+ سواد دیجیتالی
+ سواد رسانهای

 

+ جهانی سازی دانش، انفجار دانش+ جامعه دانایی محور

 

منبع: (ec.europa.eu:2011: 25)
۳-۲-۱۹- رسانه متعامل و کارکردهای آن
در سال های اخیر اختراع رایانه و به تبع آن، پیدایش شبکۀ جهانی اینترنت، انقلابی را در زمینۀ تبادل اطلاعات به وجود آورده که جهان را در آستانۀ شکل گیری نوع تازه ای از رسانه های ارتباطی به نام «رسانه های متعامل» قرار داده است.
الف- رسانه متعامل، چند گفتاری است: در عصر ارتباطات، هر کس با استفاده از یک کامپیوتر و یک خط تماس با اینترنت میتواند به یک یا هزاران و یا میلیونها مخاطبی که تا دیروز فقط غولهای رسانهای به آنها دسترسی داشتند، دست یابد.
ب- رسانه متعمل، مجازی (غیر فیزیکی) استیکی دیگر از ویژگی های رسانه های متعامل، مجازی و غیر فیزیکی بودن ارتباطات آن است. با توجه به پیشرفت سر سام آور علم و تکنولوژی در زمینۀ فناوری های نوین ارتباطی، بشر به مرحله ای خواهد رسید که از طریق رسانه های متعامل خواهد توانست به نیابت از وضعیت های واقعی زندگی، در یک شیوۀ الکترونیکی مشارکت جوید. بدین ترتیب واژه هایی نظیر: تخیل، قدرت، انتخاب، آزادی، و تشبیهاتی نظیر: سفر دلپذیر، پرواز بلند و سرعت از اصطلاحاتی خواهند بود که در دنیای رسانه های متعامل بسیار، کاربرد دارند(عابدی، ۱۳۸۹: ۱).
۳-۲-۲۰- نیاز به سواد رسانهای در فضای رسانهای امروز
زندگی هر روز رو به پیچیدگی می رود. بخشی از این پیجیدگی ناشی از پیشرفت های دنیای ارتباطات است. از این رو هر چه فناوری های ارتباطات و اطلاعات بیشتر متحول می شوند، نیاز ما به یادگیری و آموزش برای درک دنیای جدید و استفاده از ابزارها و امکانات آن نیز افزایش می یابد، چرا که ضعف آموزش و آگاهی نسبت به دنیای ارتباطات و مقتضیات آن چیزی جز عقب ماندگی و تشدید آسیب ها به همراه نمی آورد.
اولین چیزی که باید به آن بپردازیم بحث رسانه و سواد رسانه ای است. امروزه سواد تنها به معنای خواند و نوشتن و توانایی درک مطلب نیست. در دنیای امروز لزوماً این مسأله را نمی توانیم سواد بدانیم و موضوع خیلی پیچیده تر از این هاست. امروزه یادگیری دانش الکترونیک و فناوری های جدید هم می توانند در این تعریف جای بگیرند. سیستم آموزش و پرورش امروز به نسبت گذشته خیلی تغییر کرده و با سواد به کسی گفته می شود که بتواند سیستم را تحلیل کند. مفهوم سواد هر روز در حال پیچیده تر شدن است و همین پیچیدگی باعث می شود، سیر آگاهی و اجتماعی و حتی خود سواد بالاتر برود. همۀ این موارد پیچیدگی اجتماعی را در دنیای امروز به وجود می آورد.
زمانی که اجتماع رو به سمت پیچیدگی می رود، افراد باید بافرهنگ تر و باسواد تر شوند. کسی هم که در چنین شرایطی نتواند سیستم موجود را تحلیل کند کارش به سمت تنش و آسیب می رود. در ایران مشکل اجتماعی که وجود دارد این است که برخی از مردم به اندازۀ کافی فرهنگ شناخت سیستم را ندارند. برای مثال سواد تاریخی و جهانی ما اندک است و خیلی ها نمی دانند که در دنیا چه می گذرد و کمتر کسی بیش از فعالیتی که در آن است اطلاعات دارد، در واقع هر کس در رشتۀ کاری خودش فعالیت می کند. اینجا است که یک ضرورت برای بالا بردن فرهنگ جامعه احساس می شود.
در گذشته درک ما از رسانه این بود که پیامی جابه جا می شود و خبری به افراد داده می شود ولی الان مسأله خیلی فرق کرده به گونه ای که سیستم های ارتباطات و رابطه این سیستم ها پیچیده تر شده اند. آمارها حاکی از آن است که فیس بوک ۶۰۰ میلیون عضو دارد و موتورهای جستجوگر یاهو و گوگل در روز میلیاردها جستجو را انجام می دهند، ویکی پدیا هم در حدود ۲۸۰ زبان مختلف دارد که هر ماه حدود ۴۰۰ میلیون نفر کاربر دارد(فکوهی، ۱۳۹۰: ۱). بنابراین می توان دریافت که ارتباطات از نظر معنایی چه قدر تغییر پیدا کرده است. واژۀ انقلاب ارتباطات بیش از پیش معنا پیدا کرده است به گونه ای که جهان امروز و جهان آینده، چیزی جز ارتباطات نخواهد بود. به همین دلایل ما نیاز داریم که نسبت به دنیای ارتباطات و ابزارهای ارتباطی شناخت پیدا کنیم.
۳-۲-۲۱- ارتباطات اجتماعی سالم به وسیلۀ اطلاعات و دانش
اطلاعات منبع ارزشمندی است و به افراد امکان انجام کاراهایی را می دهد که در صورت نبودن آن نمی توانستند امور مورد نظر خود را پیش برند. یک ضرب المثل قدیمی می گوید «دانش قدرت است». به این معنی که آگاهی توانایی انجام کار و بهره گیری از فرصت هایی را فراهم می آورد. هر نوشته، قطعه موسیقی، تابلوی نقاشی، معادله ریاضی و حتی هر نگاه یا لبخند یا اشاره، نوعی پیام محسوب می شود و حاوی مقداری اطلاعات است. احتمالاً مهم است یادآور شویم که چیز یا واقعیت عینی معینی به نام «اطلاعات» وجود ندارد و این کلمۀ توصیف کننده دسته ای از مفاهیم است. علی الاصول اطلاعات دربارۀ چیز معینی، واقعه ای یا اندیشه ای وجود دارد و محصول مشاهده و احساس است (محسنی، ۱۳۸۰: ۲۱۵).
اولین اطلاعاتی که ما دریافت می کنیم از دیدن وقایع، لمس چیزها و یا شنیدن صداهاست. می توان اطلاعات را دسته ای از مفاهیم تعریف کرد که ذهن ما آن را دریافت می کند، هوشیارانه ضبط می کند، به آن معنی می دهد و معمولاً موقعیت ما را از لحاظ دانایی و آگاهی تغییر می دهد. در مواردی واژۀ اطلاعات مترداف با دانش یا دانایی به کار می رود. وقتی به اطلاعات تازه ای دسترسی پیدا می کنیم، عکس العمل ما این است که ببینیم با دانایی ها و باورهایی که ما در آن زمینه داریم چه هماهنگی دارد، چرا که معمولاً به ندرت اتفاق می افتد در بزرگسالی اطلاعاتی را به دست آوریم که پیش از آن هیچ نوع اطلاعات، باور یا پیش داوری دربارۀ آن نداشته باشیم. در طول سال ها عملاً ذخیرۀ قابل توجهی از اطلاعات را در مورد موضوعات بسیار متنوع درک می کنیم. به اغلب این ذخیره های خاص و طبقه بندی شده به هنگام عبور چیزهایی اضافه می شود و به تعداد بالنسبۀ کمتری یا اطلاعات تکمیلی اضافه می شود و یا تلاش می شود ابهامات آنان برطرف شود. دانایی اعم از آنکه در مورد یک شخص باشد یا در مورد یک موضوع معین، معمولاً هیچ گاه حالت دائمی ندارد، چرا که مرتب به آن اطلاعات اضافه می شود که دانش بیش از اقلام اطلاعاتی تغییر می کند؛ چرا که با افزودن یک جزء نوین اطلاعاتی ممکن است کل دانش فرد در مورد آن موضوع معین تغییر کند، بی آنکه بقیۀ اجزاء اطلاعاتی سازندۀ آن دانش تغییر کرده باشند. اگر ما از خودمان سؤال کنیم آیا همان فرد دیروز هستیم، بدون تردید جواب خیر است، چرا که از دیروز تا به امروز، معمولاً اطلاعات جدیدی به ذهن ما وارد شده است، مگر اینکه تمام مدت را در خواب گذرانده باشیم و بنابراین نوعی تنظیم مجدد اطلاعاتی در ذهن ما صورت گرفته است. ذهن و وضع دانایی ما همیشه در حال تغییر است و حتی اگر برخی از افراد در معرض ضعف حافظه نیز قرار داشته باشند، تغییر در مورد آنها نیز قابل تأیید است. اما چگونه می توانیم سطح آگاهی ها و اطلاعاتمان را نسبت به رسانه ها بالا ببریم؟ زیرا ما همگی تحت تأثیر اطلاعات رسانه ها هستیم. در این زمینه ابزار و مواد اولیه ای داریم ابزار همان توانایی ها و مهارت های ما هستند و مادۀ اولیۀ همان اطلاعات، آگاهی ها و دانش ما از رسانه ها و جهان پیرامونمان می باشد. یعنی اگر ما مقدار زیادی اطلاعات داشته باشیم ولی مهارت هایمان اندک و ضعیف باشند، قادر نخواهیم بود هیچ بهره ای از آن اطلاعات ببریم.
۳-۲-۲۲- پیامدهای رسانه
رسانه ها بخش جدایی ناپذیری از زندگی انسانهای امروزی است. این بدان معنا است که بخش جدایی ناپذیری از زندگی کودکان و نوجوانان نیز است.
کودکان جزء اصلی ترین مخاطبان رسانه ها هستند. قدرت پردازش و تجزیه تحلیل درست اطلاعات و اخبار دریافتی، در کودکان کمتر از بزرگسالان است[۵۴]. از سوی دیگرنظارت متمرکز برای کنترل برون ده رسانه ها، روز به روز مشکل سازتر می شود. بنابراین آگاهی مخاطبان، والدین، معلمان و اساتید نسبت به سواد رسانهای میتواند ما را نسبت به پیامدهای این رسانه راهنمایی کند.
در بسیاری از موارد جوانان با کسب حجم بالای اطلاعات از این رسانه ها دچار بمباران و ناامنی ذهنی و روانی شده و اعتماد خود را نسبت به محیط پیرامون و ارزشهای خود از دست میدهند. به علاوه با کسب معلومات جدید از والدین خود فاصله گرفته و آنها را کهنهگرا، سنتی، مرتجع و از تاریخ خارج شده، تلقی میکنند که نتیجه آن تضاد و تعارض بین دو نسل و درگیری و تنش بین آنهاست.
وقوع انقلاب اطلاعات منجر به ارائۀ جدیدی از تأسیسات و ساختارهای قدرت در جامعه و در خانواده شده است. قدرت در دست کسانی تمرکز می یابد که امکان تولید، کنترل و انتشار مؤثرتر و کارامد تر اطلاعات را داشته باشند(پاکسون[۵۵]،۲۰۰۵: ۱۶۲).
از این رو والدین در اثر بی اطلاعی و عدم استفاده از رایانه و اینترنت قدرت اقتدار خود را نسبت به فرزندان از دست میدهند.
حضور رسانه ها به طور اعم و رسانه های ماهواره ای به طور اخص، تأثیرات بسیار عمیقی بر خانواده به عنوان گروه نخستین گذارده است که در زیر به برخی از آنها اشاره می شود:
رسانههای ماهوارهای، دیوارهای خانه را هر چه بیشتر نفوذپذیر ساخته و حوادث را نه تنها در سطح ملی بلکه در سطح جهانی به خانه ها وارد میکنند.
خانواده ابعاد سنتی، ملی و تک ساختی خود را از دست داده و چند ساختی شده است.
خانواده دیگر محل استراحت نیست؛ میتوان در آن کار کرد و یا به برقراری ارتباط با دنیای خارج پرداخت.
طرز چیدن مبلمان و اثاثیه خانواده تحت تأثیر رسانه چون تلویزیون یا رایانه قرار دارد.
معماری خانهها به دلیل حضور رسانهای نوین تغییر مییابد.
رابطه انسان با انسان جای خود را به انسان و اشیاء میدهد و در واقع پدیدهای به نام شی سروری اتفاق میافتد.
تماس و ارتباط فرزندان با رایانه، اینترنت و ماهواره و صرف ساعات طولانی جهت کسب اطلاعات اعم از ضروری و مفید یا غیر مفید، نه تنها دنیای فیزیکی فرزندان و والدین را جدا کرده، بلکه تماس و ارتباط عاطفی و اجتماعی والدین و فرزندان را تضعیف کرده است. والدین به یک دلیل دیگر نیز از آگاهی کودکان خود از حوادث جهان نگرانند، بدین معنی که آنان معتقدند: تماشای این حوادث ممکن است حس بیگناهی و معصومیت کودکان را خدشه دار کند و موجب شود که آنان احساس نا امنی و تهدید کنند (سیلوربلیت و زلوبین[۵۶]، ۲۰۰۴: ۶۳).
کودکان ونوجوانان کشور ما، امروزه در معرض مستقیم نامطلوب این برنامه هستند.ناچاریم برای پیشگیری از این وضعیت قوانین مقنن ومطلوبی را با استفاده از کارشناسان حقوق، روانشناس،جامعه شناس و فرهنگ شناس در آینده بهتراز این ابزار ارتباطی بهره بگیریم؛ زیرا انسان به آنچه که منع می شود، حریص تر می شودو بیشتر و بدتر استفاده می کند. محور فکری کودکان و نوجوانان را از طریق محتویات درس و فیلم ها و سریالها، به سوی خدا جویی، کمال طلبی، واقع نگری، انسان دوستی و تلاش و بهبود زندگی جمعی نه فردی هدایت گر باشیم(لوپز[۵۷]، ۲۰۰۶: ۶۴).
این درست است که افراط بیش از حد دراستفاده از رسانه ها، چناچه در مورد چیز های دیگر هم صدق می کند، می تواند مشکلاتی را به بار آورد، به همان اندازه هم درست است که استفاده درست و سازنده از آنها می تواند تأثیرات مثبت بسیاری نیز بر مخاطبان جوان داشته باشند. بسیاری اتفاق می افتد که این تأثیرات نادیده گرفته می شود یا تنها به دلیل آنکه نمی توانند تأثیرات خوب آنها را بازگو کنند و بیشتر تأثیرات منفی آنها ذکر می شود، این تأثیرات نادیده گرفته می شود.
رسانهها میتوانند تجربیات بسیاری در اختیار کودکان و جوانان قرار دهند، نباید همه تجربیاتی که رسانهها در اختیار میگذارند به مثابه تجربیات بد تصور شود.
علی رغم افکار بسیاری از منتقدان، رسانه ها واسطه هایی نیستند که همواره برای جوانان وکودکان مضر باشند.آنها در شکل تبادلی ترخودشان می توانند این توانایی را داشته باشند که به کودکان و جوانان کمک کنند تا مهارتهای مهم فکری خود را پرورش دهند(کانسیداین،۱۳۷۹:۱۸۷ ).
در جهان امروز بالاترین و بهترین تولید برای کشورهایی که بخواهند حرف اول را در دنیا داشته باشند تولید فکر نو و ایده است و این امر به خوبی ضرورت توجه به خلاقیت و پرورش آن را در کودکان و نوجوانان نشان می دهد.
خلاقیت موهبتی است که در تمام انسان ها بالقوه وجود دارد اما ظهور و گسترش آن مستلزمشرایط مناسب است.
لفرانکویس خلاقیت را به عنوان کنجکاوی، اشتیاق به کشف و آزمایش کردن ، تولید پاسخ های جدید به مسئله و توجه به رفتار خلاق خود تعریف می کند(شکرخواه، ۱۳۸۶: ۳۲).

 

 
 
 
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531">