سامانه پژوهشی – اثر بخشی آموزش موئلفه های فراشناخت بر اضطراب امتحان ریاضی دانش آموزان- … |
۱-۷-۲- تعاریف عملیاتی متغیرها
۱-۷-۲-۱-فراشناخت
منظورنمراتی است که آزمودنی ها بر اساس پرسشنامه پرشس نامه فراشناخت۳۰MCQ(ولز و کارترایت- هاتون،۲۰۰۴ )به دست می آورند.این پرسشنامه مشتمل بر۳۰سوال می باشد و بر اساس یک مقیاس چهار گزینه ای(کاملاً موافقم=۴ نسبتاً موافقم=۲ کمی موافقم=۲ موافق نیستم=۱) به آن پاسخ می گویند پرسشنامه ی فراشناختی پنج خورده مقیاس دارد ۱-باور های مثبت در باره نگرانی۲-باور های منفی درباره ی کنترل ناپذیری و خطر آفرینی نگرانی ۳-اعتماد شناختی پایین۴-نیاز به کنترل افکار۵-خود آگاهی شناختی
۱-۷-۲-۲-آموزش موئلفه های فراشناخت
شامل ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای آموزش فراشناخت بر اساس پروتکل آموزشی ولز(۲۰۰۹) می باشد که راهبرد های فراشناختی به افراد آموزش داده می شود
۱-۷-۲-۳-اضطراب ریاضی
در این پژوهش ، منظور از اضطراب امتحان نمره ای است که افراد از پرسشنامه ی اضطراب امتحان(ابوالقاسمی و همکاران۱۳۷۵)کسب کرده اند که این آزمون مشتمل ۲۵سوال می باشد.که در پرسشنامه قید شده است (منظور از اضطراب امتحان فرضی ، اضطراب امتحان ریاضی را تصور کنند) پرسش نامه اضطراب امتحان TAI (ابوالقاسمی و همکاران۱۳۷۵ ص ۷۱-۶۴)مشتمل بر ۲۵ ماده است که آزمودنی بر اساس یک مقیاس چهار گزینه ای(هرگز=۰ ،به ندرت=۱ ،گاهی اوقات=۲ و اغلب اوقات=۳) به آن پاسخ میگوید. حداقل نمره در این آزمون صفر و حداکثر ۷۵ است. هر چه فرد نمره بالاتری کسب کند ،نشان دهنده اضطراب بیشتری است
فصل دوم
پیشینه پژوهش
در این فصل ابتدا نگاهی می اندازیم به مبانی نظری و پیشینه فراشناخت ، عناصر و اضطراب امتحان و اضطراب ریاضی و در ادامه به پیشینه تجربی مرتبط به تفکیک تحقیقات خارجی و داخلی می پردازیم در اینجا ابتدا چهارچوب نظری فراشناخت و موئلفه های فراشناخت را مرور خواهیم کرد.
۲-۱-شناخت
شناخت مفهوم جامع و گستر ده ای است و به فعالیتهای ذهنی ای اطلاق می شود که در اکتساب ، پردازش ، سازماندهی و استفاده از دانش دخالت دارد . واژه شناخت فرایند های عمده را در بر می گیرد : کشف کردن ، تعبیر ، رده بندی به خاطر آوردن اطلاعات ، ارزیابی مفاهیم ، استنتاج اصول و استنباط قوانین ، به تصور در آوردن امکانات ، ایجاد راهبردها ، خیالپردازی و رویا(یاسائی،۱۳۷۷)
۲-۲- فراشناخت
میل به دانستن و تلاش برای دانستن و فهمیدن از ویژگی های جدایی ناپذیر وجود آدمی است. از این رو، ذهن انسان همواره درگیر انبوهی از پرسش ها بوده است. در این میان، این پرسش اساسی که فرد درباره دانستن چه می داند، و چگونه و تا چه حد می داند جایگاه خاص خود را داشته است. پرسش هایی از این گونه ما را به سمت مفهومی هدایت می کند که امروزه در روان شناسی یادگیری، فراشناخت نامیده می شود. اصطلاح فراشناخت را اولین بار فلاول در سال ۱۹۷۶ مورد استفاده قرار داد تا با آن دانش شخص را در مورد فرآیندها و تولیدات شناختی یا هر چیز مربوط به آن توصیف کند. از فراشناخت تعاریف گوناگونی ارائه شده است: آگاهی شخص از فرآیندها و راهبردهای شناختی(مسترز[۱۵]، ۱۹۸۱؛ به نقل از فلاول، ۱۹۸۵)؛ تفکر دربارۀ تفکر(براون، ۱۹۸۴؛ به نقل از گلاور[۱۶] و برونینگ[۱۷]، ۱۹۹۰)؛ دانش و کنترلی که در مورد تفکر و فعالیت های یادگیری اعمال می شود(کراس[۱۸] و پاریس[۱۹]، ۱۹۸۸)؛ دانش درباره ی دانستن(میلر،۲۰۰۲؛ به نقل از عطارخامه، ۱۳۸۸) و دانش فرد دربارۀ چگونگی یادگیری خودش (اسلاوین،۲۰۰۶؛ به نقل از سیف، ۱۳۸۶). فراشناخت کلیدی است برای توانایی شناختی، که به افراد اجازه می دهد تا افکارشان را کنترل و بازسازی کنند و نقش اساسی در یادگیری ایفا می کند(گاس و ویلی، ۲۰۰۷؛ به نقل از عطارخامه، ۱۳۸۸).
همچنین فراشناخت را می توان به معنی آگاهی فرد از فرآیند تفکر خود و توانایی اش برای کنترل این فرآیند دانست(کاکیروگلو[۲۰]،۲۰۰۷؛ دیسوت و ازسوی[۲۱]،۲۰۰۹؛ هاکر و دونلوسکی[۲۲]،۲۰۰۳). فراشناخت یک مدل شناختی است که در یک سطح بالاتر فعالیت می کند و بر پایه نظارت و کنترل قرار دارد (افکلیدز[۲۳]،۲۰۰۱).
واترمن پی تر[۲۴](۱۹۸۲ به نقل از لرنا[۲۵]، ۱۹۹۲) بیان می کند که افراد موفق کسانی هستند که خوب برنامه ریزی می کنند، اهداف ویژه را تشخیص می دهند و معرفی می نمایند و راهبردها را طرح ریزی می کنند. مهمترین امتیاز دانش فراشناختی این است که یادگیرنده را قادر می سازد تا لحظه به لحظه از فعالیت یادگیری خود و چگونگی پیشرفت کارش آگاه باشد و هم نقاط قوت و هم نقاط ضعف خودش را تشخیص دهد(سیف، ۱۳۸۶).
فراشناخت با مفهومی که در روان شناسی شناختی جدید مطرح شده است به عنوان یکی از مولفه های مهم شناخت و همچنین رابطه آن با یادگیری و پیشرفت تحصیلی، همواره توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده و به تدریج برخی مفاهیم مرتبط با آن نیز پا به عرصۀ متغیر های پژوهشی در تحقیقات مربوط به آموزش و یادگیری نهاده اند.
در این میان اونیل و عابدی[۲۶] (۱۹۹۶) بر مبنای تعاریف پینتریچ و دی گروت (۱۹۹۰) و فلاول (۱۹۷۹) و با اقتباس و تمثیل از سازه های نظریۀ اضطراب حالتی- صفتی (اشپیلبرگر،۱۹۷۵)، مفهوم
فراشناخت حالتی را معرفی نموده اند.
اونیل و عابدی ضمن توضیح فراشناخت و تمایز قایل شدن بین فراشناخت صفتی و فراشناخت حالتی، فراشناخت صفتی را به صورت ” نظارت متناوب و آگاهانه فرد بر خود به منظور بررسی میزان دستیابی به اهدافش و در صورت لزوم توانایی انتخاب و به کارگیری راهبرد های متفاوت”، و فراشناخت حالتی را به صورت حالتی گذرا در موقعیت های ذهنی که از لحاظ شدت، متغیر است، در طول زمان تغییر می کند و با ویژگی های برنامه ریزی، خود بازبینی، راهبردهای شناختی یا عاطفی و خودآگاهی شناخته می شود؛ تعریف کرده اند.
بر اساس این تعریف، آگاهی فرد از خود شامل موارد زیر می شود: الف- برنامه ریزی: شخص باید دارای هدف و برنامه ای برای رسیدن به آن باشد (چه این هدف برایش تعیین شده باشد و چه خود انگیخته باشد). ب- خودبازبینی: شخص به ساز و کارهایی جهت نظارت بر خود و میزان دستیابی به اهدافش نیاز دارد. ج- راهبرد شناختی: شخص باید از یک راهبرد شناختی یا عاطفی برای نظارت بر فعالیت های ذهنی خود اعم از فعالیت های حیطه وابسته، و فعالیت های مستقل از حیطه، برخوردار باشد. برای مثال، پیدا کردن نکته اصلی، یک راهبرد شناختی حیطه وابسته است. د- آگاهی: شخص از فرایند شناختی خود آگاهی دارد.
۲-۲-۱-عناصر فراشناخت
در مطالعات جدید فراشناخت دارای دو عنصر مستقل، اما مرتبط با یکدیگر است؛ یکی دانش فراشناختی و دیگری کنترل فراشناختی(دیسوت و رویرز، ۲۰۰۶؛ سانگر[۲۷]، ۲۰۰۷).
۲-۲-۱-۱ دانش فراشناختی
دانش فراشناختی به دانش و باورهایی که شخص دربارۀ منابع شناختی خود در یک حیطه، اینکه چقدر خوب در آن حیطه عمل می کند، راهبردها و روش های اکتشافی که می تواند استفاده کند، و ماهیت آن حیطه دانش اشاره دارد(فلاول، ۱۹۸۷).
به عبارت دیگر، دانش فراشناختی به دانش کسب شده در مورد فرآیندهای شناختی – دانشی که می تواند برای کنترل فرآیندهای شناختی مورد استفاده قرار گیرد- اطلاق می شود. دانش فراشناختی قابل بیان کردن است و نسبتاً ثابت است به گونه ای که امکان اندیشیدن در مورد فرآیندهای شناختی و بحث با دیگران را فراهم می کند، اما ممکن است اشتباه پذیر، غیر واقعی یا مبتنی بر الگوهای ساده لوحانه باشد.
چنین دانشی از خود ذهنی- خواه واقعی یا غیر واقعی- اثر مهمی بر رفتار شناختی دارد و ممکن است از طریق مشارکت در فعالیت های کلاسی روزانه تشکیل شود. این شکل از دانش فرد در مورد فرآیندهای فکری خود اغلب به عنوان یک دانش دیر تشکیل شونده توصیف شده است یعنی فراگیر باید به عقب برگردد و فرآیندهای شناختی خود را به عنوان اهداف تفکر و اندیشه مورد ملاحظه قرار دهد (براون، ۱۹۸۷؛ به نقل از نیاز آذری، ۱۳۸۲).
رشد این جنبه از تفکر برای گسترش مهارت های مطالعه دانش آموزان و توانایی آنها در حل مسأله مهم است. شونفلد (۱۹۸۹) در این خصوص می گوید: این مهارت ها تا حدی به توانایی دانش آموزان برای ارزیابی موثر از آنچه می دانید است. اگر از آنچه می دانید آگاهی نداشته باشید با مشکل مواجه خواهید شد.
فلاول درباره دانش فراشناختی به سه مولفه اشاره کرده است:
۱- دانش متغیرهای شخصی: دانش متغیرهای شخصی، دانش کلی فرد در مورد نحوۀ یادگیری انسان و پردازش اطلاعات، و شامل اطلاعاتی مثل توانایی های حافظه، مراحل حافظه و ظرفیت آنها، نحوه بررسی مطالب و فرآیندهای کنترل کننده است. اطلاع از توانایی های حاظه و برآورد درست این توانایی می تواند به فرد در اکتساب، نگهداری و استفاده درست از آنچه یادگرفته است، کمک کند (سوانسون[۲۸]، ۱۹۹۰).
۲- دانش متغیرهای تکلیف (وظیفه): مشتمل بر دانش مربوط به ماهیت، نوع، کیفیت و چگونگی تکلیفی است که قرار است فرد با آن درگیر شود. از آنجا که عدم کارایی حافظه، بیش از هر چیز به فقدان توجه در شروع کاربر می شود. اگر مطالب در ابتدای پردازش با دقت انتخاب نشده باشند، یادآوری آن نیز با اختلال مواجه خواهد شد. به منظور پردازش صحیح اطلاعات، یادگیرنده باید بتواند از توانایی های خود در آن زمینه آگاهی پیدا کند( کار[۲۹]، ۱۹۹۸).
۳- دانش متغیرهای راهبردی: این مقوله بر دانش مربوط به راهبردهای شناختی و فراشناختی اشاره دارد، و این که فرد بداند چه موقع و کجا، از چه راهبردی می تواند استفاده کند. اطلاع از راهبردهایی که در مراحل گوناگون نگهداری و بازیابی اطلاعات به کار می رود (سازمان دهی، مرور ذهنی، تمرکز و غیره) می تواند در امر اکتساب و یادآوری موثر باشد(فلاول و میلر[۳۰]، ۱۹۹۸).
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531">
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1399-09-21] [ 10:03:00 ب.ظ ]
|