پایان نامه ارشد:بررسی میزان تاثیر دلسوزی بر هوشمندی رقابتی |
هوش شناختی[۱]
بنا به اعتقاد نظریهپردازان تحلیلی، هوش توانایی استفاده از پدیدههای رمزی یا قدرت و رفتار موثر و یا سازگاری با موقعیتهای جدید و تازه و یا تشخیص حالات و کیفیات محیطی است. شاید بهترین تعریف تحلیلی هوش را بتوان تعریف یکی از روانشناسان آمریکایی، دانست: ” هوش یعنی تفکر عاقلانه، عمل منطقی و رفتار موثر در محیط” (هاریسون ۲۰۰۰،۴۶ -۳۳).
تعریف ثرندایک از هوش (به نقل از عباسعلیزاده ۱۳۸۶ ،۱۸) به قرار زیر است. ثرندایک رفتار هوشمندانه را متشکل از تواناییهای خاص گوناگون میداند، او از سه نوع هوش صبحت میکند که افراد مختلف در هر یک از آن انواع میتوانند متفاوت باشند:
- هوش انتزاعی[۲]: این نوع هوش بااندیشه و نهادها و درک روابط اجزا و پدیدهها سرو کار دارد. توان درک نظریهها، ریاضیات و … به این نوع هوش مرتبط است.
- هوش مکانیکی[۳]: به آن دسته از ویژگیهای ارتباطی اشاره دارد که به بهرهگیری موثر از ابزارها و انجام اعمال و فعالیتها مربوط میشود. افرادی که از نظر انجام فعالیتها و مهارتهای عملی بازده خوبی دارند، از هوش مکانیکی بالایی برخوردارند.
- هوش اجتماعی[۴]: به تواناییهای فردی که ایجاد روابط اجتماعی مناسب را میسر میسازد اطلاق میشود.
از اواخر قرن نوزدهم تا دهه ۱۹۴۰، کاوش برای کشف رموز مدیریت بر شناسایی مشخصههایی که مدیران را از پیروان و یا مدیران اثربخش را از مدیران غیراثربخش جدا سازد، متمرکز بود (کریج تون[۵] ۲۰۰۸ ،۵۸). نظریات متفاوت راجع به این مشخصههای مدیریت وجود دارد که هوش شناختی را میتوان تنها ویژگی قطعی در تمام این نظریهها دانست. در واقع به اعتقاد صاحبنظران هوش شناختی برای مدیران و مدیران اثربخش ضروری بود. اما با مطالعات بیشتر نتایج متفاوتی حاصل شد. از همه مهمتر اینکه مدیران کارامد به چیزش بیش از هوش شناختی نیاز دارند (گلمن ۲۰۰۲ ،۲۵) و نیازمند سایر انواع هوش نیز هستند. بار- آن معتقد است هوش شناختی تنها شاخص عمده برای پیشبینی موفقیت فرد نیست. به نظر بار-آن بسیاری از کسانی که از هوش شناختی بالایی برخوردارند با عدم موفقیت و سردرگمی روبرو هستند، در حالی که افراد کم هوشتری را میتوان دید که موفقتر و خوشبختترند. چیزی که سالهای گذشته بیشتر از همه مشغله فکری روانشناسان شده بود یافتن یک پاسخ علمی برای این سوال بود که چرا تعداد زیادی از افراد علی رغم داشتن هوش شناختی بالا در کارهای خود با شکست مواجه میشوند؟
۲-۲-۲-۲ هوش مصنوعی[۶]
هوش مصنوعی عبارت است از به کارگیری رایانه برای انجام کارهایی که اگر همان کارها را انسان انجام میداد هوشمندانه نامیده میشد. هوش مصنوعی تلاشی است برای ایجاد سیستمهای مبتنی بر رایانه (هم سختافرار و هم نرمافزار) که مانند انسان رفتار کنند. سیستمهایی که میتوانند زبانهای طبیعی را یاد بگیرند و کارهای فیزیکی هماهنگ را به انجام رساند (آدمکهای آهنی) از یک دستگاه ادراکی استفاده میکنند که رفتارهای فیزیکی و زبانی آنها را آگاه میسازد (سیستمهای ادراکی شفاهی و دیداری). سیستمهای خبره برخی از ویژگیهای مهارت، خبرگی، قدرت تصمیمگیری همچنین منطق، استدلال، و ویژگیهای شعور متعارف انسانها را به نمایش میگذارند (رضائیان ۱۳۸۴ ،۵۲).
۲-۲-۲-۳هوش معنوی[۷]
در طی دهههای اخیر، نظریهپردازان و صاحبنظران در باب یادگیری و هوش به این نتیجه رسیدهاند که علاوه بر دو هوش کلی (IQ) و هوش هیجانی (EQ) جنبه دیگری از هوش هم وجود دارد که کاملا منحصر بفرد و انسانی است. در واقع امروز گفته میشود که IQ و EQ پاسخگوی همه چیز نبوده و واقعا موثر نیستند. بلکه انسان به عامل دیگری نیازمند است که هوش معنوی یا به اختصار SQ نامیده میشود (چریر ۲۰۰۴). در سالهای پایانی قرن بیستم مجموعهای از مدارک و شواهد از علوم روانشناسی، عصبشناسی، انسانشناسی و علومشناختی پا به عرصه وجود گذاشتند که نشان میدهند هوش سومی به نام هوش معنوی مطرح است. گویلن[۸] (۲۰۰۴) در این ارتباط از هوش معنوی سخن میگوید: ” وقتی به دنیا نگاه میکنی آیا تنها فضا و زمان، توده و اثر، منطق و دلیل میبینی؟ یا اینکه علاوه بر آن پیوستگی (ارتباط) و طراحی، هدف و معنی، ایمان و رمز و راز اسرار را هم میبینی؟ هوش معنوی اشاره به تواناییها و مهارتهایی برای توسعه و حفظ ارتباط با منشا غایی همه موجودات، کامیابی در جستجوی معنی زندگی، یافتن یک مسیر اخلاقی که به هدایت ما در زندگی کمک کند و درک معنویات و ارزشها در زندگی شخصی و روابط بین فردی است. به نظر میرسد که هوش معنوی زمینهساز انسان برای دستیابی به معنای زندگی است. معنای زندگی از سه جنبهی هدفداری، ارزشمندی و کارکرد زندگی یکی از مهمترین پرسشهای بشر و به گفته برخی فیلسوفان مهمترین پرسش بشر است. در واقع نحوه درگیری انسان با این مساله مهم و تلاشهایی که برای پاسخ به آن انجام میدهد، تعیین کننده مسیر اصلی زندگی و نیز سرنوشت سعادتآمیز یا فلاکتبار اوست.
هوش معنوی را میتوان همان توانایی دانست که به ما قدرتی میدهد و رویاها و تلاش و کوشش برای به دست آوردن آن رویاها را میدهد. این هوش زمینه تمام ان چیزهایی است که ما با آن معتقدیم و نقش باورها، هنجارها، عقاید و ارزشها را در فعالیتهایی را که بر عهده میگیریم در بر میگیرد.
هوشی که به واسطه آن سوالسازی در ارتباط با مسائل اساسی و مهم در زندگیمان میپردازیم و به وسیله آن در زندگی خود تغییراتی را ایجاد میکنیم. با استفاده از هوش معنوی به حل مشکلات با توجه به جایگاه، معنا و ارزش آن مشکلات میپردازیم. هوشی که قادری متوسط آن کارها و فعالیتهایمان معنا و مفهوم بخشیده و با استفاده از آن بر معنای عملکردمان آگاه شویم و دریابیم که کدامیک از اعمال و رفتارهایمان از اعتبار بیشتری برخوردارند و کدام مسیر در زندگیمان بالاتر و عالیتر است تا آن را الگو و اسوه زندگی خود سازیم. یکی از نمادهایی که معمولا در توضیح این هوش بکار گرفته میشود نماد گل نیلوفر است که در آن با تلفیق سنت و عقاید موجود در شرق و غرب و با استعانت از مسائل علمی، مدلی قابل لمس و زیبا برای هوش معنوی ارائه داد.
در این مدل هر سطح از گلبرگها یکی از سه توان پایهای در بشر هستند. بیرونیترین گلبرگها، نشانگر شش نوع ” خود” است. همانطور که اشاره شد هوش معنوی یکی از تواناییهای ذاتی و فطری در انسان است که همانند سایر هوشها چنانچه مورد توجه قرار گیرد میتواند پرورش یافته و توسعه یابد.
[۱] Stoltz
[۲]Abstract
[۳] Concrete
[۴] Social
[۵]krej ton
[۶]Artificial Intellagence
[۷]Spiritual intelligence
[۸]Goilen
متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:
متن کامل
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-01-10] [ 04:29:00 ب.ظ ]
|