یک ارزش برای خود تنظیمی، یک هدف یا معیار مقایسه یا ارزش مرجع برای رفتار شما ( همه ی این اصطلاحات در این جا یک مفهوم دارند )؛

 

برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید.

 

 

    1. دیدگاه شما در مورد رفتار فعلی تان و آثار آن.

 

 

    1. برخی اوقات، این شامل تفکر در مورد آن چه انجام داده اید یا آن چه مشاهده می کنید، می باشد. در یک سیستم خود تنظیمی، این دیدگاه ها به طور متناوب با هدف مقایسه می شوند، اگر شما آن چه قصد کرده اید،انجام داده اید مقایسه ی اختلافی بین دو ارزش نشان نمی دهد و شما مثل قبل ادامه می دهید. اما اگر رفتار شما از آن چه قصد کرده اید متفاوت باشد، فرآیندی در راستای تغییر رفتار شما در جهت مقصود شما انجام می شود ( نمودار شماره ی 2 -1 ). بر اساس مفهوم بازخورد، خود تنظیمی یک فرآیند دائمی و بی پایان است. هر تغییری در تابع خروجی، وضعیت فعلی را تغییر می دهد. شرایط جدید باید در برابر ارزش های مرجع چک شود. علاوه بر این، ارزش های مرجع رفتاری، اغلب پویا هستند که در طول زمان متکامل می شوند.(رضایی زاده ، 1385 ،ص 71)

 

 

توجه خود هدایتی و عملکرد مقایسه کننده
آیا رفتار فرد تابع الگوی کنترل بازخورد است؟ شواهد بیان کننده ی تأثیرات این توجه خود هدایتی هستندو ما بیان کردیم وقتی شما یک هدف یا قصد دارید که توجه شما را به سوی خودتان معطوف می دارد، مقایسه کننده ی چرخه ی ( بازخورد ) – که رفتار شما را مدیریت می کند – را متعهد می سازد. این ایده که توجه خود هدایت شده ی مقایسه کننده، چرخه ی بازخورد را متعهد می سازد. این ایده که توجه خود هدایت شده ی مقایسه کننده، چرخه ی بازخورد را متعهد می سازد، به پیش بینی زیر منجر می شود:
تمرکز برخود باید گرایش فرد را به مقایسه اهداف خود با رفتار فعلی خود افزایش دهد. مطالعه ی مستقیم این امر مشکل است اما یک راه غیر مستقیم وجود دارد: یک موقعیت ایجاد کنید که افراد نتوانند بین اهداف خود با رفتار فعلی خود بدون تلاش در جهت کسب اطلاعات، مقایسه ی ذهنی انجام دهند. افراد را در آن موقعیت قرار دهید سپس بررسی کنید که با چه قدرتی آن ها به دنبال اطلاعات می روند. جستجوی اطلاعات در حد زیاد بدین معناست که مقایسه ی بیشتری انجام می گیرد. اگر توجه خود هدایت شده ی یک مقایسه کننده را درگیر نماید، یک نتیجه ی دیگر نیز در پی دارد: رفتار باید تغییر کند تا ارتاط نزدیکتری با اهداف پیدا نماید.(رضایی زاده ، 1385، ص 70)
سازمان سلسله مراتبی
یک چرخه ی بازخورد برای رفتار خیلی ساده است. سلسله مراتب باز خورد، بر این نظریه استوار است که افراد اهداف سطح بالا و پایین دارند. برای مثال یک هدف شما این می باشد که به یک خود ممکن خاص دست یابید، اما ممکن است شما هدف استفاده از لباس های تمیز نیز داشته باشید. در یک سیستم سلسله مراتبی برون ده رفتاری که یک چرخه ی سطح بالا، شامل تعیین هدف باری چرخه ی سطح پایین است. چرخه ی سطح بالا از طریق انجام فعالیت های فیزیکی رفتار نمی کند بلکه از طریق ارائه رهنمود به چرخه های پایین تر عمل می نماید. تنها پایین ترین چرخه، فعالیت های فیزیکی از خود نشان می دهد. پاورز بیان می دارد که فعالیت فرد شامل نه سطح کنترل می شود. او از این سطوح برای شرح خود تنظیمی استفاده نمود.
از بالاترین سطح تجرد ( برای مثال احساس ایده آل شما در مورد خود یا در مورد ارتباط با گروه ) به سوی پایین ترین سطح تجرد ( عمل فیزیکی ) مفاهیم متعددی مطرح می گردد: افراد در بالاترین سطح دارای کنترل مفاهیم سیستم هستند ( مثل احساس عمومی در مورد خود ) که این مفاهیم منجر به ایجاد اصولی می گردد یعنی کنترل اصل. این اصول، خطوط راهنمای کلی هستند که به رفتار فرد جهت می دهند. اصول به شما در مورد این که چه فعالیت هایی را انجام دهید، کمک می کند. این تصمیمات، خروجی های رفتاری چرخه هایی هستند که اصول را به طور خود کار تنظیم می کنند. در نمودار شماره ی ( 2-2 ) نشان داده شده است که خود ایده آل ریچارد، یک (( اصل با ملاحظه بودن )) را تعیین می کندف این اصل می تواند به عنوان راهنما برای عمل در بسیاری از موقعیت ها از جمله خرید گل مورد استفاده قرار گیردو به عنوان مثال دیگر (( اصل صداقت )) فرد را هدایت می کند که به فرصت تقلب در امتحان توجه نکند و (( اصل صرفه جویی )) فرد را هدایت می کند که یک رستوران درجه وسط را انتخاب نماید. آن چه یک اصل را تعریف می کند پذیرش اجتماعی آن نیست بلکه تجربه و کاربرد وسیع آن است. لذا مصلحت، یک اصل است هر چند که از لحاظ اجتماعی چندان مطلوب نیست. اصول، کیفیت هایی هستند که با صفات مشخصه افراد هماهنگی و سنخیت دارند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
 
 
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;">