سایت مقالات فارسی – مبانی سبک زندگی اسلامی در قرآن کریم92- قسمت 27 |
دانلود کامل پایان نامه در سایت pifo.ir موجود است. |
- زیاده گویی 3. طولانی دانستن عمر 4. لهو و لعب 5. زیادی ثروت 6. نگاه به بخیل 7. عشق غیر الهی 8. خلوت با زنان و همنشینی با گمراهان 9. زیاد خندیدن
عوامل سلامت و بهداشت دل: در قران کریم و روایات اموری زنده کننده قلب و مایه بهداشت آن شناسانده شده اند قرائت قران.موعظه ، یاد خدا ، یاد مرگ ، اندیشه ورزی ، نور حکمت ، معاشرت با صاحبان فضیلت و خرد، گفتگوی علمی، دیدار با نیکوکاران ،دیدار با صاحبان معرفت ،اطعام درماندگان مهروزی با یتیمان- طهارت از گناه ، تقوا، دوری از عشق غیر الهی. خدای متعال می فرماید: ای مردم برای شما از جانب پروردگارتان پندی هشیارکننده و درمانی برای آنچه از صفات نکوهیده در سینه هاست آمده است.[516]
اهمیت سلامت دل: امیرمومنان (س) فرمود: آگاه باشید که تنگدستی بلاست و بدتر از تنگدستی بیماری تن و بدتر از بیماری تن بیماری دل است. آگاه باشید که از جمله نعمت ها، گستردگی ثروت است و برتر از فراوانی ثروت تندرستی و برتر از تندرستی سلامتی دل است.[517] و همان گرامی فرمود: هیچ دردی بر دلها دردناکتر از گناهان نیست. [518]
4 ـ 1 ـ 14 ـ 6 ـ عوامل بیماری و مرگ دل
بیماری های دل عبارتاند: از قساوت، کوری، رین (زنگار) و… که برای آنها عواملی را برشمرده اند[519]:
الف: پیمان شکنی: خدای متعالی فرمود: پس به سبب اینکه پیمانشان را شکستند لعنتشان کردیم و دل هایشان را سخت و حق ناپذیر گردانیدیم. [520] زیاده گویی: رسول خدا (ص) فرمود: به راستی زیاده گویی در غیر یاد خدا دل را سخت می کند.[521]
ب: طولانی دانستن عمر: امرمومنان (س) فرمود: زمان را دراز نپندارید [عمرتان را طولانی ندانید] که موجب قساوت دلتان می گردد،[522] چنان که اگر کار بد، دیرپا شده و دوام یابد مایه قساوت می گردد.
ج: لهو و لعب: رسول خدا (ص) فرمود: سه چیز موجب قساوت دل می شود. گوش سپردن به لهو، در پی شکار [تفریحی] رفتن و رفت و آمد به دربار سلطان. [523] زیادی ثروت: امیرمومنان (س) فرمود: زیادی ثروت موجب تباهی دین و قساوت دل می شود. [524]
د: نگاه به بخیل: امیرمومنان (س) فرمود: نگاه به بخیل قلب را سخت می کند. [525] گفت و گوی بی حاصل: امیرمومنان (س) فرمود: از گفت و گوی بی حاصل و دشمنی بر حذر باشید که آن دو قلب ها را بیمار می کنند. [526]
هـ: عشق غیر الهی: امیرمومنان (س) فرمود: هر کس به چیزی عشق [زمینی] بورزد چشمش کور و دلش بیمار گردد. [527] تکرار گناه و همنشینی با ثروتمندان خوشگذران: رسول خدا (ص) فرمود: چهار چیز دل را می میراند: گناه روی گناه و زیادی گفت و گو با زنان و در افتادن با احمق، بدین گونه که تو بگویی و او بگوید، در حالی که به خیر تن ندهد و همنشینی با مردگان. پرسیدند: ای رسول خدا! مردگان کیان اند؟ فرمود: هر توانگر خوشگذران. [528]
و: خلوت با زنان و همنشینی با گمراهان: رسول خدا (ص) فرمود: چهار چیز مایه تباهی دل هاست: خلوت با زنان [نامحرم] و گوش سپردن به آنها و پذیرفتن رأی آنها و همنشینی با مردگان. سوال شد: ای رسول خدا! مجالست با مردگان چگونه است؟ فرمود: مجالست با هر گمراهِ رویگردان از احکام (دستورهای) الهی[529]. زیاد ز: خندیدن: رسول خدا (ص) فرمود: از خنده فراوان بر حذر باش که دل را می میراند.[530]
4 ـ 2 ـ علل و عوامل عمل به سبک زندگی اسلامی در حیطه خانواده
خانواده به عنوان مهمترین کانون بشری، عنصر اساسی در تشکیل، پیشرفت و موفقیت یک جامعه و ملت است، و لذا سعادت هر جامعه ای منوط به نیکبختی خانواده های آن جامعه است.
بنابراین، باید هر چه بیشتر در جهت نیل به سعادتمندی آن کوشید که دست یابی به این مهم تنها از طریق شناسایی کامل عوامل تحکیم بنیان خانواده امکان پذیر است.
در این بخش مهمترین این عوامل از جمله : ایمان و فضیلت گرایی، عشق و محبت، شناخت نقش ها و وظایف خانوادگی، وجود همکاری و تفاهم بین اعضا، عدالت، اخلاق نیکو، مدیریت صحیح و رعایت ادب و احترام، اعتماد و نیز وفاداری اعضای خانواده به یکدیگر مورد بررسی و تحلیل واقع گردیده است.
شکی نیست که زندگی مقدمه ی آخرت است، (الدنیا مزرعة الآخرة) دنیا گشتگاه آخرت است، اما همین مقدمه چون بنیان تکامل است، بسیار حساس و سرنوشت ساز است، لذا نباید آن را دست کم گرفت و ساده انگاشت[531].
یکی از محیط هایی که انسان اغلب از آغاز تا پایان زندگی با آن رابطه ی تنگاتنگ و سرنوشت ساز دارد کانون خانواده است. حال باید دانست برای موفقیت در زندگی خانوادگی کسب چه مهارت هایی ضرورت دارد. بدون شک از جمله مهم ترین مهارت های زندگی خانوادگی آشنایی نسبت به عوامل تحکیم بنیان خانواده و عمل براساس این آشنایی است.
خوشبختانه دین اسلام با دقت در تمام جوانب نیازهای انسان، در این مسئله هم مثل سایر موارد دیدگاهی کامل و روشنگرانه دارد. شیوه های دین آمیزه ای از شیوه های شناختی، عاطفی و رفتاری است. هم به نیازهای مادی توجه دارد و هم به نیازهای معنوی، هم بعد شناخت و عقلانیت را در برمی گیرد، هم بعد عاطفی و هم بعد رفتار را. بنابراین آموزه های دین هم جامع نگرند و هم واقع نگر[532].
خانواده یک واحد حقوقی است که لااقل از یک زن و یک مرد که بین آنها رابطه ی زوجیت به وجود آمده ناشی می شود، ولی وجود زن و مرد اگرچه در ابتدا شرط حدوث آن است، ولی شرط بقای آن نیست، مانند خانواده ای که از یک مادر و یک فرزند تشکیل می شود و پدر خانواده مرده باشد. به هر صورت لااقل دو نفر شر
ط تحقق آن است[533].
عوامل فراوانی در تحکیم بنیان خانواده و جهت زیبا و سرزندگی آن مؤثرند که در ذیل به مهمترین آنها پرداخته شده است:
4 ـ 2 ـ 1 ـ ایمان و فضیلت گرایی اعضای خانواده:
در قرآن توصیه های مکرری به تقوا در تشکیل خانواده شده است، چنان که می خوانیم: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ ۚ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا [534]؛ ای مردم! از مخالفت پروردگارتان بپرهیزید ، همان کسی که همه ی شما را از یک انسان آفرید، و همسر او را از جنس او خلق کرد، و از آن دو مردان و زنان فراوانی منتشر ساخت و از خدایی بپرهیزید که هنگامی که چیزی از یکدیگر می خواهید نام او را می برید، از قطع رابطه با خویشان خود بپرهیزید، زیرا خداوند مراقب شماست».
همچنین خداوند در سوره ی بقره شرط ازدواج با مشرکان را ایمان آنها دانسته است: «وَلَا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ …؛ و با زنان مشرک و بت پرست تا ایمان نیاورده اند، ازدواج نکنید، کنیز باایمان از زن آزاد بت پرست بهتر است، هر چند شما را به شگفتی آورد. و زنان خود را به ازدواج مردان بت پرست در نیاورید تا ایمان نیاورده اند، یک غلام باایمان از یک مرد آزاد بت پرست بهتر است هر چند (مال و موقعیت و زیبایی او) شما را به شگفتی آورد… .» [535].
استدلال قرآن در آیه چنین است که گرچه مشرکان به دلیل آزاد و زیبا بودن، برتری ظاهری دارند، اما چون زناشویی با آنان باعث لغزش های اخلاقی و عقیدتی فرد مسلمان می شود، کنیزان و بردگان مسلمان بر آنان ترجیح دارند. این امر برای جوانان که گاه سخت شیفته و شیدای جمال و زیبایی ظاهری یا موقعیت مادی و اجتماعی دختران و پسران می شوند و ارزش های دینی و معنوی را فدای آن می سازند، هشدار و رهنمون مناسبی است. گفتنی است بسیاری از ازدواج هایی که براساس زیبایی های ظاهری شکل گرفته، بعدها از هم فرو پاشیده است[536]. در واقع این آیه تاکید بر ایمان، عقیده و فرهنگ مشترک است[537].
4 ـ 2 ـ 2 ـ وجود عشق، مهر و محبت میان اعضای خانواده:
انسان تشنه ی دوستی و محبت است. انگیزه ی بسیاری از تلاش ها و زحمات طاقت فرسای زندگی محبت است و وجود آن در خانواده انسان را به فعالیت و کسب معاش وا می دارد.
امام صادق(ع) می فرماید: هر گاه کسی را دوست داشتی او را بدان آگاه ساز، زیرا این کار دوستی را در میان شما استوارتر می سازد[538].
همچنین امام صادق(ع) در سخن دیگری بر کوشش در مهرورزی بر برادران دینی تأکید نموده و چه نیکوست که این امر از خانواده آغاز گردد: شایسته است مسلمان در … و یاری بر مهرورزیدن به هم و …کوشا باشند که خدای عزوجل فرموده: «رحماء بینهم»[539].
مهر و محبت اعضای خانواده به همدیگر سبب جلب رضایت و رحمت خدا می شود که بدیهی است چنین خانواده ای پایدار و سعادتمند است، چرا که پیامبر(ص) فرمود: هنگامی که مرد به زن خود با مهر و صفا بنگرد و همسرش همان سان به او نگاه کند، خدای فرزانه به آن دو به دیده ی مهر می نگرد[540].
اما در عین حال حدود عواطف خانوادگی باید رعایت گردد، چنان که هر گاه عضوی از خانواده به مرحله ای از فساد و گمراهی برسد که راهی برای نجات او نباشد باید آن را از خانواده جدا و دیگر اعضا را از شر او محفوظ داشت، همچون عضوی که در اثر بیماری یا صدمه ناعلاج، از بدن جدا می گردد تا موجب عفونت و تباهی دیگر اعضای بدن نشود .
پیش گامان این میدان حضرت نوح (ع) وحضرت لوط(ع) بودند که همسر و فرزند خود را به سبب فساد دینی ترک گفتند. آنان حدود عواطف خانوادگی را بر رعایت حدود الهی منطبق ساختند، که آیات ۴۵، ۴۶ و ٨١ سوره ی هود بیانگر این حقیقت است، تا الگویی برای دیگر انسان ها ارائه گردیده باشد. در این خصوص آمده است: «وَ نادى نُوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابْني مِنْ أَهْلي وَ إِنَّ وَعْدَکَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْکَمُ الْحاكِمينَ»[541]. (و نوح پروردگار خود را آواز داد و گفت: «پروردگارا، پسرم از كسان من است، و قطعاً وعده تو راست است و تو بهترين داورانى). و نیز: «قالَ يا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجاهِلينَ»[542].فرمود: (اى نوح، او در حقيقت از كسان تو نيست، او [داراى] كردارى ناشايسته است. پس چيزى را كه بدان علم ندارى از من مخواه. من به تو اندرز مىدهم كه مبادا از نادانان باشى). و در خصوص خانواده لوط می فرماید: «قالُوا يا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّکَ لَنْ یَصِلُوا إِلَیْکَ فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّیْلِ وَ لا یَلْتَفِتْ مِنْکُمْ أَحَدٌ إِلاَّ امْرَأَتَکَ إِنَّهُ مُصيبُها ما أَصابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَ لَیْسَ الصُّبْحُ بِقَريبٍ[543]. (گفتند: «اى لوط، ما فرستادگان پروردگار توييم. آنان هرگز به تو دست نخواهند يافت. پس، پاسى از شب گذشته خانوادهات را حركت ده- و هيچ كس از شما نبايد واپس بنگرد- مگر زنت، كه آنچه به ايشان رسد به او [نيز] خواهد ر
سيد. بىگمان، وعدهگاه آنان صبح است. مگر صبح نزديك نيست).
4 ـ 2 ـ 3 ـ آشنایی کامل اعضای خانواده با حقوق و وظایف خود
حق و وظیفه از هم جدا نیستند، یعنی هر کس حقی داشته باشد، در مقابل وظیفه ای نیز دارد و بالعکس هر گاه وظیفه ای وجود داشته باشد، حقی نیز وجود دارد، این موضوع در مورد تمام افراد بشر ثابت است و لذا تنها خداست که حقوقی دارد اما وظیفه ای بر او نیست[544].
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-09-22] [ 06:49:00 ق.ظ ]
|