ارزیابی عوامل مؤثر بر تعیین سطح سرمایهگذاری در سرمایه در گردش شرکتهای فعال … |
برای دانلود فایل متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید. |
- تغییرات در تکنولوژی
پیشرفتهای تکنولوژیک، مخصوصاً آنهایی که به فرآیند تولید مربوط میشوند تأثیرات زیادی بر نیاز به سرمایه در گردش دارند. اگر شرکت وسیلهای خریداری کند که مواد خام را نسبت به سابق با سرعت بیشتری جهت تولید آماده کند نیاز دائمی برای موجودی ممکن است تغییر کند .اگر آمادهسازی سریعتر مواد نیاز به مواد خام بیشتری جهت جریانات تولیدی مؤثر داشته باشد موجودی دائمی میبایستی که افزایش یابد . اگر ماشین میتواند مواد ارزانتری را مصرف کند نیاز به موجودی ممکن است کاهش یابد. (ریموند.پی نوو،1989)[25].
8.خطمشیهای شرکت
بسیاری از خطمشیهای شرکت بر میزان سرمایه در گردش دائمی و غیردائمی اثر میگذارد. اگر موسسه سیاست اعتباری خود را از 30روز به 60روز تغییر دهد ممکن است که وجوه بیشتری بهطور دائم در مطالبات مسدود شود درصورتیکه موسسه سیاستهای تولیدی را تغییر دهد موجودیهای موردنیاز ممکن است بهطور دائم یا موقت تحت تأثیر قرار گیرد . اگر موسسه سطح ایمنی موجودی نقد در دست خود را تغییر دهد سرمایه در گردش دائمی ممکن است که افزایش یا کاهش یابد .درصورتیکه میزان وجوه نقد با میزان فروش مرتبط باشد سرمایه در گردش غیردائمی ممکن است که تأثیر پذیرد(ریموند.پی نوو،1989)[26].عوامل دیگری نیز مانند شرایط بازار (رقابت در بازار)،اوضاع و شرایط عرضه(آیا مواد اولیه یا محصول کمیاب است یا در بازار فراوان یافت میشود؟)،شرایط اقتصادی و تورم،ماهیت تجارت(فروشها به شکل اعتباری یا نقد است/دوره گردش عملیات طولانی یا کوتاه است)نیز میتوانند بر سرمایه در گردش تأثیر بگذارند(ریموند.پی نوو،1989)[27].
9.حاکمیت شرکتی
حاکمیت شرکتی از طریق تدوین سیاستهای مناسب از نقشی مهم در کنترل و نظارت بر مدیریت سرمایه در گردش برخوردار است. نقش سازوکارهاي حاکمیت شرکتی مانند استقلال هیئتمدیره، اندازه هیئتمدیره، کمیته حسابرسی و غیره را نمیتوان در مدیریت سرمایه در گردش نادیده گرفت. بهعنوان نمونه، استقلال و اندازه هیئتمدیره به حفظ سطح مناسبی از سرمایه در گردش در سازمان کمک مینماید.
حاکمیت شرکتی بر کارایی مدیریت سرمایه در گردش ،مدتزمان تصدي پست مدیریت عالی سازمان نیز در بهبود مدیریت سرمایه در گردش مؤثر میباشد عدم استقلال هیئت مدیره (یعنی عدم جدایی پست مدیریت عالی و رئیس هیئت مدیره)باعث خواهد شد تا مدیر عالی در راستاي منافع تیم مدیریت عمل نماید و یک روش براي حفظ موقعیت تیم مدیریت عبارت از نگهداري وجوه نقد بیشازحد در سازمان میباشد. بهعلاوه مدیر عالی همراه با اعضاء هیئت مدیره به تدوین سیاستهای مرتبط با مدیریت سرمایه در گردش در سازمان میپردازند. بر اساس دیدگاه یرماك[28](1992)هیئتمدیره کوچک در فرآیند تصمیمگیری از اثربخشی بیشتري در مقایسه با هیئتمدیره بزرگ برخوردار میباشند. تعداد اندك اعضاي هیئتمدیره باعث میشود تا ارتباطات سازندهتری بین اعضاء برقرار گردد و درنتیجه تصمیمات اتخاذشده نیز با اثربخشی بیشتري همراه خواهد بود.کمیته حسابرسی نیز بهعنوان سازوکار دیگري از حاکمیت شرکتی، مسئول بهبود کیفیت مدیریت مالی سازمان میباشد.سولمن[29] (2007)بیان میکند که افزایش مدتزمان تصدي مدیریت عالی سازمان باعث میشود تا انگیزههای مدیر عالی براي پیگیري منافع سهامداران افزایش یابد، زیرا در چنین شرایطی مدیر عالی این فرصت را خواهد داشت تا نتایج بلندمدت ناشی از تصمیمات سازمانی خود را به ذینفعان سازمانی نشان دهد و بنابراین نگرانی خاصی در مورد امنیت شغلی خود به وجود نخواهد آمد. بنابراین بهعنوان نمونهای دیگر، افزایش مدتزمان تصدي پست سازمانی مدیریت عالی میتواند بر کارایی مدیریت سرمایه در گردش شرکت تأثیری مثبت داشته باشد.(دستگیر و همکاران،1393).
10-فرصت رشد
کيم[30]، ماير و شوپر[31] (1998) اپلر[32](1999) و وو[33] (2001) اثبات کردهاند که فرصتهای رشد بيشتر گردش وجوه نقد، مانده سرمایههای کوتاهمدت يک شرکت را افزايش خواهد داد. بنابراين گردش وجوه نقد مورد انتظار و ترقي فرصتهای رشد داراي همبستگي مثبت با( NLB) میباشند. زماني که يک شرکت فرصتهای رشد دارد نیاز به داراییهای ثابت تحصيل شده، وابسته به برنامهریزی رشد آينده میباشد. بنابراين مخارج سرمایهای تحمل شده يا مورد انتظار يک همبستگي مثبت باNLB) ) دارد. با فرصتهای رشد، يک شرکت میتواند وجه نقد در دسترس را افزايش دهد، زماني که مديريت سرمايه در گردش کارا باشد. تحت چنين موقعیتهایی، ضوابط براي پرداخت بدهیهای مرتبط عملياتي طولانیتر میشوند و حسابهای دريافتني مربوط بهسرعت میتوانند وصول شوند و داراي انحراف کمتر تقاضا در سرمايه در گردش میباشد. مخارج سرمایهای مورد انتظار يک رابطه مثبت با (WCR) و شرکتها با يک نرخ رشد بالاتر به مديريت سرمايه در گردش توجه بيشتر میکنند. (گاندولی،2006)[34].
11-اندازه شرکت
هوريجان [35].1965، لو [36].1984، ليو [37].1985، ژو [38].1995، و سو [39].2001 يافته اند که اندازه شرکت داراي اثر در سرمايه در گردش میباشد. بهطور وسيع مشخصات صنعت، مشخصات شرکت خاص و محيط مالي بهعنوان عوامل تعیینکننده سرمايه در گردش شناساییشدهاند. اگرچه هنوز شرکتهايي هستند که براي مديريت کردن سرمايه در گردش تلاش میکنند درحالیکه آنها فهم کارا از عوامل تعیینکننده سرمايه در گردش را ندارند. علاوه بر این رشد، اهرم و اندازه شرکت، نوع و اندازه مخارج از قبيل مخارج مالي، عملياتي و سرمایهای داراي اثرات مختلف در سرمايه در گردش میباشند(گاندولی،2006)[40].
تحلیل عاملی[41]:
معمولاً در تحقیقات اقتصادی و اجتماعی به دلیل ماهیت کار و مقیاس متغیرهای موردسنجش، با حجم زیادی از متغیرها (گویه ها) روبرو هستیم . از طرفی، محقق برای تحلیل بهتر و دقیقتر دادهها و رسیدن به نتایجی علمیتر و درعینحال عملیاتیتر، به دنبال آن است که ازیکطرف حجم دادهها را کاهش دهد و از طرف دیگر ساختار جدیدی را برای دادههای خود تشکیل دهد و بر اساس فضای مفهومی دیگری، غیر ازآنچه خود در بخش چهارچوب نظری در نظر گرفته است، به تحلیل دادهها و تفسیر نتایج بپردازد. به عبارتی، در اینجا، محقق درصدد آزمون انطباق بین سازه نظری و سازه تجربی تحقیق میباشد.
هدف اصلی روششناسی تحلیل عاملی، مطالعه نظم و ساختار موجود در دادههای چند متغیره است. (توکر و مک کالوم، 1997،ص2000)[42] یعنی تعیین تعداد و ماهیت عاملهای مشترک و انگاره تأثیر آنها بر ویژگیهای سطحی تحلیل عاملی با آزمون انگاره همبستگی ( یا کوواریانس ) بین متغیرهای مشاهدهشده اجرا میشود. در این تحلیل، متغیرهایی که همبستگی بالایی (چه مثبت و چه منفی) باهم دارند، احتمالاً تحت تأثیر عاملهای یکسان هستند، اما متغیرهایی که نسبت به هم تقریباً همبستگی ندارند، از عاملهای متفاوتی تأثیر میپذیرند (دی کاستر، 1985، ص25)[43] . تحلیل عاملی تکنیکی آماری است که برای برآورد عاملها یا متغیرهای پنهان (مکنون) ازیکطرف، و کاهش تعداد زیادی متغیر به تعداد کمتری عامل، از طرف دیگر به کار میرود. بنابراین، روش تحلیل عاملی با این هدف بهکاربرده میشود که حتیالمقدور از تعداد زیادی متغیر مشاهدهشده، شمار معدودی عامل بیرون کشیده شده که هر یک از این عوامل از روی متغیرها و معنی آنها تفسیر میشوند. تحلیل عاملی شمار زیادی از متغیرها را به یک سری عاملهای با حجم کمتر کاهش میدهد. به همین خاطر، روش تحلیل عاملی بهعنوان یک روش مستقل و غیر وابسته[44]، قلمداد میشود. یعنی درصدد فرض شناسایی یک متغیر وابسته نیست. دو نوع تحلیل عاملی وجود دارد که هردوی آنها با رایجترین روش استخراجی یعنی روش تحلیل مؤلفههای اصلی انجام میشوند. 1) تحلیل عاملی اکتشافی 2) تحلیل عاملی تأییدی
تحلیل عاملی اکتشافی[45]:
تحلیل عامل اکتشافی، رایجترین شکل تحلیل عاملی است که توسط چارلز اسپیرمن[46]در سال 1904 ابداع شد و در سال 1927 توسط خود او توسعه یافت.
در این نوع تحلیل عاملی، درصددیم تا ساختار زیربنایی مجموعه نسبتاً بزرگی از متغیرها را کشف کنیم. پیشفرض اولیه محقق در این نوع تحلیل، آن است که هر متغیری ممکن است با هر عامل ارتباط داشته باشد. به عبارتی، محقق در این روش، هیچ تئوری اولیهای ندارد وسعی میکند تا از بارهای عامل برای کشف ساختار عاملی داده استفاده کند.
بنابراین میتوان گفت که دو هدف اصلی تحلیل عامل اکتشافی عبارتاند از :
1- تعیین تعداد عاملهای مشترک که بر مجموعهای از متغیرها تأثیر میگذارند.
2- تعیین شدت رابطه بین هر عامل و هر متغیر مشاهدهشده .
تحلیل عاملی تأییدی[47]:
مهمترین هدف تحلیل عاملی تأییدی، تعیین میزان توان مدل عامل از قبل تعریفشده یا مجموعهای از دادههای مشاهدهشده است. به عبارتی، تحلیل عاملی تأییدی درصدد تعیین مسئله است که آیا تعداد عاملها و بارهای متغیرهایی که روی این عاملها اندازهگیری شدهاند، با آنچه بر اساس تئوری و مدل نظری انتظار میرفت، انطباق دارد.
تحلیل خوشهای سلسله مراتبی[48]
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-09-22] [ 04:26:00 ق.ظ ]
|