کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


فروردین 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



۳٫ ۳٫ روش تعامل علامه بلاغی با روایات به لحاظ ظاهری با توجه به سند

 

 

  • ۲٫ ۳٫ ۳٫ انواع شیوه‌های نقل سند

 

 

این بخش به نحوه‌ی نگرش علامه بلاغی به سند روایات و روشهای گوناگون ایشان در کاربرد ظاهری و سندی روایات می‌پردازد.
۱ـ برای ذکر روایت، فقط نام کتاب و بلافاصله نام معصوم ^ را ذکر کرده است.
مثال: ۱۶۸ـ ۱۸۵ـ ۱۸۸ـ ۲۱۳ـ ۲۳۳ـ ۱۲۹ ـ ۱۴۲ـ ۲۴۸ ـ ۲۴۹ سوره بقره و ۱۰۳ ـ۱۹۱ آل عمران
«و فی التبیان روی عن أبی جعفر «الباقر ×»[۱۷۵]
۲ـ برای نقل روایت، سلسله سند را نیاورده و راجع به صحت یا عدم صحت سند هم صحبتی نکرده، یعنی سکوت سندی دارد. بسیاری از آیات شامل این مورد می‌شود که از ذکر آنها خودداری می‌گردد.
مثال: ۱۲۹ ـ ۱۴۲ سوره بقره
«و فی روایه التهذیب عن معاویه بن عمار عن أبی عبد اللّه ×»[۱۷۶]
۳ـ ابتدا نام شخص صاحب کتاب را می‌آورد و بعد بدون نام کتاب، فقط با اشاره به اینکه کدام کتاب او را، مثلا کتاب تفسیر او را مدنظر دارد، مضمون روایت را نقل می‌کند.
مثال: ۱۴۴ بقره.
«قال القمی فی تفسیره ان الیهود کانوا یعیرون رسول اللّه| …»[۱۷۷]
۴ـ پس از ذکر نام کتاب، با ذکر یک واسطه و بعد نام معصوم ^، روایت را آورده است.
مثال: ۱۸۵ـ ۲۰۰ـ ۲۰۳ـ ۲۲۴ـ ۲۲۵ـ ۲۴۸ ـ۱۴۲ ـ ۱۴۳ـ ۲۵۵ بقره و ۶۴ ـ ۱۱۰ آل عمران
«ففی الکافی عن اسحق بن عمار عن الصادق ×»[۱۷۸]
۵ـ پس از نام کتاب، سند را بررسی نموده (راجع به سند نظر داده) و بعد از ذکر نام یک واسطه، نام معصوم ×و سپس روایت را نقل نموده است.
مثال: ۱۹۷ـ ۲۱۷ ـ۱۴۲ ـ ۲۴۸ سوره بقره.
«فی الکافی و التهذیب فی الحسن کالصحیح او الصحیح عن رفاعه عنه ×.»[۱۷۹]
۶ـ ابتدا نام یکی از واسطه‌ها را ذکر کرده و پس از بررسی سند ـ نظری راجع به سند که آن را می‌رساند به معصوم ×ـ با ذکر نام معصوم ×، روایت را نقل می‌کند.
مثال: ۱۷۳ بقره.
«و عن محمد بن إسماعیل یرفعه الی أبی عبد اللّه × الباغی الظالم و العادی الغاصب»[۱۸۰]
۷ـ برای اشاره به یک قسمت موردنیاز در بحث، از احادیث اهل سنت، ابتدا نام چندین کتب از اهل‌سنت و سپس نام واسطه‌ها و بعد هم قسمتی از روایت را بیان می‌کند.
مثال: ۱۴۴ بقره.
«و فی جوامع البخاری و مسلم و أبی داود و النسائی و الموطأ عن البراء و انس و ابن عمر فی حدیث تحول القبله ان تحول المصلین کان الی الکعبه»[۱۸۱]
۸ـ برای نقل روایت، بدون ذکرصریح نام معصوم × و بدون بررسی سندی، تنها نام کتاب را ذکر کرده و سپس روایت را.
مثال: ۱۴۲ بقره و۴ آل عمران
«و فی الکافی عنه ×»[۱۸۲]
۹ـ گاهی علامه، روایت را از کتب روایی مستقیماً نقل نمی‌کند، بلکه آن را از یک تفسیر روایی استخراج می‌کند، بدین نحو که: ابتدا نام کتاب منبع (کتاب تفسیر روایی) و بعد نام شخص صاحب کتاب روایی و سپس نام کتاب روایی و بعد بررسی سندی را می‌آورد و نهایتاً پس از نام معصوم × روایت را نقل می‌کند.
مثال: ۱۵۸ بقره
«ففی تفسیر البرهان عنه أی عن محمد بن یعقوب فی الکافی فی الحسن کالصحیح عن أبی عبد اللّه ×»[۱۸۳]
۱۰ـ نام شخص (صاحب کتاب) و بعد نام کتاب و سپس واسطه و نهایتاً نام معصوم × را آورده و بعد روایت را.
مثال: ۱۴۳ ـ ۲۵۵ سوره بقره.
«روی الصدوق فی توحیده بسنده عن المفضل عن الصادق ×»[۱۸۴]
۱۱ـ نام شخص (صاحب کتاب)، بعد نام واسطه و سپس نام معصوم × را برای ذکر روایت آورده است.
مثال: ۱۷۸ـ ۲۱۳ـ ۲۲۴ـ ۱۴۳ـ۲۲۹ سوره بقره و ۹۶ آل عمران.
« و فی روایه العیاشی عن منصور بن حازم عن الصادق ×» [۱۸۵]
۱۲ـ در برخی موارد، علامه فقط نام کتاب را ذکر می‌کند و بعد بدون ذکر نام معصوم× یا… به مضمون روایت اشاره می‌کند.
مثال: ۲۴۸ـ۱۴۳ ـ ۲۳۶ سوره بقره.

 

برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید.



 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1399-09-21] [ 10:37:00 ب.ظ ]




۲-۴-نظریه های اضطراب

 

 

۲-۴-۱- نظریه زیست شناختی:

 

 

همانطور که گفته شد نظریه های زیست شناختی در مورد اضطراب از مطالعات پیش بالینی روی مدل های حیوانی اضطراب، مطالعه روی بیمارانی که در آنها وجود عوامل زیست شناختی حتمی بود، معلومات فزاینده در مورد علوم اعصاب پایه، و اثر داروهای روان درمان بخش حاصل شده اند. یک قطب این تفکرات این فرض را مسلم می شمارد که تغییرات زیست شناختی قابل سنجش در بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی حاصل تعارض های روانشناختی است، قطب دیگر چنین فرض می کند که رخدادهای زیست شناختی قبل از تعارضهای روان شناختی پدید می آیند: هر دو موقعیت ممکن است در افراد خاص وجود داشته باشد، و طیفی از حساسیت های زیست شناختی ممکن است بین افرادی که علائم اختلالات اضطرابی دارند موجود باشند.( کاپلان و سادوک، جلد دوم، ۱۳۸۶)
به طور کل نظریه های فیزیولوژیک و نوروفیزیولوژیک در زمینه اضطراب بیشتر به این موضوع پرداخته اند که چه بخشهایی از دستگاه اعصاب مرکزی در هیجان ها و خصوصاً در ترس و اضطراب و وحشتزدگی در گیرند. نظریه فیزیولوژیک گری (۱۹۸۲ و ۱۹۸۷) بیشترین سهم را در توضیح اضطراب دارد. گری بر خلاف پانکسیب[۳۸] (۱۹۸۱) که نظام جنگ و گریز را مطرح می کند، نظام بازداری رفتار را به عنون پایه اضطراب در نظر می گیرد. نظام بازداری رفتار، رفتاری را سرکوب می کند که نتیجه نامطلوبی در پی خواهد داشت. وی پایه اضطراب رامنطقه سپتوهیپوکامپ در نظر می گیرد که بین شناخت و هیجان نقش میانجی دارد. وی همچنین روی فرانکنیهای این منطقه به قطعه پیشانی و ترشح منو آمینرژیکهای مرکز رسان از ساقه مغز متمرکز می شود. نظریه گری به تحقیقاتی که در زمینه داروهای ضد اضطراب انجام داده است، وابسته است. (خداپناهی، ۱۳۸۵)

 

 

۲-۴-۲- نظریه روان تحلیل گری

 

 

نظریه روان تحلیل گری با کارهای فروید شروع می شود و از زمان او تا به حال تحول بسیاری نداشته است. با این حال نظریه وی مخصوصاً در موقعیتهای بالینی و کاربردی هنوز مفید به نظر می رسد. فروید دو نظریه در مورد اضطراب مطرح کرده است. در هر دو نظریه اضطراب را یک پدیده روزمره و راهی برای توضیح روان آزردگی قلمداد می کند. اضطراب روزانه، اضطراب واقعی است که از موضع های عینی سرچشمه می گیرد. این نوع اضطراب همان ترس است، اضطراب روان آزرده وار ممکن است به شکل اضطراب شناور، هراس یا حملات وحشتزدگی بروز یابد. فروید در نخستین نظریه خویش اضطراب را به عنوان لیبیدوی تغییر شکل یافته در نظر گرفت، تغییر شکلی که از طریق سرکوبی حاصل می شود. بنابراین اگر فرد با سرکوبی از ارضای برخی غرایز منع می شود، این سرکوبی اضطراب را در پی خواهد داشت. در دومین نظریه، فروید رابطه اضطراب سرکوبی را معکوس می کند و تجربه اضطراب را به عنوان علت سرکوبی مطرح می کند. در این نظریه اضطراب یا ناشی از یک خطر بالقوه است یا ناشی از برداشتی است که من با در نظر گرفتن واقعیت به آن می رسد. تهدید نامطلوبی که من استنباط می کند به اضطرابی منجر می شود که سرکوبی را در پی خواهد داشت و در واقع سرکوبی راهی برای کاهش اضطراب مقابله با خطر است.( استرونگمن، ۲۰۰۳، به نقل از خداپناهی، ۱۳۸۵)
وقایعی که فروید آنها را در به وجود آوردن اضطراب نخستین مهم تلقی می کند، عبارت اند از: ضربه به هنگام تولد، فقدان یا ترک احتمالی مادر، تکانه ها یا تهدیدهای غیر قابل مهار و اضطراب اختگی همه موارد مذکور ممکن است نظام روانی فرد را بر هم بزند و نهایتاً فرد درمانده و منفعل شود و در پی آن به طور خود کار اضطراب را تجربه کند. بنابراین در مفهوم سازی فروید، اضطراب هم ارثی است و هم هنگام تولد آموخته می شود. دیگر انواع اضطراب مثل ترس تنها در منبع اضطراب یا اضطراب نخستین فرق دارند. در بافت روان تحلیل گری اضطراب جنبه معناداری است که ممکن است با محیط تهدید آمیز دستکاری شود و برای تحول رفتارهای روان آزرده وار ضروری است. روان تحلیل گران دیگر مانند سالیوان[۳۹] (۱۹۵۳) به جای جدایی نخستین بر محیط اجتماعی تأکید می کنند، اما از جهات دیگر نظریه سالیوان به نظریه فروید[۴۰] شباهت دارد. ولی اضطراب را یک پدیده اجتماعی بین فردی تلقی می کند تا یک پدیده درون روانی، بالبی[۴۱] (۱۹۷۳) نیز در حوزه روان تحلیل گری به روابط و ارتباطات مادر و کودک تأکید می کند. (خداپناهی، ۱۳۸۵)
امروزه بسیاری از نوروبیولوژیست ها به اثبات بسیاری از عقاید و نظریه های فروید ادامه می دهند. یک نمونه نقش آمیگدال است که بدون هیچ گونه مراجعه به حافظه خود آگاه به بروز پاسخ ترس کمک می کند و مفهوم فروید را در مورد سیستم حافظه ناخودآگاه برای پاسخ های اضطرابی مورد تأکید قرار می دهد. یکی از پیامدهای تأسف آور تلقی نمودن علامت اضطراب به عنوان اختلال تا هشدار این است که ریشه های پنهان اضطراب احتمالاً نادیده باقی می ماند. (کاپلان و سادوک، ج۲، ۱۳۸۶)

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

۲-۴-۳- نظریه رفتاری

 

 

طبق نظریه های رفتاری، اضطراب یک واکنش شرطی در مقابل محرک محیطی خاص است. در یک مدل شرطی سازی کلاسیک، مثلا کسی که هیچ نوع حساسیت غذایی ندارد، پیش از خوردن حلزون صدفدار در یک رستوران دچار ناراحتی شدید می گردد. مواجه شدن بعدی با حلزون ممکن است سبب شود که شخص احساس ناراحتی کند. امکان دارد که چنین فردی از طریق تعمیم نسبت به هر غذایی که خودش آماده نکرده باشد حساسیت و سوء ظن پیدا کند. یک احتمال دیگر در سبب شناسی این است که شخص با تقلید واکنش های اضطرابی والدین خود، ممکن است واکنش درونی اضطراب را یاد بگیرد. (کاپلان و سادوک، ج۲، ۱۳۸۶)
نظریه های اضطرابی که در زیر بنای این حوزه قرار می گیرند ریشه در کارهای واتسون و پاولف دارند. فعالیت اصلی آنان تلاش برای توضیح تنبیه بود. به طور ساده، بحث این است که ارگانیزم از طریق بعضی مکانیزمهای واسطه ای می آموزد که از محرکهای مضر اجتناب کند. این محرک میانجی معمولاً ترس یا اضطراب نامیده می شود. در این نوع نظریه های، تنها زمانی تهدید، فزون تحریکی یا افزایش کشاننده نخستین به اضطراب منجر می شود که این موارد مؤلفه های خود مختار داشته باشند. از این دیدگاه ترس یا اضطراب به عنوان یک کشاننده ثانویه موجب رفتار جدیدی برای کاهش آن می شود. افزون بر این پاسخ هیجانی شرطی با رفتارهای موجود فرد تداخل می کند. در این جا شباهتی بین این نظریه باروان تحلیل گری وجود دارد مبنی بر این که اضطراب با دیگر رفتارها سازش نایافته است. نظریه های ماور[۴۲](۱۹۵۳)، دولار و میلر[۴۳](۱۹۵۰) باعث تحول در این دیدگاه شد. آنان پیشنهاد کردند که کاهش کشاننده بعد از پاسخ رخ می دهد، پاسخ را تقویت و احتمال وقوع آن را در آینده افزایش می دهد. در این میان همان گونه که توصیف شد، ترس یک کشاننده ثانویه است. از دیدگاه ماور اضطراب نوعی ترس است که منبع آن مبهم و یا سرکوب شده است. اضطراب از طریق تعارض روان آزرده وار حاصل می شود. این اضطراب منبعی مبهم و یا ناهشیار دارد. در این جا نیز تعارضهای روان آزرده وار در دوران کودکی به وقوع می پیوندند. به طور خلاصه از این دیدگاه، اضطراب آموخته شده رفتارهای سازش نایافته را بر می انگیزد. استاتس و ایفرت[۴۴] (۱۹۹۰) در همین راستا، اضطراب را در چهار چوب نظریه رفتاری چند سطحی خود مورد بررسی قرار دادند. آنان بر دو مقوله اصلی تأکید کردند:
۱- زیربنای اضطراب یک پاسخ هیجانی مرکزی است.
۲- اضطراب ممکن است از طریق شرطی سازی بیزاری و به گونه ای نمادی از طریق زبان آموخته شود.
از دید آنان تجربه ضربه و آسیب لازمه هراس نیست. استاتس و ایفرت نوعی خود شرطی سازی را توصیف می کنند. نظریه دیگری که در حوزه رفتاری مطرح است، نظریه آیزنک است، نظریه یادگیری وی درباره اضطراب نظریه معروف وی درباره شخصیت است. به نظر وی فرد روان آزرده به ویژه اضطراب آور حساس است و این حساسیت ریشه در دستگاه عصبی خود مختار دارد. بنابراین از این دیدگاه آمادگی برای اضطراب به ارث می رسد. با وجود این اضطراب ممکن است اکتسابی باشد به گونه ای که یک محرک جدید پاسخ اضطرابی سازش نایافته را فراخونی کند، در این جا اضطراب همان ترس شرطی است. طبق نظر آیزنک روند دیگری نیز ممکن است اضطراب را شکل دهد، بدین ترتیب نظام تحریکی بازدری نامتوازن را به ارث می برد. اگر این بی تعادلی فرد را در خطر تأثیرات یادگیری اجتماعی قرار دهد، فرد استعداد بیشتری برای اضطراب و هیجانهای دیگر چون احساس گناه می یابد. بنابراین آیزنک اضطراب را هم تا حدودی ارثی و هم اکتسابی می داند. (خداپناهی، ۱۳۸۵)

 

 

۲-۴-۴- نظریه پدیدار شناختی و وجودی:

 

 

نظریه اضطراب در این حوزه ریشه در ۱۵۰ سال قبل در نظریه کریکگارد[۴۵] (۱۸۴۴) دارد و اضطراب به عنوان یک رویداد طبیعی زندگی در نظر گرفته می شود. با این نگرش که تحول وابسته به آزادی و شناختی است که افراد از امکانات خود دارند، لذا انتخاب اضطراب گریزناپذیر است. رشد و رشد یافتگی که آزادی آفرین باشد، مستلزم مقابله و حل این اضطراب است. در واقع مقابله با اضطراب، اضطرابی که غیر قابل اجتناب است، لازمه رسیدن به خود شکوفایی است.
کریکگارد نیز بین ترس و اضطراب تمایز قایل می شود. ترس به یک موضوع خاص بر می گردد در حالی که اضطراب از هر موضوعی مستقل است و در عوض در موقعیتهایی که با ضرورت انتخاب مواجه ایم. فرد ترسو از موضوع ترس می گریزد در حالی که فرد مضطرب در تعارض و بی اطمینانی قرار دارد. (خداپناهی، ۱۳۸۵)
نظریه های وجودی اضطراب مدل هائی برای اختلال اضطراب منتشر به وجود آورده است که در آن ها محرک قابل شناسائی خاصی برای احساس اضطراب مزمن وجود ندارد. مفهوم مرکزی نظریه وجودی این است که شخص از «پوچی» عمیق در زندگی خود آگاه می گردد، که ممکن است حتی از پذیرش مرگ غیر قابل اجتناب خود نیز برای او دردناکتر باشد. اضطراب واکنش شخص به این پوچی وسیع وجود و معنا است. گفته شده است که پس از کشف سلاح های هسته ای و بیوترورسیم نگرانی های وجودی افزایش یافته است. (کاپلان و سادوک، ج۲، ۱۳۸۶)
فیشر[۴۶] (۱۹۷۰) برای فهم بیشتر اضطراب نظریه پدیدار شناختی ارائه داد. وی تلاش کرد همه نظریه های قبلی را با هم ترکیب کند، ولی در نهایت نتوانست به یک نظریه منسجم دست یابد. وی هر آنچه را که مربوط به تجربه اضطراب بود گردهم آورد که در برگیرنده پنج مؤلفه است:
۱- هویتی مانند یک نیروی محرکه در فرد وجود دارد که وی را در مسیر زندگی هدایت می کند. هر مانعی که این نیرو را تهدید کند در فرد اضطراب به وجود می آورد.
۲- جهان شبکه ای از روابط و مبادلات است، بنابراین هر آنچه این روابط را تهدید کند موجب اضطراب خواهد شد.
۳- انگیزه ای وجود دارد که در آن هویت و دنیای فرد جاودانه می شود.
۴- فعالیتی برای دستیابی وقایع زندگی و جلوه های هستی آن وجود دارد.
۵- نهایتاً، ارزیابی از شایستگی موجود صورت می گیرد.
برای فیشر، اضطراب هم شامل تجربه آن درفرد و هم شامل تجربه آن در دیگری است.(استرونگمن[۴۷]، ۲۰۰۳، به نقل از خداپناهی، ۱۳۸۵)

 

 

۲-۴-۵-نظریه درمان عقلانی ـ عاطفی (الیس)




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:37:00 ب.ظ ]




منبع فایل کامل این پایان نامه این سایت pipaf.ir است

 

۲-۴-۶-نظریه شناختی :

 

 

آئرون بک[۴۹] (۱۹۲۱) ، روانپزشکی است که شناخت درمانی را بعنوان درمانی برای افراد اضطرابی مطرح نمود و امروزه این روش بعنوان یکی از مؤثرترین درمانهای موجود برای این اختلال مورد توجه قرار گرفته است.
بک (۱۹۸۴ و ۱۹۷۶) در تحلیل بیماران اضطرابی سه موضوع مشترک را شناسایی کرد :
۱)تفسیر منفی از وقایع بیرونی
۲)دیدگاه بدبینانه ای نسبت به آینده
۳)بیزاری ازخود
بک علت هر سه دیدگاه تحریف شده را مجموعه مشترکی از خطاهای منطقی فرض نمود .
دیوید برنز[۵۰] (۱۹۸۰) ، همانند بک ، یک شناخت درمانگر می باشد و مشابه او ده خطای شناختی را که منجر به حال بد می شوند ، ذکر می کند. این ده خطای شناختی به طور خلاصه عبارتند از :
۱)تفکر همه یا هیچ :‌همه چیز را سفید و در غیر اینصورت سیاه دیدن .
۲)تعمیم مبالغه آمیز : هر حادثه منفی را شکستی تمام عیار و تمام نشدنی تلقی کردن .
۳)فیلتر ذهنی : تحت تأثیر یک حادثه‌ منفی همه واقعیتها را تار می بیند و به جزئی از حادثه منفی توجه می کند وبقیه را فراموش می کند .
۴)بی توجهی به امر مثبت : با بی ارزش شمردن تجربه های مثبت ،‌اصرار بر مهم نبودن آنها دارد .
۵)نتیجه گیری شتاب زده : بی آنکه زمینه‌ محکمی وجود داشته باشد نتیجه گیری شتابزده می کند .
۶)درشت نمایی : اشتباهات خود را مبالغه آمیز جلوه دادن و از سوی دیگر اهمیت ندادن به جنبه های مثبت زندگی خود .
۷)باید ها :‌ انتظار دارید که اوضاع آنطور که شما می خواهید وانتظار دارید باشد .
۸)برچسب زدن : فرد خود و دیگران را محکوم به آن صفت می کند .
۹)شخصی سازی و سرزنش : خود را بی جهت مسئول حادثه ای قلمداد کردن.
۱۰)استدلال حسی : احساسات منفی را انعکاس از واقعیتها می داند. مثلاً اگر احساس غمگینی می کند ، استدلال می کند که حتماً آدم افسرده ای است .
کارروانشناسان شناختی در مورد فشار روانی و بهداشت بسیار با اهمیت تلقی می شود . لازاروس و همکارانش که تلاشهای آنها در این زمینه بسیار مؤثر است ، بر این باروند که فشارهای روانی به شناخت فرد از خود و محیط بستگی پیدا می کند .
از نظر آنها فشار روانی عبارتست از یک حالت درونی که می تواند ناشی از خواسته های فیزیکی بدن و یا ناشی از موقعیت محیطی و اجتماعی باشد ، که بالقوه زیانبار ، ‌غیر قابل کنترل یا فراتر ازاستعداد سازگاری ما ارزیابی می شوند . عوامل فشارزا ، پاسخهای فیزیکی و روانی از قبیل اضطراب نومیدی و افسردگی و … را به همراه خواهد داشت .اگر عوامل فشار زا استمرار داشته باشند ، اثرات دراز مدت رفتاری، فیزیولوژیکی، هیجانی و شناختی را ایجاد خواهد نمود. مطابق نظر لازاروس (۱۹۹۰) نیز استرس تنها زمانی بروز می کند که افراد بر این باور باشند که یک موقعیت معین ، تقاضاهایی از‌ آنها دارد که از توان آنها و منابع موجود آنها خارج است .
هانس سلیه نیز معتقد است که استرس را همیشه در زندگی نباید عامل منفی به شمار آورد ، از دیدگاه اوفقط زمانی که استرس شخص را مغلوب ساخته و موجب ناراحتی می گردد ، آسیب رساننده است .
بنابراین همه استرسها عوارض ناخوشایند ندارند و به این خاطر استرس را بعضی به سه دسته بزرگ
الف) استرس منفی
ب) استرس خنثی
ج) استرس خوشایند ، طبقه بندی می کنند
‌ نگرانی ، فشار ، خشم وناکامی ، جزء استرسهای منفی قلمداد می شوند و چیزهایی مثل سر و صدا ، پول و … استرس خنثی و موفقیت ، اگر چه استرس مثبت یا منفی باشد ، واکنشهای فیزیولوژیک اولیه یکسانی را به همراه خواهد داشت .
میشن بام[۵۱] (۱۹۸۲) معتقد است با فشار روانی را باید از دید شناختی نگاه کرد ، یعنی فشار روانی مستلزم ارزیابی شناختی است و افراد تحت این فشار ، اغلب دارای افکار تحریف شده و آکنده از سرخوردگی هستند . وی[۵۲] (۱۹۸۵) به منظور کمک به افراد تحت شرایط استرس ، آموزش مایه کوبی در برابر فشار روانی را پیشنهاد داده است . آموزش مایه کوبی در برابر فشار روانی میشن بام ، دارای سه مرحله مشخص است :
الف) مرحله ادراک (دادن آگاهی به منظور درک مشکل)
ب) مرحله مهارت آموزی و تمرین (مانند تنش زدایی ، راهبردهای حل مسئله و…)
ج) مرحله کاربردی و پیگیری (مهارتهای اموخته شده در موقعیتهای واقعی به کار گرفته شوند.)

 

 

۲-۵-سبب شناسی اضطراب:

 

 

۲-۵-۱- عوامل زیست شناختی:

 

 

۱- سه ناقل عصبی عمده که بر اساس مطالعه بر روی حیوانات و پاسخ به درمان داروئی با اضطراب رابطه دارند عبارتند از : نوراپی نفرین، سروتونین و گاما آمینوتیریک اسید(GABA). نظریه کلی در ارتباط با نقش نوراپی نفرین اختلالات اضطرابی این است که افراد مبتلا ممکن است سیستم نورآدرنرژیک نامنظمی داشته باشند که گاه به گاه دوره های فعالیت پیدا می کند. تنه های سلولی سیستم نور آدرنرژیک عمدتا در لوکوس سرولوس در قسمت قدامی پل دماغی قرار گرفته اند و آکسون های خود را به قشر مخ، سیستم لیمبیک، ساقه مغز، و نخاع شوکی می فرستند. مطالعه بر روی انسانها به این رسیده است که، در بیماران مبتلا به اختلال هراس، آکونیست های بتا آدر نرژیک مثل ایزرپروترنول می توانند حملات شدید و مکرر هراس را برانگیزند بر عکس، کلونیدین یک آگونیست آلفا و آدرنرژیک، علائم اضطراب را در بعضی از موقعیت های تجربی و درمانی کاهش می دهد.
شناسایی انواع زیاد گیرنده های سروتونین پژوهش در زمینه نقش سروتونین در بیماری زائی اختلالات اضطرابی را دامن زده است. علاقه در این زمینه ابتدا با مشاهده اینکه ضد افسردگی های سروتونرژیک اثر درمانی در بعضی از اختلالات اضطرابی دارند برانگیخته شد. تاثیر با سپیرون آگونیست A1 سروتونرژیک (۵-HTlA) در درمان اختلالات اضطرابی را مطرح می سازد و چندین گزارش حاکی است که ام کلرفنیل پیپر ازین(mepp) داروئی با اثرات متعدد سروتونینی و فن فلورامین که موجب آزاد شدن سروتوئین می گردد، موجب افزایش اضطراب در بیمارانی می گردند که به اختلالات اضطرابی دچارند، بسیاری از گزارش های روایتی حاکی است که محرک ها و توهم زاهای سروتونرژیک مثل لیزرجیک اتیل آمید (lsd) با پیدایش اختلالات حاد و مزمن اضطرابی در افرادی که این داروها را مصرف می کنند رابطه دارند.
نقش گاما آمیو بوتیریک اسید(LSD) با پیدایش اختلالات اضطرابی قویا با تاثیر غیر قابل انکار بنزودیازپین ها، که موجب تقویت فعالیت گابا در گیرنده ها GABA می گردند، در درمان انواعی از اختلالات اضطرابی تائید می شود. هر چند بنزودیازپین های ضعیفتر برای علائم اختلال اضطراب منتشر موثرتد هستند، بنزودیازپین های قویتر، مثل آلپرازولام در درمان اختلال هراس موثرند. پژوهشگران چنین فرض می کنند که بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی دچار اختلال در عملکرد گیرنده های GABA هستند هر چند این رابطه بطور مستقیم به ثبت نرسیده است. (کاپلان و سادوک، ج ۱، ۱۳۸۶)

 

 

۲-۵-۲-عوامل ژنتیکی

 

 

مطالعات ژنتیک اطلاعات محکمی به وجود آورده است مبنی بر اینکه حداقل بعضی اجزاء ژنتیک در حصول اختلالات اضطرابی سهیمند. تقریبا نیمی از مبتلایان هراس بین بستگان خود یک نفر مبتلا به اختلال هراس دارند. ارقام مربوط به اختلالات اضطرابی دیگر، هر چند چندان بالا نیستند، باز حاصل از شیوع بالای بیماری در بستگان درجه یک بیماران در مقایسه با بستگان افراد غیر مبتلا می باشند. هر چند مطالعات مربوط به فرزند خوانده ها در اختلالات اضطرابی گزارش نشده است، اطلاعات به دست آمد از مرکز ثبت دو قلوها تائید کننده این فرضیه است که اختلالات اضطرابی بطور نسبی علت ژنتیک دارند. یک مطالعه جدید حدود ۴ درصد آسیب پذیری درونی اضطراب را در جمعیت کلی به یک واریان پلی مورفیک ژن خاص ناقل سروتونینی که مکان بسیاری از داروهای سروتونرژیک است نسبت داده است. افراد واجد این واریان ناقل کمتری تولید کرده و سطوح بالاتری از اضطراب دارند. (کاپلان و سادوک، ج ۲، ۱۳۸۶)




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:37:00 ب.ظ ]




برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید.

مله ارتباط وجود داشته باشد اما نه به صورت قوی، آن را حمله برخوردار از زمینه موقعیتی می نامیم. همچنین، حملات وحشتزدگی می توانند در حالتهایی نظیر آرمیدگی، خواب، یا در موقعیتهای پیش بینی نشده رخ دهند. در این موارد به آنها حملات فاقد نشانه می گوییم. برای اختلال وحشتزدگی باید حملات مکرر فاقد نشانه و نگرانی از وقوع حملات در آینده حضور داشته باشد، اما حمله های وحشتزدگی در کسانی که ملاکهای اختلال وحشتزدگی را دریافت نمی کنند. (سالانه ۳ تا ۵ درصد جمعیت عمومی) به طور نسبتاً رایج رخ می دهد و حضور حملات نشانه دار به احتمال زیاد بیانگر نوعی فوبی است. شیوع اختلال وحشتزدگی در طول زندگی حدود ۲ درصد برای مردان و بیش از ۵ درصد برای زنان است. این اختلال معمولاً در سنین نوجوانی آغاز می شود و شروع آن توام با تجارب تنش زای زندگی است. میزان شیوع این حملات از فرهنگی و به فرهنگ دیگر متفاوت است. مثلاً در آفریقا حدود۱ درصد از مردان و ۶ درصد از زنان این تشخیص را می گیرند. (دیویسون و همکاران، ج۱، ۱۳۸۴)
پ)آگورا فوبی
در DSM-IV-TR اختلال وحشتزدگی همراه با آگورافوبی یا بدون آن تشخیص داده می شود.
آگورافوبی[۵۶] (که از واژه یونانی agora به معنای ‹ بازار› گرفته شده است) شامل آن دسته از ترسهایی است که در مکانهای عمومی ظاهر میگردد و فرد از آن می ترسد که در صورت درماندگی در این موقعیتها نتواند فرار کند یا کسی به یاری وی نشتابد، ترس از خرید کردن، ترس از ازدحام، ترس از سفر غالبا دیده می شود، بسیاری از بیماران مبتلا به آگورافوبی قادر به ترک منزل نیستند و یا فقط این کار را با پریشانی فراوان انجام می دهند، بیماران مبتلا به اختلال وحشتزدگی معمولا از موقعیتهایی که در آن ممکن است حملاتشان خطر سازبوده یا احساس شرمندگی کنند، اجتناب می ورزند. اگر این امتناع ورزیدن دامنه دار و فراگیر شود، نتیجه آن اختلال وحشتزدگی به همراه آگورافوبی خواهد بود. هر دو حالت اختلال وحشتزدگی نیز هستند، هر چند نه به آن تعدادی که تشخیص اختلال وحشتزدگی همراه با آگورافوبی و آگورافوبی فاقد سابقه اختلال وحشتزدگی، در زنان بسیار رایج تر است.
بیش از ۸۰ درصد بیمارانی که تشخیص سایر اختلالات اضطرابی را دریافت کرده اند، دچار حملات وحشتزدگی نیز هستند، هر چند نه به آن تعدادی که تشخیص اختلال وحشتزدگی را ایجاب کند.
ت)اختلال اضطراب فراگیر:
افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر تقریبا همواه از نگرانی های اغراق آمیز رنج می برند. با اینکه آنها بیشتر از دیگران دلیلی برای نگرانی ندارند، به قدری تنیده، و خسته می شوند که به سختی می توانند کار کنند از زندگی لذت ببرند. گاهی آنها حتی مطمئن نیستند که درباره چه چیزی نگران هستند. (سید محمدی، ۱۳۸۶)
شخص مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر (GAD) همواره در رابطه با موضوعات جزئی شدیدا مضطرب می شود. بسیاری از آدمیان گهگاه نگران می شوند. اما بیماران مبتلا به GAD نگرانیهای مزمن دارند آنها ساعتها راجع به گستره وسیعی از موضوعات احساس نگرانی می کنند و این دلشوره ها را اموری مهار ناپذیر می دانند. ویژگیهای دیگر GAD عبارت است از مشکل در تمرکز، خستگی زودرس، بیقراری، تحریک پذیری و تنش عضلانی شدید.
با اینکه بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر معمولا به دنبال درمان روانی نمی روند، شیوع آن در طول زندگی بسیار بالا است، این اختلال حدود ۵ درصد از کل جمعیت را شامل می شود. بسیاری از مبتلایان با اختلال اضطراب فراگیر اظهار می کنند که در سراسر زندگی به آن دچار بوده اند، لیکن این اختلال معمولا از اواسط دوران نوجوانی آغاز می شود. به نظر می رسد که رویدادهای تنش زای زندگی در ایجاد آن نقش دارند. این اختلال در زنان دو برابر مردان است و با سایر اختلالات اضطرابی و اختلالهای خلق همایندی مرضی بالایی دارد. درمان موفقیت آمیز اختلال اضطراب فراگیر کاری دشوار است. در یک بررسی پیگیری ۵ ساله تنها ۱۸ درصد بیماران توانسته بودند کاملا از نشانه های اضطراب فراگیر فارغ شوند.( کرنیک و همکاران، ج ۱، ۱۳۸۴ )
در DSM-IV این اختلال باید در اکثر روزها در ضمن حداقل ۶ ماه دوام داشته باشد و کنترل نگرانی مشکل بوده و علائم جنسی نظیر تنش عضلانی، تحریک پذیری، اشکال در خواب و بیقراری با آن همراه باشد و از نظر ذهنی ناراحتی برانگیز و در زمینه های مهم زندگی شخص اختلال ایجاد کند. (کاپلان وسادوک ج ۲، ۱۳۸۶)
اختلال اضطراب فراگیر احتمالا شایعترین اختلالی است که با یک اختلال روانی دیگر دیده می شود تا ۲۵ درصد بیماران بالاخره به اختلال هراس مبتلا می گردند، در صد بالائی از این بیماران احتمال دارد به افسرده خوئی و اختلالات وابسته به مواد مبتلا شوند. (کاپلان وسادوک ج ۲، ۱۳۸۶).
ث)اختلال وسواس فکری- عملی
افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی (OCD) دو نوع مشکل دارند وسواس فکری، جریان فکر تکراری و ناخواسته است. وسواس عملی، عمل تکراری و تقریباً مقاومت ناپذیر است وسواس عملی تلاشی است برای کاهش دادن وسواس فکری. اما فقط عده قلیلی هستند که به اختلال وسواس فکری- عملی دچار می شوند.‹ اختلال وسواس فکری- عملی(OCD) یک اختلال اضطرابی است که در آن، ذهن فرد از افکار مهار نشدنی و پایدار نشدنی و پایدار لبریز شده و فرد را مجبور به تکرار مجدد اعمال مشخصی کند که سبب درماندگی و اختلال در کارکرد روزانه اش می شود›. (کرنیک و همکاران، ج ۱، ۱۳۸۴ ص ۲۰۰).
شیوع این اختلال در طول زندگی بین ۱ تا ۲ درصد جمعیت برآورده شده و در میان زنان ب
یش از مردان شایع است. معمولا از اوایل بزرگسالی شروع می شود و اغلب در پی رویدادی تنش زا مثل کشمکش های خانوادگی، یا مشکلات شغلی بروز می کند. شروع زود هنگام آن در مردان رایج تر و با وسواسهای عملی مربوط به وارسی همراه است. شروع دیر هنگام آن در زنان شایعتر است و به صورت وسواس در شستشو ظهور می کند. در خلال یک دوره افسردگی، گاهی بیماران دچار اختلال وسواس فکری- عملی می شوند و در بیماران مبتلا به وسواس فکری- عملی غالبا افسردگی مشخص و آشکار دیده می شود اختلالهای وسواس فکری- عملی معمولا با اختلالات اضطرابی دیگر به ویژه وحشتزدگی و فوبیها و اختلالات مختلف شخصیتی همایندی مرضی دارند.( نیل و همکاران ج ۱، ۱۳۸۴).
اختلال وسواسی- جبری را پس از فوبیها، اختلالات وابسته به مواد و اختلالات افسردگی در دریف چهارم شایعترین تشخیص های روانپزشکی قرار می دهند. بین نوجوانان پسرها بیشتر از دخترها به این اختلال مبتلا می شوند و میانگین سن شروع حدود ۲۰ سالگی می باشد ولی ممکن است در نوجوانی یا کودکی و در مواردی حتی در ۲ سالگی شروع شود. افراد مجرد بیشتر از افراد متاهل به اختلال وسواسی – جبری مبتلا می شوند و این اختلال در سیاهپوستان کمتر از سفید پوستان شایع است، هر چند تفاوت دسترسی به مراقبت بهداشتی می تواند قسمت عمده این اختلاف را توجیه کند، تا تفاوت شیوع نژادها. (کاپلان وسادوک ج ۲، ۱۳۸۶).
وسواس فکری
وسواسهای فکری افکار، تکانه ها و تصورات مزاحم و تکراری هستند که ناخواسته به ذهن می آیند و در نظر فرد اموری غیر عقلانی و مهار نشدنی جلوه می کنند›. (نیل و همکاران ج ۱، ۱۳۸۴،ص ۲۰۰).
با اینکه بسیاری از ما ممکن است تجارب زودگذر مشابهی داشته باشیم، قدرت و فراوانی این وسواسهای فکری در بیماران به قدری بالاست که کارکرد بهنجار آنان را در هم می ریزد. از نظر بالینی، شایعترین وسواسهای فکری عبارتند از ترس از آلودگی، ترس از بروز تکانه های جنسی یا پرخاشگری، یا ترسهای خود بیمار انگارانه راجع به بد کاریهای بدن، همچنین ممکن است وسواسهای فکری به صورت تردید. تنبلی و اهمال کاری، و بلا تکلیفی مفرط پدیدار شود. تفکر وسواسی از لحاظی مثل پدیده نگرانی است که خصیصه معرف اختلال اضطراب فراگیر به شمار می آید. این نوع تفکر سرشار از نگرانیهای افراطی با ماهیت نشخواری راجع به احتمال وقوع اتفاقات منفی نامحتمل تفاوت میان این دو نوع تفکر در این است که فرد مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی اشتغالات فکری خود را بیگانه با خود ناهمخوان می داند. یعنی آنها فکرهای مزبور را مسایلی می دانند که بیرون به آنان تحمیل می شود و معنای چندانی ندارد و بر عکس، فرد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر قادر است در باب نگرانی خود چنان سخنان منطقی داشته باشد که آن را توجیه کند.( نیل و همکاران ج ۱، ۱۳۸۴).
وسواس عملی




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:36:00 ب.ظ ]




دانلود متن کامل این پایان نامه در سایت abisho.ir

 

۲ـ۸- درمان اختلالات اضطرابی

 

 

۲-۸-۱-دارو درمانی

 

 

اغلب داروهایی که برای درمان اختلالات اضطرابی استفاده می شود در انواع این اختلالات متفاوت است، اما به خانواده و مجموعه ای به نام بنزودیازپین ها تعلق دارند. این داروهای ضد اضطراب تنش را کاهش می دهند و با کند کردن فعالیت دستگاه عصبی مرکزی موجب خواب آلودگی می شوند. آنها عموماً به داروهای آرام بخش معروف هستند و تحت اسامی تجاری مانند والیوم، لیبریوم و زاناکس عرضه می شوند. (سید محمدی، ۱۳۸۶).
داروهای مورد استفاده در درمان اختلال هراس سه داروی آلپرازولام، سرترالین و پاروکستین سه داروی مورد قبول سازمان غذا وداروی آمریکا (FDA)هستند. البته درمانهای دارویی مختلفی برای درمان هراس وجود دارد و اگر مؤثر واقع شود طول مدت درمان باید ۸ تا ۱۲ ماه ادامه یابد. داده های موجود حاکی است که اختلال هراس یک اختلال مزمن و احتمالاً همیشگی است که با قطع درمان عود می کند. بنزودیازپین ها، آلپرازولام و کلونازپام، نیز برای فوبی اجتماعی، منتشر و خاص مؤثر هستند. تأثیر دارو درمانی در اختلالات وسواس فکری عملی در بسیاری از آزمایش های بالینی به ثبوت رسیده است. تأثیر دارو با توجه به این که مطالعات نشان داده اند پاسخ به دارو نما حدود ۵ درصد است بیشتر تأیید می شود. دوره درمان این نوع اختلال برای کسب حداکثر اثرات درمانی به طور معمول ۸ تا ۱۶ هفته به طول می انجامد و از داروهای ضد افسردگی می توان در درمان این نوع اختلال استفاده کرد. داروهایی که در خط اول درمان برای PTSD قرار دارند و اثر بخشی و قابلیت تحمل و درجه بندی ایمنی دارند، SSRIS مثل سرترالین و پاروکستین هستند. همچنین، تأثیر ایمی پرامین و آمی تریپ تیلن، دو داروی سه حلقه ای در درمان اختلال اضطراب فراگیر ندرتاً لازم است در ملاقات اول به عمل آید. به علت ماهیت مزمن اختلال طرح درمان باید به دقت ریخته شود. سه داروی عمده که در درمان اختلال اضطراب فراگیر مطرح هستند عبارتند از بنزودیازژین ها و با سپیرون و مهار کننده اختصاصی جذب مجدد سروتونین(SSRIS). دوره درمان دارویی برای این اختلال گاهی یک درمان ۶ تا ۱۲ ماهه تلقی می شود، قرائنی وجود دارد که درمان باید طولانی و شاید برای تمام عمر باشد. (کاپلان و سادوک، ج۲، ۱۳۸۶).

 

 

۲-۸-۲-روان درمانی

 

 

فرض اساسی درمان های روان پویشی این است که مشکلات جاری افراد را نمی توان بدون شناختن عمیق مبنای ناهشیار آنها در روابط اولیه با والدین، با موفقیت بر طرف کرد. هدف این درمانها این است که تعارض ها به آگاهی انتقال داده شوند تا بتوان با آنها به شیوه منطقی تر و واقع بینانه تری برخورد کرد. درمان های روان پویشی، روان کاوی سنتی فروید و درمانهای جدیدتر را شامل می شوند که از روان کاوی به دست آمده اند.
یکی از روشهای اصلی که روان کاوان سنتی برای برطرف کردن تعارضهای ناهشیار از آن استفاده می کنند تداعی آزاد است که از طریق آن درمان جو ترغیب می شود افکار و احساسات خود را کاملاً آزاد بگذارند و هر چیزی که به ذهن می رسد را بدون تصحیح یا سانسور کردن بیان کند. اما انجام دادن این کار آسان نیست. ما یاد می گیریم که جلوی افکاری را که نامناسب، احمقانه، یا شرم آور به نظر می رسند بگیریم. در اثر تمرین، تداعی آزاد آسانتر می شود. روش دیگری که اغلب در درمان روان کاوی سنتی مورد استفاده قرار می گیرد تحلیل رویا، یا صحبت کردن درباره محتوای رویاها و بعد تداعی کردن به آن محتواست. فروید معتقد بود که رویاها «شاهراهی به سمت ناهشیار» هستند، که میل یا ترس ناهشیار را به شکل تغییر یافته نشان می دهند. درمان میان فردی نوع نسبتاً جدید درمان روان پویشی است. تعداد جلسات، کمتر و معمولاً هفته ای یک بار برنامه ریز می شوند. در این روش روی بازسازی کامل تجربیات کودکی کمتر تأکید می شود و بیشتر به مشکلاتی توجه می شود که از نحوه متعامل کردن فرد با دیگران در حال حاضر ناشی می شوند. (سید محمدی، ۱۳۸۶).
از دیدگاه روان کاوی هدف درمان ضرورتاً این نیست که تمام اضطراب از بین برود بلکه تحمل اضطراب بیشتر شود، یعنی توانائی تجربه اضطراب و استفاده از آن به عنوان هشدار برای جستجوی تعارض پنهان به وجود آورنده آن است. اضطراب در چرخه زندگی در پاسخ به موقعیت های گوناگون پدید می آید و سعی برای دفع آن از طریق ابراز پسکیوفارماکولوژیک به این معنی است که درمان بدون پرداختن به موقعیت زندگی یا وابسته های درونی آن که حالت اضطراب را به وجود آورده اند، صورت می گیرد. معمولاً یک مصاحبه روان پویشی سطح اساسی اضطراب را که بیمار با آن مدارا می کند، روشن می سازد. (کاپلان و سادوک، ج۲، ۱۳۸۶).

 

 

۲-۸-۳-رفتاردرمانی

 

 

رفتار درمانگران خاطر نشان می سازند که گرچه دستیابی به بینش هدف ارزنده ای است، ولی تغییر رفتار را تضمین نمی کند. اغلب می دانیم که چرا در موقعیت خاصی به شیوه خاص خود رفتار می کنیم. ولی نمی توانیم رفتار خود را تغییر دهیم. درمان های رفتاری به جای تغییر دادن جنبه های کلی شخصیت افراد روی تغییر دادن رفتارهای ناسازگارانه آنها در موقعیت های خاص تمرکز می کنند. اولین گام در رفتار درمانی، تعریف کردن رفتارهای مشکل آفرین به طور روشن و تقسیم کردن آنها به یک رشته هدفها درمانی خاص است. (سید محمدی، ۱۳۸۶).
اولین درمان رفتاری عمده ای که به طور گسترده در درمان فوبیها به کار می رود،حساسیت زدایی منظم است. (ولپی، ۱۹۸۵، به نقل از کرنیک و همکاران، ج۱، ۱۳۸۴).
حساسیت زدایی منظم راهبردی است برای تغییر دادن پاسخ های مضطربانه به محرکها و رفتارهای ناسازگارانه ای که با این اضطراب همراه هستند به وسیله جایگزین کردن پاسخی مغایر با اضطراب یعنی آرمیدگی. این راهبرد در درمان کردن اختلالهای اضطرابی بسیار مؤثر است. ابتدا تمرین های آرمیدگی به درمانجو آموزش داده می شوند. به او یاد داده می شود که از تنفس عمیق و منقبض و منبسط کردن تدریجی گروه های عضلانی برای شل کردن کل بدن استفاده کند. گام بعدی تهیه کردن سلسله مراتبی از موقعیت هایی است که موجب اضطراب می شوند. این موقعیت ها از موقعیت ها از موقعیتی که اضطراب کم ایجاد می کند تا موقعیتی که بیشترین اضطراب را به وجود می آورد مرتب می شوند.
بعداً از درمان جو درخواست می شود که خود را شل کند و هر موقعیت موجود در این سلسله مراتب را تجسم نماید با موقعیتی شروع کند که کمتر اضطراب آور است و سرانجام به سمت موقعیت هایی که بیشتر اضطراب آور هستند پیشروی کند. گاهی تجسم کردن موقعیت های اضطراب آور کفایت نمی کند، درمان جو باید عملاً این موقعیت ها را تجربه کند و یاد بگیرد. در آنها آرمیده باشند تا بر اضطراب غلبه کند. این به درمان مواجه سازی واقعی معروف است. معمولاً درمان جویی که درصدد درمان بر می آید می خواهد یاد بگیرد که چگونه با دیگران به طور مؤثرتری تعامل کند. شاید آنها هنگامی که با فرد جدیدی آشنا شدیداً مضطرب شوند، یا به این علت احساس می کنند از لحاظ اجتماعی منزوی با طرد شده هستند، افسرده باشند. تمرین رفتاری که بیشتر به نقش گزاری معروف است، نوعی روش رفتاری برای کمک کردن به درمانجویان است تا رفتارهای مؤثرتر، مخصوصاً رفتارهای اجتماعی را یاد بگیرند. تقویت گزینشی روش رفتاری دیگری است که می تواند به درمان جویان کمک کند تا رفتارهای ناسازگارانه را با تعیین کردن تقویت هایی برای رفتارهای مثبت و حذف کردن تقویت ها برای رفتارهای منفی تغییر دهند. (سید محمدی، ۱۳۸۵).
ازمیان دیگر درمانهای رفتاری برای اضطراب،می توان به درمان غرقه سازی ، حساسیت زدایی واقعی و توجه برگردانی اشاره نمود.

 

 

۲-۸-۴-شناخت درمانی

 

 

درمانگری که از درمان شناختی استفاده می کند سعی دارد با آموزش دادن روشهای مؤثرتر به افراد برای تعبیر کردن تجربیات و فکر کردن درباره آنها به آنها کمک کند تا واکنشهای هیجانی، مانند اضطراب را کنترل کند. بسیاری از درمانگران شناختی برای این که به درمانجویان کمک کنند تا با عقاید منفی خود مبارزه کرده و مهارتهای تازه را بگیرند، از فنون رفتاری نیز استفاده می کنند. برای مثال، درمانگر شناختی هنگام کار کردن با فردی که به حملات وحشتزدگی و فوبی مکانهای باز مبتلاست، امکان دارد به او کمک کند تا توصیه مثبت به خود را مانند (آرام باش) را جایگزین گفتگوهای درونی خود شکن نظیر (من خیلی عصبی هستم) کند. ثابت شده است که ترکیب درمان های شناختی– در درمان اختلالهای اضطرابی بسیار مؤثر بوده است.( سید محمدی، ۱۳۸۵).
در سال های اخیر طرفداران نظریه های رفتاری نیز علاقه فزاینده ای به روش های شناختی فهم و درمان اختلالات اضطرابی نشان داده اند و نظریه پردازان شناختی جانشینی های بالقوه مفیدتری بجای مدل های سبب شناسی نظیرمدل سنتی یادگیری اضطراب ارائه نموده اند. مفاهیم شناختی حالات اضطرابی غیر فوبیک حاکی است که الگوهای تفکر اشتباهی، مسخ شده و ویرانگر با رفتارهای غیر انطباقی و اختلالات هیجانی همراه هستند. درمان شناختی- رفتاری روش مناسبی برای درمان اختلالات اضطرابی است و برخی از مطالعات حاکی است که رواندرمانی ممکن است الگوهای نابهنجار فعالیت مغزی را تغییر دهد، اما کار بیشتری در این زمینه باید انجام گیرد. (کاپلان و سادوک، ج۲، ۱۳۸۶).
روشهای دیگری نیز برای درمان اختلالات اضطرابی وجود دارد مانند خانواده درمانی، زوج درمان، گروه درمانی و درمان بینش گرا که هر کدام در انواع اختلالات اضطرابی مورد استفاده قرار می گیرد، مثلاً خانواده درمانی در درمان اختلال وسواس فکری عملی مؤثر است.

 

 

۲-۹-فعال سازی رفتاری کوتاه مدت

 

 

این راهبردها با الگوهای اجتناب ، کناره گیری و نا فعالی که از طریق ایجاد مشکلات ثانویه اضافی موجب تشدید افسردگی واضطراب می شوند،مقابله می کندو با تشویق افراد به فعالیتهای لذت بخش ، باعث دسترسی به منابع تقویت مثبت در زندگی که دارای کارکرد ضد افسردگی و اضطرابی طبیعی هستند ، می شود(دیمیدجیان،دون،۱۳۹۲).

 

 

۲-۹-۱-مبانی نظری فعال سازی رفتاری کوتاه مدت

 

 

فعال سازی رفتاری بطور اخص بر پایه کارهای چهار تن از روانشناسان بزرگ معاصر بنیانگذاری شده است.این چهار تن عبارتند از چارلز بی. فرستر ، پیتر ام .لوینسون،لین پی. رم،و آرون تی. بک در حالی که فرستر بر زیر بنای نظری تحلیل رفتاری در اختلال افسردگی تمرکز کرده بود،لوینسون این نظریه را بسط دادو شیوه های رفتار درمانی افسردگی را تدوین کرد.رم بر اهمیت تقویت در درمان افسردگی تاکید می کردوبک با معرفی فعال سازی رفتاری به عنوان بخش جدایی نا پذیر شناخت درمانی برای افسردگی ، استفاده از آن را برای افراد افسرده فراهم ساخت.
فعال سازی رفتاری کوتاه مدت نوعی رفتار درمانی است که برای درمان افسردگی تدوین شده است. (دیمیدجیان،دون،۱۳۹۲) اما قابلیت انعطاف پذیری و شمولیت وکاربرد های بالقوه این رویکرد ، باعث شده تا بتوان با کمی خلاقیت آن را دردرمان برخی دیگر از اختلالات از جمله اضطراب نیزبکار برد. از این رودر ادامه به برخی از مهمترین مبانی نظری فعال سازی رفتاری که توسط این چهارتن برای درمان افسردگی ارائه شده و می توان از آنها در درمان اضطراب هم بهره جست، اشاره می گردد.
فرستر[۶۰](۱۹۷۳) عنوان کرد ،که افراد افسرده ممکن است آنطور که باید و شاید به فعالیتهای مولد نپردازند،این مسئله به نوبه خوداثر مثبتی را که حاصل تقویت چنین فعالیتهایست ، کاهش می دهدو همچنین ممکن است این افراد به فعالیتهایی بپردازندکه هدفشان گریز از احساسات آزارنده است وکاهش بسامد برخی فعالیت ها و افزایش بسامد فعالیت های دیگرباعث و بانی افسردگی می شود.
پیترام.لوینسون[۶۱](۱۹۷۴)بیان کرد،که اهمیت نقصان تقویت مثبت در زندگی بیماران افسرده را برجسته کرد.لوینسون معتقد بود که تجربه ی ذهنی حاصل از پاداش های محیطی در تعیین ماهیت اثر گذاری بعدی آنها ،در رفتار یا حالت خلقی ،نقش دارد.
لین پی. رم[۶۲](۱۹۷۷)، رم مدل خویشتن داری و درمان افسردگی را عرضه نمود.مدل خویشتن داری رم شامل موارد ۱-پایش خویش،۲-ارزیابی خویش،تقویت خویش می باشد.براساس مدل خویشتن داری رم افسردگی پیامد بسامد نسبتا پایین تقویت خویشتن و بسامد نسبتا بالایی تنبیه خویشتن است.افراد افسرده به جای اینکه جهت افزایش بسامد و تداوم رفتار،قطع نظر از رویدادهای بیرونی،به خود پاداش دهند،تحت تاثیر نوسان های خلقی قرار دارند.نقص در تقویت خویشتن از میزان تلاش های فرد می کاهد و او رادر گیر رفتاری می کند که فورا تقویت می شود این عامل ممکن است به افزایش بسامد رفتارهای اجتنابی دامن بزند.تنبیه مفرط خویشتن ممکن است به سرکوبی خود و سرکوبی بی جهت افکار،گفتار،یا کنش های مناسب یا افراط درخودگویی ها و ارزیابی های منفی شود.
آرون تی.بک[۶۳](۱۹۷۹)بک در رویکردخودراهبردهای فعال سازی رفتاری را درچار چوبی شناختی ادغام کرده است.




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:36:00 ب.ظ ]