فرهنگ زادبوم شاعران فارسی زبان(تولدنامه) از ابتدا تا پایان قرن ششم- قسمت … |
منبع: صبا، محمدمظفرحسین، تذکرهی روز روشن، ص ۴۴۳
شهاب: تخلص، رجوع شود به: شهابالدّین احمد بن موید نسفی سمرقندی
شهاب موید: رجوع شود به: شهابالدّین احمد بن موید نسفی سمرقندی
شهید ابوالحسن علی بن حسین بن علی بن ابی طیّب باخزری
معروف به رئیسعلیحسن از ادبای بزرگ عهد سلجوقی است. چندی در دستگاه طغرل بیک و ملکشاه محترم بود. لیکن به خواست خود از دربار کنارهگرفت و در سلک عرفا درآمد. وی در نظم و نثر تازی و پارسی استادی بیمانند بهشمارمیآمد. در هر دو زبان صاحب دیوان است. «طربخانه» مجموعهی رباعیات اوست، که اکنون در دست نیست. کتاب «دمیه القصر و عسره اهل العصر» از آثار اوست. این کتاب؛ شامل احوال و اشعار شاعران ایران در آن روزگار است، که به زبان عربی شعر سرودهاند، این اثر از کتابهای معروف ادبیات عرب بهشمارمیرود. او به سال ۴۶۷ ه. ق کشتهشد.
منبع: قطران تبریزی، ابومنصور، دیوان، مقدمه، ص ۲۴
شهید بلخی: رجوع شود به: ابوالحسن شهید بن حسین بلخی
صابر بن اسماعیل ترمذی
صابر پسر اسماعیل از مردم ترمذ (شهری بر کنار آمودریا یا جیحون و امروز جزو ازبکستان شوری و بر مرز کشور افغانستان) است. در شعر گاهی ادیب و گاهی صابر تخلص میکند. لقبش شهابالدّین و شرفالادبا است. در اشعار خود به اسم و لقبش اشاره میکند.
و گرچه در حوادث صبر بهتر نیم بی تو چو نام خویش صابر … و یا
اینک ادیب از اخلاص و اعتقاد با این که نیست صنعت او شعر و شاعری
بیشتر عمر خود را در مرو، بلخ، خوارزم و خراسان گذراند. او ندیم سلطان سنجر سلجوقی است و حکیم خاقانی از معتقدان اوست. انوری که خود را همپایهی سنایی میشمرد، از صابر فروتر میپنداشت و گفتهاست: «چون سنایی هستم آخر گر نه همچون صابرم»
تحصیلات خود را در هرات انجام داد و مورد توجهی رئیس خراسان (سید مجدالدّین ابوالقاسم علی بن جعفر یا ابوجعفر علی بن حسین موسوی) بود. مدتی در نیشابور در خانهی او بود و قصیدهی سوگندنامه را به نام او کرد.
سلاطین معاصر او:۱- معزّالدّین سنجر بن ملکشاه (۵۱۱ تا ۵۵۲ ه. ق) ۲- اتسز محمّد خوارزمشاه (۵۲۱ تا ۵۵۱ ه. ق)
شعرای معاصر او: انوری، معزی، مسعودسعد سلمان، رشیدالدّین وطواط، خاقانی، نظامیعروضی، سنایی، عمعقبخارائی و سوزنیسمرقندی
وفات او: سلطان سنجر ادیب صابر را به خبرنگاری به دربار اتسز فرستادهبود. اتسز مخفیانه دو نفر را برای کشتن سنجر به مرو گسیل کرد. ادیب ماجرا را برای سنجر فرستاد. سنجر آن دو مرد را یافت و کشت. اتسز سال ۵۴۶ ه. ق مطلع شد. ادیب را گرفت. دست و پای او را بست و به جیحون انداخت. مولف دویست سخنور معتقد است. وفات او حدود سال ۵۳۸ ه. ق است.
از اوست:
وقت بهار نو صفت نو بهار کن | خانه زگل چو بتکده ی قندهار کن | |
می با نگار خویش طرب، اندر بهار به | می با نگار خویش طرب، اندر بهار کن | |
مرغ هزار بانگ برآرد به شاخ گل | بر بانگاو نشاط وطرب صد هزار کن |
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-09-22] [ 01:51:00 ق.ظ ]
|