۵

 

۵

 

۳

 

 

 

۴

 

۴

 

۶

 

 

 

۲

 

۳

 

۱

 

 

 

۶

 

۶

 

۲

 

نتایج مدل DEA کلاسیک همان نتایجی است که در حالت  برای مدل FDEA به‌دست می‌آید؛ در این حالت مراکز اعداد فازی مربوط به شاخص‌های هزینه‌ای به عنوان مقادیر آن‌ها برای زنجیره‌های تأمین در نظر گرفته می‌شود. برای بدست‌آوردن رتبه‌بندی زنجیره‌های تأمین با استفاده از مدل RDEA از مدل ارائه شده در مقاله ژو و همکاران (۲۰۰۹) استفاده می‌شود. همانطور که از جدول (۵-۱) مشاهده می‌شود مدل FDEA رتبه‌بندی منطقی‌تر و بهتری را نسبت به RDEA در مقایسه با مدل DEA کلاسیک ارائه داده است. نتایج مدل FDEA برای ارزیابی کارآیی زنجیره‌ی‌تأمین به مدل DEA کلاسیک نزدیک‌تر است. رتبه‌ی زنجیره‌های تأمین سه، چهار و شش در هر دو مدل FDEA و DEA کلاسیک ثابت است و رتبه‌ی واحدهای تصمیم‌گیری یک، دو و پنج دچار تغییر شده است. نتایج مدل RDEA با دو مدل دیگر تفاوت فاحشی دارد، برای مثال زنجیره‌ی‌تأمین شماره‌ی دو که در دو مدل FDEA و DEA کلاسیک دارای رتبه‌ی اول است در مدل RDEA رتبه‌ی پنجم را کسب کرده است.
در مدل DEA کلاسیک زنجیره‌های تأمین یک و دو کارا شده‌اند و دارای مقدار کارآیی یک هستند و برای مقایسه آن‌ها باید از ابزارهای دیگری استفاده کرد ولی این حالت در مدل FDEA رخ نداده است و در این مدل زنجیره‌های تأمین به صورت مناسب‌تری رتبه‌بندی می‌شوند. می‌توان نتیجه گرفت که برای مساله ارزابی کارآیی زنجیره‌ی‌تأمین مدل FDEA بهتر از دو مدل DEA کلاسیک و RDAE جواب می‌دهد.
۳٫۵ بحث
باگوات[۷۷]و شارما[۷۸] (۲۰۰۷) یک رویکرد کارت امتیازدهی متوازن را برای مدیریت زنجیره تأمین توسعه دادند که عملیات کسب و کار را از چهار جنبه‌ی: مالی، مشتری، فرآیند کسب و کار داخلی و یادگیری و رشد به صورت روزانه اندازه‌گیری و ارزیابی می‌کند، در حالیکه این پژوهش از مدل تحلیل پوششی داده های فازی نیز علاوه بر کارت امتیازی متوازن استفاده کرده است که با استفاده از این مدل موفق به ارزیابی عملکرد در محیط های غیر قطعی شده است.
ژو[۷۹] و همکاران (۲۰۰۹) یک مدل تحلیل پوششی داده‌ها ناهموار را برای ارزیابی عملکرد زنجیره‌ی‌تأمین توسعه دادند. در حالیکه در این پژوهش علاوه بر استفاده از مدل مورد استفاده در پژوهش ژو و همکاران(۲۰۰۹) از مدل کارت امتیازی متوازن نیز استفاده شده است که بر اساس آن شاخص ها در چهار رویکرد مالی، فرآیندهای داخلی سازمان، مشتری و رویکرد رشد و یادگیری در قالب یک پرسشنامه طراحی شدهاند.
ایستون[۸۰] و همکاران (۲۰۰۲) ارزیابی عملکرد بخش خرید را در زنجیره‌ی‌تأمین بررسی کردند. آن‌ها با اشاره به این موضوع که اندازه‌گیری عملکرد بخش خرید و مقایسه آن عملکرد با سایر دپارتمان‌های خرید کاری بسیار مشکل است این دشواری را ناشی از نبود معیار اندازه‌گیری قابل قبول و روش‌های مناسب برای ادغام این معیارها و ارائه یک عملکرد کلی دانستند. آن‌ها یک مدل DEA را برای ارزیابی عملکرد خرید در صنعت پتروشیمی توسعه دادند.
 

 

 
 
 
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531">