متن کامل – ارزیابی و تحلیل پروژه ها ی پیچیده فناوری اطلاعات با رویکرد تحلیل اختیارات حقیقی- قسمت … |
روش DTAمیتواند هم به ریسک بازار و هم به ریسک داخلی اهمیت دهد. اما روشROA تنها به ریسک بازار می پردازد. راه حل های روش اختیارات حقیقی برای ریسک داخلی معتبر نیست. چرا که چارچوب نظری ROAبر خطرپذیری بازار مبتنی می باشد(کوداکولا و پاپودس،۲۰۰۶).
- روش DTAاز طریق احتمال بازده های پروژه به ریسک ها می پردازد. و برای این کار معمولا از توزیع احتمال های گسسته استفاده کرده و در نتیجه تنها بر تعداد معدودی از بازده های محتمل متمرکز می شود. در حالی که ROA به طیف گسترده ای از بازده ها اهمیت میدهد این موضوع یک تفاوت آشکار در نرخ تنزیل مورد استفاده در تنزیل جریانات نقدینگی ایجاد میکند. در واقع هیچ توافق کلی درباره ی مناسب ترین نرخ تنزیل برای استفاده در درخت های تصمیم وجود ندارد. در حالی که نرخ تنزیل مناسب برایROA، نرخ تنزیل بدون ریسک می باشد. اشکال وارد بر DTA این است که احتمال های در نظر گرفته شده برای بازده ها منشا ذهنی دارند. در غیاب ریسک های بازار، روش DTA برای ارزش گذاری پروژه مناسب تر بوده، اما در صورت وجود چنین ریسک هایی ROA ابزار بهتری می باشد. روش اختیارات حقیقی جایگزین روش درخت تصمیم نیست بلکه مکمل آن است. وقتی تصمیمات مشروط هم با ریسک های بازار و هم با ریسک های داخلی سروکار دارد. این دو روش در کنار هم می توانند بالاترین ارزش را برای تحلیل گر و تصمیم گیرنده فراهم کنند(کوداکولا و پاپودس،۲۰۰۶).
۲-۹- تحلیل اختیارات حقیقی در چه زمانی ارزشمندتر است؟
وقتی عدم قطیعیت کم و فضایی محدود برای انعطاف پذیری مدیریتی وجود داشته باشد، روش ROA کم ارزش خواهد بود. روش ROA در پروژه های با NPV بالا ارزش بیشتری در سرمایه گذاری ایجاد نمی کند. چرا که پروژه از قبل جهت سرمایه گذاری مناسب بوده و ارزش افزوده ای که ممکن است به وجود آید. تغییری در این تصمیم ایجاد نمی کند. همین طور در پروژه های با NPV بسیار پایین، این ارزش افزوده ای که به وسیله اختیارات حقیقی ایجاد می شود، معمولا در حدی نیست که موجب مثبت شدن NPV شده و به تغییر تصمیم بر سرمایه گذاری منجر شود. شکل(۲-۶) رابطه اثر بخشی ROA را با NPV پروژه و عدم قطعیت حاکم بر محیط نشان می دهد(کوداکولا و پاپودس،۲۰۰۶).
شکل ۲-۶ مزایای تحلیل اختیارات حقیقی مرتبط با ارزش فعلی دارایی(کوداکولا و پاپودس،۲۰۰۶).
۲-۱۰- چرا تحلیل اختیارات حقیقی ارزشمند است؟
پروژه ای با یک ارزش اختیار بالا نشانگر عدم قطعیت بالای بازار و پتانسیل بالادست برای پروژه است. در چنین پروژه ای ممکن است برای حل عدم قطعیت و آسان سازی تصمیم گیری مشروط، انجام مطالعه برای کسب اطلاعات بیشتر از بازار ضروری باشد. برای این کار ممکن است به جای سرمایه گذاری همه جانبه در یک پروژه با اجرای آن، ابتدا یک مطالعه بازار یا توزیع آزمایشی از محصول در یک بازار آزمایشی محدود، به اجرا درآمده و در صورت مطلوب بودن نتایج نسبت به سرمایه گذاری کامل در پروژه و حتی افزایش مقیاس پروژه اقدام شود. به این ترتیب از فواید پتانسیل بالادست(مثبت) پروژه استفاده می شود. در نقطه مقابل، در صورت کسب نتایج نامناسب، ممکن است پروژه کوچک شده یا حتی متوقف شود. سرمایه گذاری های کوچک مقیاسی که باعث شفافیت در عدم قطعیت بازار می شود آموزش فعال خوانده می شود. گاهی ممکن است برای حل عدم قطعیت، به جای سرمایه گذاری بر روی آموزش فعال، راهبرد صبر و انتظار اتخاذ شده و تصمیم گیری درباره ی سرمایه گذاری تا شفافتر شدن عدم قطعیت به مرور زمان به تعویق بیافتد(کوداکولا و پاپودس،۲۰۰۶).
در صورت بالا بودن عدم قطعیت داخلی مرتبط به کارایی فن آوری، حل عدم قطعیت بازار ضروری است، اما برای بدست آوردن ارزش صحیح اختیارات انتظار ناکافی بوده و حل چنین عدم قطعیت داخلی، مستلزم سرمایه گذاری بر روی آزمایش فعال می باشد. در حالی که DCF یک روش ثابت برای تصمیمات سرمایه گذاری را ارائه می کند،ROA نقشه راهبردی ارائه می کند که بهترین تصمیمات مشروط را، به ویژه تصمیماتی که به عدم قطعیت های بازار مربوط می شوند، بازنمایی می کند، مرتبط هستند. روش ROA به ارزیابی گزینه های ممکن یاری می کند، بنابراین سرمایه گذاری از پتانسیل بازده مثبت بهره مند شده و قسمت منفی ریسک به حداقل می رسد. روش ROA اطلاعات ارزشمندی را برای ادامه یا متوقف کردن تصمیمات ارائه می کند. این اطلاعات نه تنها بر ارزش یابی پروژه ها به جهت مزیت خودشان مبتنی است بلکه بر مبنای مزیت نسبی آن ها نسبت به یکدیگر نیز می باشد. وقتی ارزش اختیار قابل توجه باشد، پروژه هایی بر اساس DCF تنها رتبه بندی پایینی داشته و جذابیت چندانی برای سرمایه گذاری ندارد، ممکن است به رتبه های بالاتری ارتقا یافته و در اولویت سرمایه گذاری قرار گیرند. روش ROA می تواند زمانی که دو یا چند پروژه شرکت رقیب، NPV های مشابه دارند گره گشا باشد(کوداکولا و پاپودس،۲۰۰۶).
روش ROA به عنوان جایگزین DCF، نباید به عنوان ابزاری برای توجیه پروژه هایی که باید رد شوند تعبیر شود. اگر پروژه ای NPVمنفی بالایی داشته باشد و قاعدتاً رد شده تلاش برای توجیح چنین پروژه ای با استفاده از روش اختیارات حقیقی تلاشی بی معنا خواهد بود. وقتی ریسک بازار و ریسک داخلی در کنار فرصت هایی برای تصمیم گیری های مشروط وجود دارد، ROA با ترکیب با DCF می تواند ارزشیابی بهتری فراهم کند. روش ROA جایگزینی برای روش های DTA یا DCF نیست، بلکه این روش ابزارهای سنتی را به روش ارزش یابی کامل تری تبدیل می کند(کوداکولا و پاپودس،۲۰۰۶).
۲-۱۱- سرمایهگذاری
در اقتصاد سرمایهگذاری این گونه تعریف میشود:( دیگزیت و پیندیک، ۱۹۹۴)
“صرف کردن هزینه به امید دریافت پاداش در آینده”
دو مشخصه اصلی و مهم تصمیمات سرمایهگذاری که در ارتباط با متدولوژی RO هستند عبارتند از:(دیاس، ۲۰۰۵)
غیر قابل برگشت بودن[۳۰]
عدم قطعیت[۳۱]
سرمایهگذاریها به طور معمول غیر قابل برگشت هستند. این بدان معنی است که در صورتی که کسب و کار موفق نشود، هزینه صرف شده قابل بازگشت نیست. هزینه صرف شده برای سرمایهگذاری به طور کامل و یا قسمتی از آن از دست میرود[۳۲]. برای مثال هزینه صرف شده طراحی یک نرم افزار که مفید واقع نشود کاملا از دست رفته است، ولیکن در مورد خرید تجهیزات که تا حدی دارای ارزش (دست دوم) باشند، هزینه صورت گرفته تا حدی قابل جبران است. در این صورت نیز ارزش این تجهیزات به عوامل تکنولوژیکی و اقتصادی بستگی دارد.
۲-۱۲- پیچیدگی[۳۳]
فناوری اطلاعات باید با تعداد بی شماری از عملکردهای کسب و کار در تعامل باشد. تغییر در شرایط کسب و کار موجب تغییر در این عملکردها و در نتیجه تغییر در سیستمهای اطلاعاتی میشود. این سیستمها برای ایجاد ارزش در سازمان طراحی شدهاند و تقریباً تمامی جنبههای کسب و کار را چه به صورت تنها مثل یک نرم افزار کاربردی مدیریت مالی و چه به صورت یک سیستم یکپارچه مانند نرم افزار کاربردی ERP برای کل سازمان در بر میگیرند. بنابراین ارزش یابی فناوری اطلاعات نمیتواند به صورت ایزوله صورت گیرد و برای این منظور بایستی فناوری اطلاعات را به صورت یک واحد ایجاد ارزش در نظر گرفت و تأثیرات زیادی که برکسب و کار خواهد داشت را در ارزش یابی سرمایهگذاری فناوری اطلاعات به گونه ای دخالت داد.
۲-۱۳- الگوهای اجرای پروژههای IT
مدیران IT وظیفه پیچیده و مشکلی درخصوص تحلیل گزینههای مختلف اجرای پروژه و انتخاب بهینه ترین گزینه سرمایهگذاری دارند. در حال حاضر ۳ گزینه اصلی برای اجرای پروژههای سیستمهای اطلاعاتی وجود دارد: (۲۰۰۶،Munoz)
ساختن سیستم اطلاعاتی توسط خود سازمان
برون سپاری توسعه سیستم اطلاعاتی به شرکت دیگری که با استفاده از فرآیندها و نرم افزارهای مناسب پروژه را اجرا کند.
اجرای سیستم اطلاعاتی با استفاده از خدمات جدید تحت وب با عنوان “utility computing”
در صورت اجرای سیستم اطلاعاتی درون سازمان، شرکت مسئول اجرا، توسعه و پشتیبانی سیستم اطلاعاتی توسط منابع داخلی سازمان است. در این حالت بروز نمودن فناوری ها مستلزم سرمایهگذاری قابل توجه و استخدام و آموزش پرسنل فنی است.
اگر اجرا و نگهداری سیستم اطلاعاتی برون سپاری به یک شرکت مشاور واگذار شود، نرم افزار و سختافزارهای سیستم تحت قیمت و ظرفیت ثابت تأمین خواهند شد. محدودیت اصلی این روش این است که بدون توجه به میزان خدمات مشاوره ای ومنابع و تجهیزات پروژه استفاده شده در هر زمان سازمان هزینه ای ثابت را پرداخت میکند.
مدل خدمات جدید تحت وب با نام “utility computing” توسط کمپانیهای بزرگ مانند Sun, HP IBM, Microsoft, Google و Oracle ارائه میشود. مدل Utility computing یک مدل خدماتی است که در آن یک سازمان تأمین کننده خدمات (Service Provider) مدیریت منابع محاسباتی و زیرساختهای اطلاعاتی را مطابق تقاضای مشتری فراهم میآورد و بنابر میزان استفاده سازمان را شارژ میکند. این مدل به دنبال بیشینه کردن استفاده مؤثر از منابع و یا کمینه کردن هزینههاست. در صورت استفاده از این مدل سیستمهای اطلاعاتی از طریق اینترنت قابل دسترسی هستند و بنابر استفاده سازمان از آنها هزینه پرداخت میشود و هر زمان میتوان از این خدمات بیشتر یا کمتر استفاده کرد. در واقع سازمان فقط برای استفاده بالفعل از زیرساختهای شبکه، پهنای باند یا نرم افزارهای کاربردی هزینه میکند.
در حال حاضر استفاده از مدل تحت وب utility computing به عنوان یک گزینه بسیار خوب برای سازمان ها مطرح است. به جای خرید سخت افزار و نرم افزار، سازمان ها در حال روی آوردن به دسترسی به منابع محاسباتی از طریق اینترنت هستند، چرا که در این حالت فقط به ازای میزان استفاده از این تسهیلات (همانند تسهیلات آب و برق) هزینه پرداخت میکنند. استفاده از این گزینه به سازمان کمک میکند که تمرکز اصلی خود بر روی فعالیتهای رقابتی و بازار داشته باشد و مدیریت سیستمهای اطلاعاتی را به تأمین کنندگان utility computing واگذار کند، از جمله منفعت اصلی این گزینه دسترسی قدرتمند به تسهیلات محاسباتی با هزینه ای کمتر از ساخت درون سازمانی و یا برون سپاری است. علاوه بر هزینه کمتر از جمله منافع دیگر این گزینه میتوان موارد ذیل را نام برد: استفاده از متخصصین خبره، دسترسی سریع تر به بازار و ریسک کمتر به علت سرمایهگذاری با هزینه کرد کمتر.
استفاده از این تسهیلات به مدیران IT اجازه میدهد تا انعطافپذیری بیشتری برای مقابله با شرایط عدمقطعیت و رقبا داشته باشند، چرا که در این حالت میتوان پروژههای IT را به صورت پویا با تغییرات شرایط بازار یا فناوری تطبیق داد. برای مثال اگر سهم بازار سازمان در کسب و کار افزایش یابد یا فناوری اطلاعاتی بروز شود، این امکان وجود دارد که سرویسهای utility computing را افزایش داد و یا بالعکس در صورتی که سهم بازار سازمان کاهش یابد میتوان استفاده از این خدمات را کاهش داد و بالتبع هزینه کمتری پرداخت کرد.
با این حال این روش دارای ریسکهایی نیز میباشد. سازمانهایی که از ارزش این تسهیلات و یا نیازشان (برای مثال تعداد کاربران و سطح استفاده) مطمئن نیستند، رغبتی به این روش اجرای پروژههای IT نیستند. نگرانی بسیاری از سازمانهای بزرگ نیز درباره امنیت اطلاعات، کنترل و عملکرد کم (مخصوصاً وقتی نرم افزار مربوط به امور حیاتی و رقابتی سازمان است) این شیوه زیاد میشود. بنابراین بایستی همه این موارد هنگام انتخاب این روش سرمایهگذاری مدنظر قرار گیرد.
صرفنظر از روشهای اجرای پروژههای IT، تحلیل جامع و دقیق شرایط عدم قطعیت و ریسکهای سرمایهگذاری IT در موفقیت پروژههای فناوری اطلاعات نقش بسیار حیاتی دارد. مدلهای سنتی انتخاب پروژه عملکرد صحیحی ندارند، چرا که تمام ملاحظات ریسک و شرایط سرمایهگذاری را در نظر نمیگیرند. توسعه یک چارچوب جدید تصمیم گیری بسیار ضروری است تا به مدیران IT کمک کند که با وجود ریسک آلترنیتوهای اجرای پروژه را مقایسه و بهترین گزینه را انتخاب کنند.
۲-۱۴- روشهای سنتی ارزیابی سرمایهگذاری
بودجه بندی سرمایه[۳۴] فرآیند تحلیل و انتخاب پروژه از میان گزینههای مختلف سرمایه ای است. روشهای قدیمی بودجه بندی به منظور تحلیل و انتخاب سرمایهگذاری ها با زمان اجرای بلندمدت مانند تجهیزات تولیدی و ساخت کارخانجات جدید توسعه یافتهاند و در محاسبه ارزش پروژههای IT با این روشها، این پروژه ها نیز یک سرمایهگذاری با زمان طولانی تلقی میشوند. این در حالی است که زمان انتظاری یک پروژه IT (به علت نوآوریهایی که این پروژهها را سریعاً قدیمی میکند) کوتاهتر است.
روشهای مرسوم در ارزشیابی سرمایهگذاری پروژه ها روشهای مبتنی بر محاسبه جریان نقدینگی و مقایسه منافع و هزینهها با استفاده از مدل DCF هستند. شش مدل بودجهبندی سنتی که برای ارزشیابی سرمایهگذاریها استفاده میشوند عبارتند از: بازگشت سرمایه[۳۵]، نرخ بازپرداخت سرمایهگذاری[۳۶]، نسبت هزینه- منافع، ارزش فعلی خالص (NPV) ، شاخص سودآوری[۳۷] و نرخ بازگشت داخلی (IRR) (لادون، ۲۰۰۴).
تحقیقات آماری رایان،گراهام و هاروی، در بین شرکتهای سرمایه گذاری آمریکایی، شینودا در ژاپن و وایکووسکی و دیگران در فنلاند نشان میدهد که در سالهای اخیر NPV به عنوان شاخص غالب در دنیای ارزیابی مالی پروژهها مطرح شد.
در روش ارزش فعلی خالص (NPV) ارزش یک سرمایهگذاری با استفاده از هزینهها، درآمدها و ارزش زمانی پول به دست میآید.
مقدار NPV حاصل کسر ارزش فعلی هزینه ها از ارزش فعلی منافع است. رابطه ۲-۶ فرم استاندارد معادله NPV وقتی نرخ تنزیل ثابت فرض میشود و معادل با هر دوره زمانی تنزیل صورت میگیرد را نشان میدهد:
که در آن:
= NPV0 ارزش خالص فعلی در دوره زمانی ۰
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531">
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-09-22] [ 01:39:00 ق.ظ ]
|