهده دارد.
براساس تعریف های ارائه شده برای زنجیره تامین، می توان مدیریت زنجیره تامین را به صورت آنچه که برای تاثیرگذاری بر زنجیره تامین و رسیدن به نتایج مورد نظر انجام داده می شود، تعریف نمود:
- هماهنگ سازی نظام مند و راهبردی بخش های سنتی کسب و کار و هم چنین تاکتیکهایی که در این بخش ها به کار می رود، اعم از درون شرکتی خاص و یا در کل زنجیره، با هدف بهبود بلندمدت عملکرد هریک از شرکتها و کل زنجیره تامین.
- مدیریت زنجیره تامین هماهنگ سازی تولید، موجودی، محل و موقعیت و حمل و نقل در بین اجزا یک زنجیره به بهترین ترکیب پاسخ دهی و کارایی برای بازار مورد نظر است.
بین مفهوم مدیریت زنجیره تامین و مفهوم سنتی لجستیک تفاوت وجود دارد.به طور معمول لجستیک به فعالیتهایی که در درون یک سازمان رخ می دهد اطلاق می گردد، در حالی که زنجیره تامین به شبکه هایی از شرکتها اشاره دارد که با یکدیگر کار کرده و فعالیتهای خود را به منظور تحویل محصول به بازار هماهنگ می سازد. هم چنین لجستیک سنتی بر فعالیتهایی هم چون تامین، توزیع، نگهداری و تعمیرات و مدیریت موجودی متمرکز است ولی مدیریت زنجیره تامین علاوه بر تمامی بخش های لجستیک سنتی، فعالیتهایی هم چون بازاریابی، توسعه محصول جدید، امور مالی و خدمات به مشتری را نیز در نظر می گیرد. با نگاهی وسیعتر از تفکر زنجیره تأمین ، این فعالیتهای افزوده شده ، هماکنون بخشی از فعالیتهای مورد نیاز جهت برآورد نمودن خاص مشتری هستند. مدیریت زنجیره تأمین به زنجیره تأمین و سازمانهای درون آن به صورت یک مجموعه واحد نگاه میکند. این مدیریت ، روشی نظاممند را برای اداره فعالیتهای مختلف مورد نیاز جهت هماهنگ سازی جریان محصولات و خدمات با هدف ارائه خدمات بهتر به مشتری نهایی ایجاد میکند. این روش نظاممند ، چهارچوبی را برای پاسخ گویی مناسبتر به نیازهایی از کسب و کار ایجاد مینماید که امکان تعارض در بین آنها وجود دارد . خواستهها و الزامات مختلف زنجیره تأمین در یک نگاه جزئی و بخشی، اغلب دارای نیازهای متضادی هستند . برای مثال ، گیج به سطوح بالای خدمت دهی به مشتری ، سطوح بالایی از موجودی را در پی خواهد داشت ، اما نیاز به عملکردی کارا ، کاهش سطوح موجودی را میطلبد. تنها زمانی که این نیازها توأماً و به صورت ابزار یک تصویر بزرگتر دیده شوند، میتوان راهکارهایی برای متوازن نمودن انتظارات مختلف آنها یافت .
مدیریت کارای زنجیره تأمین نیازمند بهبود همزمان در صد خدمت دهی به مشتری و کارایی فعالیتهای داخلی شرکتهای عضو زنجیره است. سطح بالای خدمت به مشتری به معنای نرخ بالای تأمین سفارشات ، نرخ بالای تحویل بهموقع و نرخ بسیار پایین محصولات مرجوعی از طرف مشتریان است . در مقابل ، کارایی داخلی برای سازمانها یک زنجیره تأمین به معنای آن است که این سازمانها نرخ بازگشت مطلوبی از سرمایههای خود به دست آورده و راههایی را برای کاهش هزینههای عملیاتی و فروش خود پیدا نمودهاند .
متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:
متن کامل
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1399-01-11] [ 01:18:00 ق.ظ ]
|