۳۴

 

 

 

 

همانطور که درجدول فوق مشاهده می شودنتایج کوواریانس پس آزمون نمرات عواطف منفی درسطح اطمینان ۹۵درصد(۰۵/۰= α( بین دوگروه تفاوت معنادار وجود دارد،بنابراین فرض صفر رد می شود وفرض محقق پذیرفته می شود.اما با توجه به داده های بدست آمده درجدول ۴-۱۰ نتایج کوواریانس پس آزمون نمرات عواطف مثبت در سطح ۹۵درصد بین دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد. بنابراین فرض صفر پذیرفته می شود وفرض محقق رد می شود.لازم به ذکر است که چون دراین پژوهش صرفاً دوگروه وجود دارد لذا همین نتیجه تحلیل کواریانس کافی است ونیازی به تعقیب بیشتر نمی با شد.
فصل پنجم
بحث ونتیجه گیری
درفصل حاضر به بحث ونتیجه گیری پیرامون یافته های پژوهش پرداخته می شود.ابتدا خلاصه ای از پژوهش ارائه می گرددسپس،به ذکر فرضیه های پژوهش ویافته های پژوهش پرداخته می شود وتبیین های مرتبط با این یافته ها ارائه می گردد.در انتهای فصل نیز محدودیت ها وپیشنهاد های کاربردی وپژوهشی اراطه می گردد.
۵-۱ خلاصۀ پژوهش
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مشاورۀگروهی مبتنی بررویکرد چند وجهی لازاروس بر بهزیستی ذهنی دانش آموزان سوم متوسطۀ دوم شهرستان لردگان است.
بهزیستی ذهنی در مدرسه عاملی است که اگر دست اندرکاران نظام تعلیم وتربیت به آن بخوبی توجه کنندمی تواند در رشد وبهبود تحصیلی، تربیتی واجتماعی دانش آموزان موثر است.چون این عامل توسط والدین،معلمان وسایر افرراد بزرگسال به دلیل اختلاف سنی خیلی قابل لمس ومشاهده نیست.پس درجه شدت آن توسط این افراد قابل درک نیست ونمی دانند که چه موقع باید واکنش معقول وبه این عواطف وشناخت ها بدهند.
بهزیستی ذهنی به چگونگی ارزیابی افراد از زندگی شان اشاره داردودارای دو جزءشناختی و عاطفی است. بعد شناختی یعنی ارزیابی شناختی افراد از میزان رضایت اززندگی وبعد عاطفی یعنی داشتن حداکثر عاطفه مثبت و حداقل عاطفه منفی.رضایت از زندگی نوعی قضاوت وارزیابی درازمدت فرد از زندگی است.
جامعۀ پژوهش حاضر شامل کلیۀ دانش آموزان پایه دوم ،سوم وچهارم متوسطه دوم شهر لردگان که درسال تحصیلی ۹۴-۱۳۹۳ مشغول به تحصیل هستند که طبق برآوردهای صورت گرفته ۲۹۵۰نفر بوده اند.نمونۀ این پژوهش ۳۴ نفر دانش آموز متوسطۀ دوم(۱۷ نفر گروه آزمایش و۱۷نفرگروه کنترل)بوده اند که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.جهت گرد آوری داده ها از مقیاس بهزیستی ذهنی مولوی وهمکاران ومقیاس رضایت از زندگی دینراستفاده شد.تحلیل نتایج با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد میانگین مولفۀ بهزیستی ذهنی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل افزایش داشته است یعنی آزمایش تاثیر گذار بوده است.همچنین نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره نشان داد که مشاورۀ گروهی مبتنی بررویکرد چند وجهی برکاهش عاطفۀ منفی وافزایش رضایت از زندگی موثربوده است اما در افزایش عاطفۀ مثبت موثر نبوده است.
۵-۲نتایج پژوهش
۵-۲-۱ انجام یازده جلسه مشاوره گروهی مبتنی بر رویکرد لازاروس برافزایش بهزیستی ذهنی دانش آموزان گروه آزمایش تاثیر دارد.
نتایج جدول ۴-۷ نشان می دهد، باحذف تاثیر متغیر پیش آزمون، فرضیه اول پژوهش مبنی بر وجود تفاوت معنادار در مؤلفه های بهزیستی ذهنی دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل، تایید می گردد. همانگونه که از نتایج جدول ۸-۴ ملاحظه می گردد سطح معناداری حاصل شده برای مؤلفه های بهزیستی ذهنی در مقایسه با سطح معناداری ۰۲۵/۰ به دست آمده از اصلاح بنفرونی برای تحلیل کوواریانس چند متغیری (تقسیم سطح معناداری ۰۵/۰بر۲ متغیر وابسته) کوچکتر است. در نتیجه با توجه به میانگین های حاصل شده می توان گفت میانگین مؤلفۀ های بهزیستی ذهنی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل افزایش داشته است درکل مشاورۀ گروهی مبتنی برنظریه چند وجهی لازاروس منجر به افزایش بهزیستی ذهنی دانش آموزان گردید.
۵-۲-۲فرضیه دوم پژوهش: نظریه لازاروس مبتنی بر مشاوره گروهی درافزایش رضایت از زندگی موثر است.
در جدول ۴-۹ نتایج تحلیل کوواریانس پس آزمون نمرات رضایت از زندگی آورده شده است.با توجه به نتایج بدست آمده از جدول (۴-۹)، ( ۰۱/۰P<؛۳۱،۱df=؛۴۵/۱۲=F)نشان داده می شودزمانی که اثرپیش آزمون از روی نتایج مربوط به گروهها حذف شود، تفاوت بین گروه ها در سطح معناداری ۹۹درصد اطمینان معنادار است.بنابراین فرض صفر پژوهش رد وفرض محقق پذیرفته می شود. و می توان نتیجه گرفت که نظریه لازاروس مبتنی بر مشاوره گروهی بررضایت از زندگی موثر است.
۵-۲-۳فرضیه سوم پژوهش: نظریه لازاروس مبتنی در مشاوره گروهی در کاهش عاطفه منفی موثر است.
درجدول ۴-۱۰ نتایج تحلیل کوواریانس پس آزمون نمرات عواطف منفی درسطح اطمینان ۹۵درصد(۰۵/۰= α( بین دوگروه تفاوت معنادار وجود دارد،بنابراین فرض صفر رد می شود وفرض محقق پذیرفته می شود.ومی توان نتیجه گرفت که رویکرد چند وجهی لازاروس در کاهش عاطفه منفی موثر است.
۵-۲-۴فرضیه چهارم پژوهش: نظریه لازاروس مبتنی در مشاوره گروهی در افزایش عاطفۀمثبت موثر است.
با توجه به داده های بدست آمده درجدول ۴-۱۰ نتایج کوواریانس پس آزمون نمرات عواطف مثبت در سطح ۹۵درصد بین دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد. بنابراین فرض صفر پذیرفته می شود وفرض محقق رد می شود.لازم به ذکر است که چون دراین پژوهش صرفاً

 

 
 
 
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531">