تحلیل محتوایی مجموعه اشعار جلال بقایی نایینی- قسمت ۱۱ |
شب جمعــه ها نخفتن به خــدای راز گفتن ز وجــود بی نیــازش طلب نیاز کردن
به خدا که هیچ کس را ثمر آن قـدر نباشد که به روی ناامیدی در بسته باز کردن
البته بیتی هم بـه شعر الحاق کرده اند که در شعر بقـایی نیست و اکثــرا در بیت دوم شعـر جای داده اند :
ز مدینــه تا به کعـبه سر و پـا برهـنه رفتن دو لب از برای لبیک بـه وظیفه باز کردن
ج-شعر فوق الذّکر بقـایی با عنوان «در بسته »قبل از این که گزیده ی دیوانش در سال ۱۳۶۶ چاپ شود ،در مجله ی آینده؛ سال ۲۶؛ شماره ی اول؛ فروردین ۱۳۵۲؛ص ۴۱۳ چاپ شده است. «آینده» مجله ای نبوده است که ندانـد شعر بهـایی را به نام جلال بقایی نایینی چاپ می کنـد.از سال انتشار شعر تا آخرین شماره ی مجله ی آینده (سال ۱۳۷۲) کسی نسبت به این شعر، نقد و تقریظی ننوشتــه است که سراینده ی آن را شیخ بهــایی بداند.
د-بقایی شعر دیگری هم به شیوه ی در بسته دارد که تمامی ابیات موقوف المعانی هستند ؛همه ی جمله ها در وجه مصدری به کار رفتــه اند و شاعر در بیت آخــر مقصود اصلی خود را بیــان می کند .شعر« منت کشیدن »(۱۲۳ ) :
بــه رغبــت تلــخی حنــظل چشـیدن اجـل را در کنــار خــویش دیــدن
به حــال مــرگ گــرد بستــر خویش غــریـــو شــادی یــاران شنیــدن
بــه پــاهــای فلــج از قعـــر دریــا بــه بـــام گنبـــد گــردون پریدن
ز کــوه قــاف بالا رفتـــن از پشــت بــه رو در آتــش دوزخ جهیـــدن
برهنــه تن کشیــده خــار بــر دوش درون چشمــه ی ســوزن تپیــدن
به ســان گرد بــاد ،آشفتــه و گیــج به کــوه و بحر و بـر، با سر دویدن
گــواراتر بــود بر من دو صــد بـار کــه بــار منـت نــاکس کشیــدن
و نیز شعر «سنگر تسلیم »(دیوان : ۲۸ ) :
بهــر ستم پیشه لب به مـدح گشـادن سجـده کنـان در برش به خاک فتادن
هـر عمــلش را بـــلا دلیـل ستــودن دست بــه سینه بــرش به پای ستادن
ســر ز حقــارت بر آستـــانش سودن گــوهــر آزادگـی ز دسـت نهـــادن
سنــگر تسلیــم راســت زینــت دادن خنجــر دژخیم راسـت صیـقل دادن
۲-۴-۱-۳- دیدگاه بقــایی در مورد فرهنگ و ادب و هنـر :
بقـایی در برخی از اشعـار خود دیدگاه خود را در مورد شعـر و فرهنگ و هنر بیـان کرده است که در این بخش به مواردی از این دست اشاره می شود .
به نظر بقـایی تحوّل در ادبیّات و نـوگرایی با تجـدید نظر در مضـامین و موضـوع حاصل می شود. وی به هیچ وجـه مـوافق بـه هم ریختن قـالب و وزن عروضی و قـافیه نیست :
نکردم انتخاب سبک مخصوصی که تـا گویم مطیع سبک هنـدی یا عراقی یا خراسانم
ولی از شعر نوپرداز هم دل خوش نمی دارم اگرچه در همه نوعی بود طبعم به فرمانم
سخن را خارج از نظم و قواعد، طفل می گـوید
چنین کس از چه گوید اهل نظم و شعر و عرفانم(دیوان : ۱۱۴ )
مخالفت عمـده ی او در زمینـه ی شعر، مخالفت با نـوپردازان است،حتی قطعـه ای نیز با عنوان نوپردازان(دیوان : ۱۰۰) سروده است.وی معتقد است شعر شاعران سنتی ،پایه ی علمی دارد و برای دست یـافتن به هنر شاعری بایـد بی وقفه تلاش کرد،اما شعر نو را بی پایـه و مایه می داند :
اختــــرانی در آسـمـــان ادب پرتــو افکن به ســان خورشیدند
که نکردنــد پـای همت سست سخت در راه فضـل کوشیــدنـد
همه روز ازپـی هنـــر رفتنــد همــه شب تــا سحر نخوابیدند
آبش از چشمــه ی جگر دادند چـو به دل، بـذر علم پاشیدند…
لیک ایــن نورسـان سرســامی کـه به جــز نام شعـر نشنیـدند
زیـــر نــام تجــــدد ادبـــی یــاوه گفتنــد و شعــر نامیدند
تا کــدامین کتــاب را خواندند یــا کــدام اوستــاد را دیـدند
بقــایی شعر نــو گفتن برخی از ادبای متجدّد را مثل صحبت کـردن مردم بــدوی،ســاده می دانــد.آن را نوعی گیاه هرزه در بوستان شعر و ادب قلمداد می کند.او شعر سنتی را از افتخارات ملی ایران می داند.
حــرف معمـولی همــه مــردم گاه باشــد دراز و گــه کــوتــــاه
پس توان گفتن این که نـوپـرداز شـــــده پیگیـــر ارتجــاع سیـــاه
شعر نــو چیست نثــر نامـأنوس در گلسـتان نظـــم،هــرزه گیـــــاه
شعـر مــا افتخــار ملی مــاست شهرت آن به عالم است گواه(دیوان : ۱۰۰ )
او در قطعه ی “شعر نــو”(دیوان : ۱۰۹-۱۰۸) سرسختانه مخالفت خود را در مـورد شعر نو ابـراز می کند.به نظر وی شاعری که به شعر نو روی می آورد،بی استعـداد است و شاعری که با اصول علمی قادر به سرایندگی است،از موهبت الهی برخوردار است :
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531">
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-09-22] [ 12:16:00 ق.ظ ]
|