دسته بندی علمی – پژوهشی : بررسی رابطه فرهنگ سازمانی و پیاده سازی نظام مدیریت دانش در- قسمت ۲۵ |
Skyrme (2000)
حمایت مدیریت عالی – آگاهی از فرایندهای دانش – رهبری دانش – فرایندهای نظام مند دانش – توسعه زیرساخت های دانش – ایجاد فرهنگ نوآوری، یادگیری و دانش
Skyrme & Amidon (2000)
داشتن یک چشم انداز الزام آور – ارتباط قوی با فرایندهای تجاری – رهبری دانش – ایجاد دانش و فرهنگ توزیع آن – یادگیری هوشمندانه – زیرساختارهای تکنولوژیکی – فرایندهای سیستماتیک
جدول شماره(۲-۲-۲) مؤلفه های مدیریت دانش از نگاه صاحبنظران مختلف
۲-۲-۱۲) مدلهای مدیریت دانش
مدیریت دانش، موضوعی پیچیده و پویاست. موفقیت مدیریت دانش مستلزم نگرشی سیستمی است که کلیه عوامل و اجزاء و فرایندهای مدیریت دانش را مدنظر قرار دهد. هرگونه جزء نگری ممکن است چالشهای جدی بر سر راه موفقیت برنامههای مدیریت دانش بهوجود آورد. بسیاری از سازمانها بر این باور هستند که دانش، مهمترین دارایی آنهاست، اما در عمل کمتر به آن پایبندند. یکی از دلایل عمده این امر آن است که سازمانها نمیدانند چگونه به سراغ مدیریت دانش بروند. برای این منظور در این بخش مدلهای مختلف مدیریت دانش مورد بررسی قرار میگیرد. براساس نگرش و رویکردی که صاحبنظران نسبت به مدیریت دانش اتخاذ کردهاند، مدلهای مختلفی شکل گرفته است. اثربخشی هر کدام از این مدلها به موقعیت و جایگاهی بستگی دارد که سازمان در آن قرار گرفته است.
شکل زیر مدل عمومی دانش در سازمان را نشان میدهد. همانگونه که در مدل مذکور مشاهده میشود مدل عمومی دانش از چهار فعالیت اصلی تشکیل شده است:
نگهـداری دانــش
خلـق دانـش جـدیـد
تبدیـل دانــش
بکـارگیـری دانــش
شکل۲-۲-۲) مدل عمومی دانش در سازمان (Newman & Conard, 1999: 3)
ایجاد دانش. این مرحله در برگیرنده فعالیتهایی است که مرتبط با ورود دانش جدید به سیستم است که شامل توسعه، کشف و تسخیر دانش میشود (Newman & Conard, 1999: 3)
حفظ و نگهداری دانش. عبارت است از فعالیتهایی که دانش را در سیستم ماندگار میکند. در این راستا صاحبنظران به مهمترین عاملی که اشاره میکنند حافظه سازمانی[۳۷] است و آن عبارت است از توانایی سازمان برای حفظ و نگهداری دانش. نکته مهمی که دینگ و کاربی [۳۸](۱۹۹۹) به آن اشاره میکنند این است که حافظه سازمانی، صرفاً توانایی نگهداری دانشها صریح را دارد. اگر سازمانها بهدنبال دستیابی به یک مدیریت دانش موثر هستند نباید تنها به ایجاد و استفاده از حافظه سازمانی بسنده کنند. آنها از حافظه دیگری تحت عنوان حافظه فردی[۳۹] یاد میکنند. این حافظه مهمترین منبع و مخزن دانش نهفته است. مدیریت دانش صرفاً زمانی موثر خواهد بود که این دو نوع حافظه سازمانی در کنار هم وجود داشته باشند و یکدیگر را تقویت کنند (Deing & Corby, 1999: 30-35).
تبدیل و انتقال دانش. اشاره به فعالیتهایی دارد که در ارتباط با جریان دانش از یک بخش با یک نفر به بخش یا نفری دیگر را شامل میشود و شامل ارتباطات ترجمه، تبدیل، تفسیر و تصفیه دانش میشود.
بهکارگیری دانش. شامل فعالیتهایی میشود که در ارتباط با اجرای دانش در فرایندهای سازمانی هستند (Newman & Conard, 1999: 5-7)
۲-۲-۱۲-۱) مدل بویست
این مدل روابط میان داده، اطلاعات و دانش را به خوبی ترسیم کرده است. مدل توسط ماکس بویست ارائه شده است. مدل از سه قسمت تشکیل شده است. دادهها نقش مواد خام و یا ورودیهای این مدل را ایفا میکنند. در این مدل، اطلاعات الگوهایی هستند که ما آنها را از دل دادهها بیرون میکنیم و بر آنها وضع میکنیم و نهایتاً دانش، مدل ذهنی را در این مدل بر عهده دارد. بویست معتقد است که مدلهای ذهنی ما تعیین میکنند که ما چگونه به داده ها و اطلاعات واکنش نشان دهیم و از طرفی چون هر کدام از ما دانشهای متفاوتی داریم پس میتوان نتیجه گرفت که مدلهای ذهنی متفاوتی نیز خواهیم داشت. مدلهای ذهنی ما تعیین میکنند که ما چگونه رفتار کنیم و چگونه تصمیم بگیریم و همچنین آنها به عنوان فیلترهایی عمل میکنند.
فیلتر مفهومی و ادراکی
دادههای جدید
مدل
تغییر
اقدام
دانش اطلاعات داده
شکل ۲-۲-۳) مدل بویست: روابط داده، اطلاعات و دانش
۲-۲-۱۲-۲) مدل شش بعدی مدیریت دانش
فیل پری و ایلکاتومی (۲۰۰۱) بر این باورند که هرگونه جزئی نگری، موفقیت مدیریت دانش را با مشکلات جدی روبرو خواهد ساخت. آنها براساس این نگرش، مدلی شش بعدی را برای به کارگیری مدیریت دانش ارائه کرده اند.
مدیریت
چارچوب مدیریت
مدیریت تغییر
ابزار دانش
محتوای دانش
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531">
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-09-22] [ 12:53:00 ق.ظ ]
|