کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



برای دانلود فایل متن کامل پایان نامه به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

به حق می‌گفت: این دیوانه‌ی تو
چو در خانه نگنجیـــدی تو با او
کنون بر حکم تو زین خانه رفتم
  که بود از مدتی هم خانه‌ی تو
که در خانه تو می بایست یا او
چو تو هستی منِ دیوانه رفتم
(عطار۲،۲۶۲:۱۳۸۸)

 

۲-۱۲-۱- نقش عقلای مجانین در پر رنگ کردن مفهوم “عشق” در تصوف
اگر چه نویسندگان با سلایق گوناگون به داستان دیوانگان پرداخته‌اند و مطابق ذائقه‌ی خود حکایات را گزینش کرده‌اند، اما همگی به یک نکته‌ی مشترک در میان احوال مجانین الهی اشاره کرده‌اند و آن “عشق عمیق دیوانگان به خداوند” است. چه در میان آثاری که ایشان هم چون زاهدان و ناسکان توصیف شدند و چه حکایاتی که فضای صوفیانه دارد، عنصر عشق الهی دیده می‌شود.
در واقع، دیوانگان الهی را باید از نخستین کسانی دانست که در سده‌های نخستین اسلامی که هنوز سخن گفتن از عشق الهی نوعی تابو محسوب می‌شد، از محبت شدید بین خود و خدا دم زدند و از این جهت می‌توان آنان را یکی از جریان‌های مهمی دانست که کمک کردند تا تصوف زاهدانه حال و هوای عاشقانه گیرد و پلی میان عرفان زاهدانه و عرفان عاشقانه بودند.
حکایات بسیاری در تایید این نظر می‌توان نقل کرد از آن جمله: مالک گوید: از او [سمنون] سخنان حکیمانه‌ای شنیدم. گفتم: مردم می‌پندارند تو دیوانه‌ای؛ گفت: تو نیز همانند دیگران فریب خورده‌ای؟ مردم گمان می‌برند که دیوانه‌ام، لیکن دیوانه نیستم، تنها عشق مولی با دل و جان و اندام‌هایم آمیزش یافته و در گوشت و خون و استخوانم فرو رفته است. به خدا، من از محبت او چنین سرگشته و بی آرام شده‌ام. (نیشابوری،۷۱:۱۳۶۶)
۲-۱۲-۲- گزارش ابن عربی از جنون خود
از میان صوفیان مشهوری که با دیوانگان دیدار یا ارتباط مستقیم داشتند، می‌توان از مالک دینار، ذوالنون مصری، ابوسعید ابوالخیر، عین‌القضات و ابن عربی نام برد. حکایات فراوانی از دیدار ایشان با عقلای مجانین وجود دارد اما از این میان، گزارش ابن عربی از دیدار خود با مجنونی که او را از بزرگترین دیوانگانی که دیده بود، می‌دانست بسیار جالب توجه است. و از آن جالب‌تر، گزارشی است که ابن عربی از حالات جنون خود می‌دهد؛ که باید آن را گزارشی از درون و حسب‌حالی ناب از حالات روانی و انفعالات درونی عقلای مجانین دانست. وی در باب چهل و چهار فتوحات مکیه می‌گوید: من این مقام را چشیده ام(مقام عقلای مجانین)، بر من زمانی گذشت که در آن نمازهای پنج گانه را به امامت-آنگونه که برایم (بعداً) گفته شد- به جا می‌آوردم، یعنی رکوع و سجود و تمام احوال و ارکان نماز را از اقوال و افعال به تمامه انجام می‌دادم، در حالی که من از تمام اینها بی‌خبر بودم، هم از جماعت و هم از محل و هم از حال و هم از هر چیزی که در عالم حس می‌باشد، این به سبب شهودی بود که بر من غالب بود و در آن شهود از خودم و غیرخودم غایب بودم؛ به من گفتند که چون هنگام نماز فرا می‌رسید، نماز را برپا داشته و با مردمان نماز می‌خواندم و حالم(حرکاتم) مانند حرکاتی بود که از شخص خفته صادر می‌شود که به آنها علمی ندارد، لذا دانستم که خداوند وقت را بر من حفظ فرموده تا زبان گناه بر من جاری نگردد و چنانکه درباره‌ی شبلی هنگامِ هیمان و سرگشتگی‌اش جاری شد- ولی شبلی در اوقات نماز-آنگونه که از وی حکایت شده- باز داده می‌شد، نمی دانم آیا باز داده شدنش را تعقل می‌کرد و یا مانند حالی بود که من در آن بودم؟ زیرا روایت کننده بین این دو را جدا نکرده است… جز آنکه من در اوقاتی که در حال غیبت از خودم بودم، ذاتم را در نوری فراگیر و تجلی اعظم در عرش عظیم مشاهده می‌کردم که در آنجا نماز می‌خواند، و من عاری از حرکت و به دور از نفسم بودم و آن (ذاتم) را می‌دیدم که در حضور او(خداوند) رکوع و سجود می‌نماید، و من می‌دانم که من آن رکوع کننده و سجده کننده می‌باشم-مانند دیدن خواب بیننده-و دستی موی پیشانی‌اش (پیشانی ام) گرفته بود (و او را به قیام و قعود و رکوع و سجود وا می‌داشت) و من از این امر در تعجب و شگفت بودم، و دانستم که او جز من نیست و نه او من، از این جا مکلف و تکلیف و مکلف را- اسم فاعل و اسم مفعول- باز شناختم. (ابن عربی،۱۳۱:۱۳۸۱)
۲-۱۲-۳- انفعال روحی مجانین و نظریه‌ی‌ هرمنوتیک




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1399-09-22] [ 12:06:00 ق.ظ ]




تا ثریدی این چنینم در شکست
ور ثریدی این چنین می بایدت
نه به هر وقتی که پیوستت دهند
(همان:۱۸۰ )

 

 

 

 

۲-۱۳-۲- فیلسوفان مبتدع و اولیا الله
در فرهنگ اسلامی دو گروه شاخص دیگر نیز بودند که همچون مجانین زبان و بیانی گستاخانه در ارتباط با خداوند داشتند: ۱- “فیلسوفان مبتدع” ۲- بعضی از “اولیای حق”.
از گروه اول قدیم‌ترین فرد مسلمانی که از او خرده‌گیری به رحمت الهی روایت شده، جهم بن صفوان رئیس فرقه‌ی «جهمیه» (مقتول:۱۲۸ه ق) است. ابن قیم الجوزی حنبلی ( وفات۷۵۱ه ق) از او نقل می‌کند که روزی همراهان خود را بیرون برد و مردی را که دچار بدبختی و بیچارگی شده بود به ایشان نشان داد و گفت ببینید ارحم الراحمین چه می‌کند: او و پیروانش منکر رحمت و حکمت خداوند هستند (ریتر، ۲۳۸:۱۳۸۸) این خبرِ ابن قیم، به هر حال جای دیگری دیده نشده است؛ ما از طریق منابع دیگر می‌دانیم که جهم بن صفوان فقط منکر آن دسته از صفات خداوندی است که آن را برای انسان‌ هم می‌توان اطلاق کرد. دومین کس در این ردیف شاید ابن مقفع (مقتول: ۱۴۲ه ق ) زندیق یا مانوی معروف باشد که حملات سختی ضد اسلام کرده است. اما حملات او بیشتر متوجه اسلام به معنی کلمه است نه متوجه خدا. ابن‌الراوندی ملحد (متوفی: ۲۹۸ه) در خرده گیری بر خدا خیلی دور رفته است، برای مثال این ابیات از اوست:

 

دانلود کامل پایان نامه در سایت pifo.ir موجود است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کم عاقل عاقل اعیت مذاهبه
هذا الذی جعل الافهام حائره
  و جاهل جاهل تلقاه مرزوقا
و صیّر العالم النحریر زندیقا

 

(چه بسا خردمندی که همه‌ی راه‌ها به روی او بسته است و چه بسا نادانی که روزی‌اش همواره آماده است و همین معنی است که خردها را سرگردان و دانشمندان بزرگ را بی دین می‌کند)
هم چنین ابوحیان التوحیدی اغلب به خدا اعتراض می‌کند و خود را در حال جنگ با او احساس می‌کند: خداوندا! از آن چه تو بر سر من آورده‌ای به خودِ تو شکایت می‌کنم، از تو می‌خواهم که بر من ببخشایی زیرا به تو سوگند می‌خورم که تو طناب را سخت و محکم بافته‌ای و آن را تنگ بر گردن من بسته‌ای و با من به جنگ برخاسته‌ای. ابن جوزی، ابن الراوندی و ابوالعلا و ابوحیان را «زنادقه الاسلام» می‌خواند و از همه بدتر ابوحیان را می‌شمارد (ریتر،۲۳۹:۱۳۸۸) عمر خیام هم سخنی پر از خرده گیری و بدینی دارد، او نیز بر تقسیم مال و ثروت اعتراض دارد و می‌گوید اگر می‌توانست غم و اندوه را از این جهان برمی‌داشت، او از نظام کیفر و پاداش خداوند هم انتقاد می‌کند، ابوالعلاء المعّری ( ۴۴۹ه ق) شاعر نابینای عرب نیز، در رحمت خدا اظهار شک می‌کند(همان:۲۳۸) البته در مقابل، فیلسوفان و متکلمان فراوانی بودند که در صدد دفع و رفع چنین اتهاماتی به کار خلقت و حضرت حق بودند و نظام آفرینش را نظام احسن می‌دانستند و شرور را در عالم نسبی و عدمی (آن چه وجود واقعی ندارد) می‌پنداشتند؛ برای مثال ابن سینا رساله‌ی خاصی تحت عنوان “رساله فی الارزاق” نوشت تا ثابت کند که این عدم تساوی در تقسیم، معلول حکمت خداست و اگر رزق به طور مساوی تقسیم می‌شد باعث هلاکت انسان‌ می‌شد.(ریتر، ۱۳۶۶: ۸)
با همه‌ی شباهتی که بین کلام کسانی چون ابن الراوندی و ابوحیان و ابوالعلا با کلام عقلای مجانینِ دگراندیش وجود دارد، به دو دلیل به نظر نمی‌رسد بتوان کلام این دو گروه را از یک سنخ دانست: نخست آنکه کسانی که با عنوان زنادقه الاسلام از آنان یاد کردیم، اکثراً اندیشمندانی هستند که دارای تفکرات و گرایشات فلسفی و کلامی‌اند و اشکالاتشان نیز از همین ناحیه برنظام عالم و صنعت خدای بود در حالیکه عقلای مجانینِ موردِ بحث ما بیشتر مردمانی عامی‌اند که دماغشان هیچ حوصله مباحث و تفکرات فلسفی و کلامی را نداشت و بی آنکه خود را درگیر تأویلات و توجیهات پیچیده‌ی فلسفی کنند، بر اساس ظواهر امور، قضاوت می‌کردند و اشکالشان بر خداوند و خلقت، بیشتر به سبب عدم تأمین معاش و دشواری‌های زندگی و بی سامانی و بی پناهی بود، دوم آنکه بیدلان در عین انتقادات و اعتراضات که به خداوند می‌کردند همواره واجد رابطه‌ای درونی، پرشور و شخصی با خداوند بودند و همین رابطه‌ی مستقیم و انسی که این دیوانگان با خداوند داشتند، آنها را در مقام عرفای حقیقی و دیوانگان عارف قرار داده و از بدعت گذاران و فیلسوفانی که به کلی از حق بیگانه شده‌اند متمایز ساخته است. این خود یکی از دلایلی است که مردم مشرق زمین برخلاف رفتاری که با فیلسوفان مبتدع داشتند با این دیوانگان با ملایمت و احترام رفتار می‌کردند (ریتر، ۱۳۶۶: ۱۲)
۲-۱۳-۳-دلایل پیدایش “واسوخت صوفیانه” در سخن عقلای مجانین
در پیدا شدن «واسوخت صوفیانه» در سخن مجانین باید چند عامل را دخیل دانست: نخست اینکه عنصر صوفیانه‌ی شخصیت ایشان موجب می‌شد تا مجانین، نگاهی به شدت توحیدی به عالم داشته باشند به این معنی که حقیقتاً فاعل یا منشأ اثری را در عالم جز خداوند نمی‌دیدند و هر چیز دیگر از جمله انسان‌‌ و افعالشان را چیزی جز ابزار اراده‌ی خدا و اسباب امر او به حساب نمی‌آوردند و این در حالی بود که همچون صوفیان دیگر سرِ تسلیم و رضا نیز در برابر مقدرات نداشتند؛ این عوامل بر روی هم باعث می‌شد، آنان خداوند را تنها مسوول اتفاقات ریز و درشت جهان بدانند و مشکلاتی چون فقر و گرسنگی و ناامنی و جنگ و قحطی را به سبب آنکه از درک منطقی و توجیه طبیعی آنها ناتوان بودند، به خداوند نسبت دهند. البته این تفکر، مخصوص مجانین نبود بلکه بر فضای فکری جوامع اسلامی در دوران غلبه‌ی تفکر اشعری، مسلط بود و به خودیِ خود یکی از عوامل مهم انحطاط تمدن اسلامی بود زیرا سبب می‌شد که آدمیان بی‌آنکه خود را ملزم به تفکر منطقی و مطالعه در مورد علت طبیعی پدیده‌ها و حوادث کنند و نقش عوامل انسانی‌ و طبیعی را در نظر بگیرند، هر پدیده‌ای را اراده‌ی حتمی حق قلمداد کنند و در بررسی هر معلولی تنها به علت العلل بپردازند نه علل و عوامل واسط.
به عنوان نمونه به این حکایت که قبلاً نیز بدان اشاره شد توجه کنید: دیوانه‌ای، دیوانه‌ی دیگر را می‌بیند که از خدا تقاضای یک گِرده نان دارد، به او می‌گوید تلاش بیهوده نکن، من خدا را در قحط سالِ بعدِ حمله‌ی غز آزمودم، در حالی که از هر سو مرده‌ای افتاده بود، با وجود استغنایش، گرده‌ای نان به کس نداد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 



br />
مرد مجنون گفتش ای شوریده‌ حال
بود وقت غز زهر سو مــــــــرده‌ای
 

من خدا را آزمودم قحــــط سال و او نداد از بی نیــــازی گرده ای

 

 
 
 

/>

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:05:00 ق.ظ ]




این دیوانه‌ که قطحی و گرسنگی در خراسان بر اثر حمله‌ی وحشیانه غز را می‌بیند، هرگز به ذهنش خطور نمی‌کند که این قحطی شاید به سبب عوامل انسانی‌ و غریزه‌ی زیاده خواهِ آدمیان باشد؛ زیرا دیوانه خدا را عامل همه‌ی پدیده‌ها می‌داند و همه چیز را تحت اراده‌ی او می‌شمرد و مستقیماً به خداوند عتاب می‌کند؛ این دیدگاه دقیقاً ناشی از همان برداشت نادرست و نابجا از توحید است که این محور اصیل و سازنده‌ی فکر اسلامی را به عاملی مخرب بدل کرده بود؛ این نکته‌ای است که باید در آسیب شناسی اندیشه‌ی توحید صوفیانه بررسی کرد.
عامل دیگری که به نوعی با عامل اول مرتبط است تفکر و ذهن ساده‌ی مجانین در یافتن فاعل ماورایی برای هر پدیده‌ی غیرقابل فهم است. نه تنها مجانین بلکه بیشتر مردم چنین می‌کردند: آیا مسلمانان معمولی هیچ وقت از بلاهایی که بدان مبتلا می‌شوند شکایت نمی‌کنند؟ آیا هیچ گاه تقصیر را به گردن یک قوه‌ی مافوق طبیعی نمی‌اندازند، و او را علت گرفتاری‌هایشان نمی‌پندارند؟
پاسخ این سوال مثبت است، شاعران عهد جاهلی عادت داشتند که دهر را ناسزا گویند. دهر از نظر ایشان یک موجود ماوراء طبیعی بود که باعث مرگ و بدبختی‌های انسان‌ می‌شد. شاعران فارسی‌گو در عوض فلک را یا چرخ کبود را دشنام داده‌اند، صوفیه و مومنان دیگر از دنیا بدگویی کرده‌اند و او را عجوزه‌ای خوانده‌اند که «عروس هزار داماد» است و به هیچ دامادی وفا نمی‌کند. ناسزا گفتن به دهر کاری است که حضرت محمد (ص) آن را منع فرموده است، در این باره حدیثی به آن حضرت نسبت داده‌اند که می‌گوید: «لا تسبوا الدهر فانّ الدهر هو الله » یعنی: به دهر دشنام مدهید، چه دهر خداست. با وجود اینکه ناسزا گفتن به دهر در اسلام تحریم شده است، شاعران دست از این کار برنداشتند، آنها عالماً و عامداً دهر را یا فلک را نکوهش کردند و ناسزا گفتند. شاید برای اینکه نمی‌خواستند خدا را متهم کنند. و از این راه مرتکب بی ادبی شوند(ریتر، ۱۳۶۶: ۱۶) نزاع کردن با خدا فقط در شأن اولیاء الله و دیوانگان بوده است (همان) زیرا این دو گروه، از طرفی، نیرویی جز خداوند را در عالَم معتبر نمی‌دیدند و از طرفِ دیگر هیبت و جلال خداوندی برایشان به انس و محبت بدل شده بود، از این‌رو دلیلی برای ترس از خداوند وجود نداشت، به همین دلیل هر چه در دل داشتند بر زبان می‌آوردند: عامل سوم ناشی از همان فرایندی است که پیش از این، به آن اشاره کردیم یعنی برخورد جهان‌ها موازی و تداخل منطق‌های دو جهان. در مورد مجانینِ دگراندیش این برخورد جهان‌ها به گونه‌ای بود که آنها با منطق ناسوتی و مقتضیات عالم انسانی‌ در فضای لاهوت و با خداوند عالم مواجه می‌شدند و او را چونان انسانی‌ مورد خطاب قرار می‌دادند و با خداوند بدون رسم و ادبِ خداوندی سخن می‌گفتند در حقیقت به آن حدی از انس و صمیمیت با خداوند رسیده بودند که برایشان رعایت ادب در مقام قرب، “بی ادبی” بود و “بی ادبی” با حق در آن مقام، عینِ رعایتِ “ادب”. به قول حافظ:

 

دانلود کامل پایان نامه در سایت pifo.ir موجود است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هزار عقل و ادب داشتم من ای‌خواجه   کنون که مست و خرابم، صلاح بی ادبی است

 

محمد غزالی این شیوه‌ی آزاد و بی تکلف در رفتار و گفتار در پیشگاه خدای تعالی را ثمره‌ی انس می‌داند، انس به عنوان یک احساس بشری به معنی شادی و نشاط در کنار محبوب است که دستخوش ترس و حجب و هیبت نمی‌گردد و همچنین در نتیجه‌ی بی قراری و ناشی از فراق محبوب مختل نمی‌شود. در چنین حالتی خدای تعالی بدون واسطه و مستقیماً از نزدیک احساس می‌شود، وی نه در جلال ربوبیت خود، بلکه هم چون محرمی که انسان‌ خود را در حضور او آرام، بی تنش، آسوده و مطمئن می‌یابد. همین احساس صمیمیت، آن رابطه‌ی ویژه میان عاشق حق و معشوق الهی را پدید می‌آورد، که محب حق را مجاز می دارد تا اندکی فراتر رود و با رفتار آزاد و بی تکلف از حسن ظنی که به او ارزانی شده است بهره گیرد(ادلال) و در گفتگو از زبانی استفاده کند که بر دیگران روا نیست. وقتی که انس بر دوام بماند و غالب شود و استحکام یابد و از نگرانی شوق آشفته نشود و از خوفِ دگرگونی و حجاب لطمه‌ای نبیند، نوعی دلیری (انبساط) در اقوال و افعال و مناجات با مقام احدیت به بار می‌آورد که گاه به علت حالت گستاخی و بی حشمتی که دارد- به شکل زشتی در می‌آید. البته چنین رفتاری از کسانی که در مقام انس قرار یافته‌اند پذیرفته است، اما هرگاه کسی که در چنان مقامی نیست، رفتار و گفتار ایشان را تقلید کند، به خطر کفر گرفتار می‌آید و به مهلکه می افتد. (ریتر،۳۵:۱۳۸۸) قول معروف صوفیه در این مورد این است: « بین الاحباب تسقط الآداب »(رعایت آداب از میان دوستان برخاسته است)
عطار در منطق الطیر می‌گوید وقتی یکی از مرغان درباره‌ی گستاخی در حضرت سیمرغ از هدهد می‌پرسد، هدهد جواب می‌دهد اگر محرم راز باشد رواست و هم چنین اگر خدمتگزاری که آداب درباری را نداند و خداوندِ خود را بسیار دوست داشته باشد، گستاخی کند، این گستاخی از خرمی است

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ور بود شوریده چون دریا بود
چون به گستاخی رود زایشان سخن
  هر چه گوید از سر سودا بود
مرد چون دیوانه باشد رد کن
(همان:۲۵۰)

 

۲-۱۳-۴-واسوخت صوفیانه‌ی اولیا الله
همانگونه که طرز کلام و تفکر دیوانگان الهی نشان می‌دهد، گستاخی‌های ایشان با خداوند با بی پروایی‌ها و انبساط‌های اولیای حق بسیار نزدیک تر است تا فیلسوفان و ادیبان مبتدع؛ در حقیقت با توجه به حکایات و حالات مجانین باید گستاخی دیوانگان با خداوند را از سنخ انبساط صوفیان با خداوند دانست.
به عنوان نمونه به این سخنان صوفیه و اولیای حق توجه کنید که چگونه به فضای گستاخی دیوانگاه با خداوند نزدیک است: جنید گوید: اهل انس در خلوت و مناجات چیزها گویند که نزدیک عام کفر نماید، و اگر عام آن را بشنوند، ایشان را تکفیر می کنند. (احمدی،۹۷:۱۳۷۶) یحیی بن معاذ گفت: «الهی در جمله‌ی مال و ملک من جز گلیمی کهنه نیست و با این همه اگر کسی از من بخواهد-اگر چه محتاجم-از او باز ندارم؛ تو را چندین هزار رحمت است و به ذره‌ای محتاج نه‌ای و چندین درمانده‌، رحم از ایشان دریغ داشتن چون بود؟» ابوحفص حداد چون به مکه رسید، جماعتی مساکین را دید، مضطر و فرومانده. خواست که در حق ایشان انعامی‌کند، گرم گشت و حالتی در وی ظاهر شد. دست فرو کرد و سنگی برداشت و گفت: به عزت تو که اگر چیزی نمی‌دهی جمله قنادیل مسجد بشکنم. این بگفت و در طواف آمد. در حال یکی بیامد صره‌ای زر بیاورد و بدو داد تا به درویشان خرج کرد» (احمدی،۴:۱۳۷۶) و هم او گوید: «الهی، چنانکه تو به کس نمانی، کارهای تو به کس نماند، هر که مر کسی را دوست دارد همه راحت او خواهد. تو چون هر که را دوست داری بلا بر سر او ببارانی»(همان:۴) عبدالله انصاری می‌گوید: «الهی! گفتی مکن و بر آن داشتی و فرمودی بکن و نگذاشتی» و می‌پرسد: «الهی اگر ابلیس آدم را بدآموزی کرد، گندم آدم را که روزی کرد؟» از ابوالحسن خرقانی نقل شده است: «شبی نماز همی‌کرد. آواز شنید که:‌ هان بوالحسنو خواهی که آن چه از تو می‌دانم با خلق بگویم تا سنگسارت کنند؟ شیخ گفت: ای بار خدای! خواهی تا آن چه از رحمت تو می‌دانم و از کرم تو می‌بینم با خلق بگویم تا دیگر هیچ کس سجودت نکند؟ آواز آمد: نه از تو، نه از من»(همان) در مورد حلاج نقل شده که یک بار ناگهان در بازار «قطعیه» ظاهر شد. اشک می ریخت و فریاد می‌زد: مردم از دست خدا به دادم برسید. مرا از من ربوده است و به خود بازم نمی گذارد. طاقت حضورش را ندارم و از هجران می ترسم(زرین کوب،۱۳۸:۱۳۸۵). همچنین در مورد موسی کلیم الله (ع) نیز گفته شده: چون موسی از خداوند پاسخ «لن ترانی» شنید گفت کار تو همین است، نخست آدم را برمی‌گزینی بعد او را سیاه می‌کنی و از بهشت بیرون می‌رانی. مرا به کوه طور می‌خوانی و آن گاه مایه‌ی شماتت دشمنان می‌سازی، کار تو با دوستان چنین است، پس با دشمنان چه می‌کنی؟ (ریتر،۲۴۱:۱۳۸۸)
حتی نشان‌هایی از این عتاب‌های عاشقانه و سخنان جسورانه در ادعیه‌ی مأثور از امامان شیعه(ع) نیز می‌توان یافت، برای نمونه: در دعای کمیل از زبان حضرت علی (ع) می‌خوانیم: «با این امیدواری که به عفوت دارم باری به عزتت ای سید و مولای من به راستی سوگند می‌خورم که اگر مرا با زبان گویا (در جهنم) گذاری، من در میان اهل آتش مانند دادخواهان ناله همی‌کنم و بسی فریاد می‌زنم… ای منتهای آرزوی عارفان، ای فریاد رسِ فریادخواهان … چگونه (بنده ات) در آتش عذاب خواهد ماند در صورتی که به سابقه‌ی حلم نامنتهایت چشم دارد و … و یا چگونه شراره‌های آتش او را بسوزاند با آنکه تو خدای کریم ناله‌اش را می‌شنوی)، رابعه بعدها تقریباً همین کلام را اینگونه گفته است: «بار خدایا، اگر فردا مرا به دوزخ کنی، من فریاد برآورم که تو را دوست داشته‌ام، با دوستان چنین کنند؟». در دعای افتتاح چنین می‌خوانیم: «قدرتت را به من نمایاندی و اجابتت را با من آشنا کردی تا آنکه تو را با امنیت خاطر بخوانم، و در حال انس از تو درخواست کنم بی آنکه مهابت و ترسی باشد و با ناز و دلال، از تو آن چه می‌خواستم تقاضا کردم.»
ریتر در این باره می‌گوید: «در تاریخ اسلام موارد خاصی هست که در آنها این شیوه‌ی سخن گفتن با خداوند منازعه کردن با او به کلی منع نشده بلکه تا حدودی هم جایز دانسته شده است. اولیاء خدا که بخصوص با خدا مأنوس ترند ظاهراً مجاز بوده‌اند که اینگونه با خدا سخن بگویند. انس ایشان با حق به گونه‌ای استوار و عمیق است که با اینگونه گستاخی که گاه گاه از ایشان صادر می‌شود متزلزل نمی‌شود. آنها گاهی از خدا گله می‌کنند همان طور که عاشق از معشوق شکایت می‌کنند، علاوه بر این دسته از اولیاء الله، یک دسته از مردم دیگر هستند که از امتیاز خاص برخوردارند و حتی گستاخ تر از دیگران با خدا سخن گویند. این‌ها همان دیوانگانند». (ریتر،۱۳۶۶: ۱۰)
فصل سوم




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:05:00 ق.ظ ]




برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید.

 

مقدمه

 

 

از گذشته تا به حال افراد به دنبال راهی برای افزایش عملکردوبهره وری به هنگام فعالیت ورزشی بوده اند. توسعه تکنیکهای تمرینی، پوشاک و تجهیزات ورزشی، تاکتیکهای نوین، راهبردهای تغذیه ای، دخالتهای پزشکی و استفاده از داروهای غیر مجاز، همه عواملی هستند که نیل به اجرای ورزشی بهتر را ترسیم میکنند. کمکهای ارگوژنیکی یکی از این روشها هستند که در توسعه ویژگیهای عملکردی مؤثر هستند و میتوانند بر عملکرد ورزشی تأثیر بگذارند. گرم کردن به عنوان یکی از کمکهای ارگوژنیکی شناخته شده است که با افزایش دما و متابولیسم انرژی عضله، افزایش خاصیت ارتجایی بافت، برونده قلبی و جریان خون محیطی و بهبود عملکرد دستگاه عصبی و فراخوانی عصبی عضلانی واحدهای حرکتی میتواند بر عملکرد ورزشی اثر گذار باشد (Robergs & Roberts, 2000). حرکات کششی به عنوان بخشی از برنامه گرم کردن قبل از فعالیت اصلی است که اغلب افراد به منظور جلوگیری از آسیب و بهبود اجرا از آن بهره می برند (Bazett-Jones, Winchester, & McBride, 2005; Duncan & Woodfield, 2006). حرکات کششی انواع مختلفی دارند که از آن جمله می توان به کشش ایستا وپویا اشاره کرد. تحقیقات اخیر نشان داده است که انجام کشش ایستا قبل از برخی فعالیتها همچون فعالیتهای توانی باعث کاهش اجرا وفعال سازی عضلات می شود (Church, Wiggins, Moode, & Crist, 2001; Knudson, Bennett, Corn, Leick, & Smith, 2001; McNeal & Sands, 2003; Power, Behm, Cahill, Carroll, & Young, 2004; Wallmann, Mercer, & McWhorter, 2005; WB Young & Behm, 2003; W. Young & Elliott, 2001). در مقابل کشش پویاباعث افزایش آنها می گردد (Duncan & Woodfield, 2006; Faigenbaum, Bellucci, Bernieri, Bakker, & Hoorens, 2005; Herda, Cramer, Ryan, McHugh, & Stout, 2008; Hough, Ross, & Howatson, 2009; Marek, et al., 2005). در این راستا هر چند تحقیقات انجام شده در زمینه تاثیرات کشش ایستا و پویا به طور جداگانه یا به شیوه مقایسه ای فراوان است (Church, et al., 2001; Duncan & Woodfield, 2006; Faigenbaum, et al., 2005; Herda, et al., 2008; Hough, et al., 2009; Knudson, et al., 2001; Marek, et al., 2005; McNeal & Sands, 2003; Power, et al., 2004; Wallmann, et al., 2005; Yamaguchi, Ishii, Yamanaka, & Yasuda, 2006; WB Young & Behm, 2003; W. Young & Elliott, 2001)، اما مطالعات در زمینه ترکیب این دو شیوه بر اجرای توانی متعاقب وفعال سازی عضلات بسیار اندک است (Torres, et al., 2008; Wallmann, Mercer, & Landers, 2008). از طرفی مطالعات نشان داده اند بخش عمده ای از تاثیر حرکات کششی بر اجرای متعاقب از طریق تاثیر در فعال سازی ثانویه اعمال می شود. به طوری که کشش ایستا باعث کاهش و کشش پویا باعث افزایش آن می شود (Duncan & Woodfield, 2006; Hough, et al., 2009; Torres, et al., 2008). در این بین احتمالافاصله زمانی بین کشش واجرای متعاقب نقش موثری در فعال سازی ثانویه ایفا می کند (Clevidence, 2008)، به طوریکه تحقیقات با فواصل زمانی مختلف نتایج متفاوتی را به همراه داشته اند (Hough, et al., 2009; Torres, et al., 2008). با این حال تحقیقات انجام شده در زمینه مقایسه اثر فواصل زمانی مختلف مابین انواع کشش وفعالیت اصلی، براجرای توانی متعاقب بسیار اندک است (Curry, Chengkalath, Crouch, Romance, & Manns, 2009) و هنوز تحقیقات بیشتری در جهت رفع کاستی های موجود در زمینه های یاد شده مورد نیاز است.
بیان مسئله
گرم کردن یکی از اجزای کلیدی تمرین و مسابقه است زیرا یک برنامه گرم کردن مناسب فرد را از نظر جسمی و روحی برای حرکات شدید تمرین و یا مسابقه آماده می سازد (Swanson, 2006). هرچند فعالیت های گوناگونی در گرم کردن استفاده می شوند، ولی حرکات کششی معمولا به عنوان بخشی از برنامه گرم کردن جهت افزایش دامنه حرکتی بدون درد برای افزایش اجرا وجلوگیری از آسیب مطرح است (Bazett-Jones, et al., 2005; Duncan & Woodfield, 2006). حرکات کششی انواع مختلفی دارند که از آن جمله می توان به کشش ایستا و پویا اشاره کرد. هرچند کشش ایستا روشی آسان وایمن بوده و به وفور در فعالیتهای گرم کردن مورد استفاده است با این حال تحقیقات اخیر نشان داده است که کشش ایستا باعث کاهش اجرا در برخی از فعالیتها همچون فعالیتهای توانی می شود که با ثبت [۲]EMG عضلات نیز مورد تایید قرار گرفته است (Church, et al., 2001; Knudson, et al., 2001; McNeal & Sands, 2003; Power, et al., 2004; Wallmann, et al., 2005; Yamaguchi, et al., 2006; WB Young & Behm, 2003; W. Young & Elliott, 2001). از طرف دیگر تحقیقات اخیر نشان داده است که کشش پویا ضمن برخورداری از خواص تمرینات کششی ایستا در پیشگیری از آسیب، می تواند با افزایش فعالیت عصبی عضلانی باعث تسهیل تولید نیروی انفجاری و بهبود نتایج توان وفعالیت عصبی عضلانی در اجرای متعاقب شود (Duncan & Woodfield, 2006; Faigenbaum, et al., 2005; Herda, et al., 2008; Hough, et al., 2009; Manoel, Harris-Love, Danoff, & Miller, 2008). در این راستا هرچند تحقیقات انجام شده در زمینه تاثیرات کشش ایستا و پویا به طور جداگانه یا به شیوه مقایسه ای فراوان است (Church, et al., 2001; Duncan & Woodfield, 2006; Faigenbaum, et al., 2005; Herda, et al., 2008; Hough, et al., 2009; Knudson, et al., 2001; Manoel, et al., 2008; McNeal & Sands, 2003; Power, et al., 2004; Wallmann, et al., 2005; Yamaguchi, et al., 2006; WB Young & Behm, 2003; W. Young & Elliott, 2001)، اما مطالعات در زمینه ترکیب این دو شیوه بر اجرای توانی متعاقب وEMG عضلات بسیار اندک است(Torres, et al., 2008; Wallmann, et al., 2008). برای مثال در تحقیقی که توسط توریس وهمکاران درسال ۲۰۰۸صورت گرفت تاثیر کشش ایستا ،پویا وترکیبی (ایستا وسپس پویا) تنها بر توان عضلات بالاتنه بررسی شد (Torres, et al., 2008)، و تنها دریک تحقیق، کار ترکیبی بر روی توان عضلات پایین تنه انجام شده است که در آن والمن وهمکاران در سال ۲۰۰۸ به مقایسه کشش پویا و فعالیت ترکیبی (کشش ایستا وسپس فعالیت پویا) در عضله دوقلو بر اجرای پرش عمودی پرداختند، اما تفاوت معناداری بین گروهها نیافتند (Wallmann, et al., 2008). البته در این تحقیق به جای کشش پویا از فعالیت پویا استفاده شده بود و تنها عضله دوقلو تحت کشش قرار گرفته بود در حالیکه در یک برنامه گرم کردن باید گروهی از عضلات و نه تنها یک عضله تحت کشش قرار گیرند. همچنین در تحقیق ذکر شده تنها به مقایسه اثر فعالیت ترکیبی با کشش پویا پرداخته شده بود و جای گروه کشش ایستا در این تحقیق خالی به نظر می رسد. لذا عرصه اجرای تحقیقات ترکیبی مشابه با در نظر گرفتن تغییرذکر شده همچنان باز است.
از طرفی مطالعات نشان داده اند بخش عمده ای از تاثیر حرکات کششی بر اجرای متعاقب، از طریق تاثیر در فعال سازی ثانویه [۳]اعمال می شود. به طوریکه کشش ایستا باعث کاهش وکشش پویا باعث افزایش آن می شود (Duncan & Woodfield, 2006; Hough, et al., 2009; Torres, et al., 2008). فعال سازی ثانویه به تاثیر فعالیت قبلی بر تولید نیرو در فعالیت متعاقب اطلاق می شود (Clevidence, 2008). در این بین احتمالا فاصله زمانی بین کشش و اجرا، نقش موثری در فعال سازی ثانویه ایفا می کند (Hough, et al., 2009)، به طوریکه تحقیقات با فواصل زمانی مختلف نتایج متفاوتی را به همراه داشته اند. به بعنوان مثال در تحقیقی که فاصله زمانی بین انواع کشش و اجرا ۲ دقیقه بود اختلاف معنا داری بین گروههای مورد مطالعه به دست آمد (Hough, et al., 2009). اما در تحقیقی دیگر که این فاصله به میزان ۵ دقیقه به درازا کشید اختلاف معناداری بین گروههای مورد مطالعه مشاهده نشد (Torres, et al., 2008). در این راستا مطالعاتی که به مقایسه فواصل زمانی مختلف مابین انواع کشش واجرای توانی متعاقب بپردازد اندک است. مثلا در تحقیقی که کوری وهمکاران درسال۲۰۰۹ بر روی تعدادی از زنان تمرین نکرده انجام دادند، تاثیرات کشش ایستا، پویا و فعالیت هوازی در ۵ و۳۰ دقیقه قبل از فعالیت توانی با هم مقایسه شدند. که در ۵ دقیقه وقفه تنها گروه کشش پویا افزایش و دو گروه دیگر کاهش داشتند اما بعد از ۳۰ دقیقه وقفه هر سه گروه کاهش در اجرا را نشان دادند (Curry, et al., 2009). البته در تحقیق فوق احتمالا۳۰ دقیقه، وقفه ای بسیار طولانی محسوب می شود که نه تنها موجب از بین رفتن اثرات برنامه کششی می شود بلکه با توجه به فاصله کوتاهی که بین گرم کردن و اجرا در میادین ورزشی وجود دارد این فاصله زمانی ۳۰ دقیقه ای نمی تواند روایی لازم را داشته باشد و بهتر آن است که از فواصل زمانی کوتاهتر بین کشش و اجرای اصلی جهت اجرای تحقیقات مقایسه ای بهره برد. بنابراین در این تحقیق محقق قصد دارد علاوه بر اینکه تاثیر انواع کشش ایستا، پویا و ترکیبی را بر اجرای توانی و EMG (شاخص[۴]RMS) عضله پهن داخلی ران(عضلات چهارسر ازعضلات اصلی دراجرای پرش عمودی هستندودرمیان آنها، عضله پهن داخلی به علت اینکه عضله ای تک مفصله است ودرتحقیقی مشابه پایایی بالایی درنتایج EMG این عضله نسبت به سایر عضلات چهارسر مشاهده شده بود(Hough, et al., 2009)، در این تحقیق نیزبه عنوان عضله مورد نظر انتخاب شد.) بسنجد، بر آن است که به طور همزمان به مقایسه تاثیر فواصل زمانی ۲ و۵ دقیقه ما بین کشش و اجرای اصلی نیز بپردازد.
ضرورت و اهمیت تحقیق
در بسیاری از ورزشها توان عضلانی وعملکرد انفجاری نقش بسیار مهمی را ایفا می کنند (Jones & Lees, 2003). در اینگونه حرکات کیفیت و کارایی اجرا بسیار مهم است (Bompa & Haff, 2009). همچنین از آنجاییکه افراد همواره در جستجوی راهی برای افزایش عملکرد خود هستند (De Luca, 2001)، پرداختن به بررسی و مقایسه راههای موجود در بهبود عملکرد ورزشی از اهمیت خاصی برخوردار است. گرم کردن که به عنوان یکی از کمکهای ارگوژنیکی شناخته شدهاست، با افزایش دما و متابولیسم انرژی عضله، افزایش خاصیت ارتجایی بافت، برونده قلبی و جریان خون محیطی، و بهبود عملکرد دستگاه عصبی و فراخوانی عصبی عضلانی واحدهای حرکتی میتواند بر بهبود عملکرد ورزشی اثر گذار باشد (Robergs & Roberts, 2000). یک برنامه گرم کردن مناسب، فرد را از نظر جسمی و روحی برای حرکات شدید تمرین ویا مسابقه آماده می سازد (Swanson, 2006). حرکات کششی که بخشی از برنامه گرم کردن محسوب می شود یکی از راههایی است که از گذشته تا کنون به امید بهبود اجرای ورزشی مورد استفاده بوده است (Bazett-Jones, et al., 2005; Duncan & Woodfield, 2006). و در این راستا تحقیقات فراوانی در زمینه تاثیر ومقایسه انواع کشش ایستا و پویا بر اجرای توانی صورت گرفته است (Church, et al., 2001; Duncan & Woodfield, 2006; Faigenbaum, et al., 2005; Herda, et al., 2008; Hough, et al., 2009; Knudson, et al., 2001; Manoel, et al., 2008; McNeal & Sands, 2003; Power, et al., 2004; Wallmann, et al., 2005; Yamaguchi, et al., 2006; WB Young & Behm, 2003; W. Young & Elliott, 2001). در مجموع یافته های این تحقیقات نشان می دهد که کشش ایستا باعث کاهش و کشش پویا باعث افزایش اجراهای توانی و فعالیت الکتریکی عصبی عضلانی می شود. اما در این بین تحقیق در زمینه بررسی اثر ترکیب این دو شیوه بر اجرای توانی متعاقب اندک است (Torres, et al., 2008; Wallmann, et al., 2008). در حالیکه به نظر می رسد با توجه به اثرات متناقض کشش ایستا و پویا بر فعالیتهای توانی بررسی اثرات متقابل این دو نوع کشش به طور همزمان در قالب ترکیبی بر فعالیت توانی می تواند موضوعی نسبتا جدید جهت مطالعه باشد. همچنین تحقیقات ترکیبی صورت گرفته یا بر روی عضلات بالاتنه بوده است (Torres, et al., 2008)، و یا اگر بر روی عضلات پایین تنه بوده با نقص هایی همچون کم بودن گروههای عضلانی تحت کشش و یا کامل نبودن گروههای تحت مقایسه (کمبود گروه کشش ایستا) و یا استفاده از فعالیت پویا به جای کشش پویا همراه بوده است. لذا به نظر می رسد اجرای مجدد تحقیقات ترکیبی همراه با رفع نقایص یاد شده بر روی توان عضلات پایین تنه ضروری باشد. همچنین با توجه به این مطلب که تحقیقات با فواصل زمانی مختلف مابین کشش و اجرای اصلی نتایج متفاوتی را نشان داده اند به طوریکه وقفه ۲ دقیقه ای مابین کشش و اجرا در یک تحقیق به اختلاف معنادار (Hough, et al., 2009) و وقفه ۵ دقیقه ای در تحقیق دیگر به اختلاف غیر معنادار ختم شده است (Torres, et al., 2008)، به نظر می رسد که احتمالا این فاصله ها می تواند نقش موثری را در نتایج تحقیق داشته باشد. ولی از آنجاییکه تحقیقات فوق فواصل زمانی بین کشش و اجرا را به صورت مجزا بررسی کرده اند و تحقیق در زمینه مقایسه فواصل زمانی متفاوت مابین کشش و اجرای اصلی اندک است و در تنها تحقیق موجود در این زمینه هم فواصل زمانی ۵ و۳۰ دقیقه مورد مطالعه قرار گرفته اند (Curry, et al., 2009) و با در نظر گرفتن این مسئله که وقفه ۳۰ دقیقه ای بین کشش و اجرا کمی طولانی بوده و نمی تواند روایی لازم را در میادین ورزشی داشته باشد لذا به نظر می رسد اجرای تحقیق مقایسه ای با فواصل زمانی کوتاهتر مثل ۲و ۵ دقیقه مابین کشش و فعالیت توانی مفیدتر باشد. بنابراین محقق امیدوار است که با انجام تحقیق مجدد در زمینه کشش ترکیبی (کشش ایستا وپویا) و مقایسه فواصل زمانی مختلف بین کشش و فعالیت توانی همراه با رفع نقایص ذکر شده گامی موثر در ارتقای دانش مربیان در خصوص برنامه گرم کردن قبل از فعالیتهای توانی، انفجاری بردارد.
اهداف تحقیق
هدف کلیتعیین اثر حاد کشش ایستا، پویا و ترکیبی، دو و پنج دقیقه قبل از فعالیت، بر اجرا و فعالیت الکترومایوگرافی پرش عمودی در دختران تمرین نکرده .
اهداف اختصاصی:
۱: تعیین اثر کشش ایستا، پویا و ترکیبی دو دقیقه قبل از اجرا بر زمان پرواز پرش عمودی در دختران تمرین نکرده.
۲: تعیین اثر کشش ایستا، پویا و ترکیبی دو دقیقه قبل از اجرا بر نسبت/MVC RMS عضله پهن داخلی در حالت پرش در دختران تمرین نکرده.
۳: تعیین اثر کشش ایستا، پویا و ترکیبی پنج دقیقه قبل از اجرا بر زمان پروازپرش عمودی در دختران تمرین نکرده.
۴: تعیین اثر کشش ایستا، پویا و ترکیبی پنج دقیقه قبل از اجرا بر نسبتMVC/ RMS عضله پهن داخلی درحالت پرش در دختران تمرین نکرده.
۵: مقایسه اثر کشش ایستا، پویا و ترکیبی، دو و پنج دقیقه قبل از اجرا بر زمان پروازپرش عمودی در دختران تمرین نکرده.
۶: مقایسه اثر کشش ایستا، پویا و ترکیبی، دو و پنج دقیقه قبل از اجرا بر نسبتMVC/ RMS عضله پهن داخلی درحالت پرش در دختران تمرین نکرده.
فرض یا فرضیه های تحقیق
فرض کلی :
انجام کشش ایستا، پویا و ترکیبی، دو و پنج دقیقه قبل از فعالیت، بر اجرا و فعالیت الکترومایوگرافی پرش عمودی، در دختران تمرین نکرده تاثیر دارد.
فرضیات اختصاصی:
۱:انجام کشش ایستا، پویا و ترکیبی دو دقیقه قبل از اجرای اصلی، بر زمان پرواز پرش عمودی دختران تمرین نکرده تاثیردارد.
۲: انجام کشش ایستا، پویا و ترکیبی دو دقیقه قبل از اجرای اصلی، بر نسبت/MVC RMS عضله پهن داخلی در حالت پرش در دختران تمرین نکرده تاثیر دارد.
۳: انجام کشش ایستا، پویا و ترکیبی پنج دقیقه قبل از اجرای اصلی، بر زمان پرواز پرش عمودی دختران تمرین نکرده تاثیر دارد.
۴:انجام کشش ایستا، پویا و ترکیبی پنج دقیقه قبل از اجرای اصلی، بر نسبت/MVC RMS عضله پهن داخلی در حالت پرش دردختران تمرین نکرده تاثیر دارد.
۵: بین اثر کشش ایستا، پویا و ترکیبی، دو و پنج دقیقه قبل از اجرا بر زمان پروازپرش عمودی در دختران تمرین نکرده، تفاوت وجود دارد.
۶: بین اثر کشش ایستا، پویا و ترکیبی، دو و پنج دقیقه قبل از اجرا بر نسبتMVC/ RMS عضله پهن داخلی درحالت پرش در دختران تمرین نکرده، تفاوت وجود دارد.
محدوده تحقیق:
۱: همه آزمودنی ها غیر فعال بودند و سابقه شرکت در رشته ورزشی خاصی را نداشتند.
۲: هیچ کدام از آزمودنی ها سابقه آسیب یا صدمه در پایین تنه خود نداشتند.
۳: همه آزمودنی، دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تربیت معلم با میانگین سال بودند .
۴: برای جلوگیری از اثر گذاری جلسات بر نتیجه یکدیگر، جلسات آزمون با فاصله ۴۸ ساعته برگزار شدند.
۵: از همه آزمودنی ها خواسته شد که ۲۴ ساعت قبل از هر جلسه آزمون، اقدام به فعالیت ورزشی دیگری نکنند و خواب و استراحت کافی داشته باشند.
۶: همه جلسات آزمون در ساعات پیش از ظهر انجام گرفت.
۷:.شرایط پرش برای همه آزمودنی ها یکسان بود (همگی از حالت نیمه چمباتمه و با زاویه حدودا ۹۰ درجه در زانو و در حالی که دستها در طرفین کمر قرار داشتند اقدام به پرش کردند)، و از همه آنها خواسته شد که با نهایت توان خود اقدام به پریدن نمایند.




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:05:00 ق.ظ ]




دانلود کامل پایان نامه در سایت pifo.ir موجود است.

 

 

افزایش دامنه حرکتی
ساده از نظر تکنیک و اجرا

 

 

کاهش قدرت وتوان عضلانی (Cornwell, Nelson, & Sidaway, 2002)

 

 

 

 

کشش پویا

 

 

حرکت آهسته یک مفصل ناشی از انقباض عضله مخالف،درکل دامنه حرکتی آن مفصل(Shellock & Prentice, 1995)

 

 

احتمالاافزایش توان وقدرت عضلانی

 

 

ناشناخته

 

 

 

 

کشش بالستیک

 

 

حرکات جهشی تکراری در کل دامنه حرکتی مفصل(Shellock & Prentice, 1995)

 

 

افزایش دامنه حرکتی

 

 

کاهش قدرت عضلانی واحتمالاایجاد آسیب

 

 

 

 

کشش PNF

 

 

۱٫انقباض-آرامسازی-کشش۲٫انقباض-آرام سازی-کشش با مهار دوسویه

 

 

افزایش دامنه حرکتی

 

 

کاهش پرش عمودی وتوان(Church, et al., 2001)
نیاز به تمرین وتجربه

 

 

 

 

رخدادهای هنگام کشش عضلانی
عضلات اسکلتی از هزاران تار قابل انقباض تشکیل شده اند، که توسط غلافی از بافت همبند احاطه شده اند، هر تار عضله نیز حاوی تعداد زیادی تارچه عضلانی است(فاکس وماتیوس۱۳۶۹). تارچه های عضلانی هم به نوبه خود حاوی میلیون ها سارکومر هستندکه از الیاف ضخیم ونازکی به نام میوفیلامان تشکیل شده اند. تارهای عضلانی خودشان قادر به طویل شدگی نیستند، برای اینکه طویل شدن اتفاق بیافتد، عضله باید نیرویی را از خارج دریافت نماید. از جمله این نیروها، نیروی جاذبه، نیروی عضلات مخالف ونیرویی که توسط فرد دیگر یا قسمتی از بدن خود فردفراهم می شود، می باشد (Alter, 2004). کشش هر تار عضلانی از سارکومر آن آغاز می شود. با انقباض سارکومر سطح هم پوشانی بین الیاف عضلانی ضخیم و نازک افزایش می یابد. هنگام کشش، این سطح کاهش می یابد و به تار عضلانی توانایی طویل شدن را می دهد. وقتی که تار عضلانی در بیشترین طول زمان استراحت خود باشد، تمام سارکومر ها کاملا کشیده هستند، کشیدگی بیشتر، بر بافت همبند اطراف، فشار وارد می آورد. با افزایش تنش،تارهای کلاژنی بافت همبندبا نیروی تنش یکسو می شوند. بنابراین هنگام کشش،تار عضلانی، سارکومر به سارکومر طویل تر می شود. به علاوه بافت پیوندی تمایل پیدا می کند که در این حالت باقی بماند. این وضعیت کمک می کند تا تارهای نامنظم، در مسیر ایجاد تنش قرار گیرند و این شکل گیری همان پدیده ای است که به بهبود بافت کمک می کند. حین کشش عضلانی، بعضی تارهای عضلانی طویل می شوند و بعضی دیگر در حالت استراحت باقی می مانند. طول عضله در این حالت وابسته به تعداد تارهای کشیده شده می باشد. هر چه تارهای بیشتری کشیده شوند، عضله تحت کشش طویل تر می شود (عسگری خانقاه، مهران۱۳۷۹). هنگامی که بافت نرم کشیده می شود، سه خاصیت مکانیکی الاستیکی[۱۳]، ویسکوالاستیکی[۱۴] و پلاستیکی[۱۵] در بافت اتفاق می افتد، که ایجاد تغییر شکل در بافت را امکان پذیر می سازد. خاصیت الاستیکی، رفتاری شبیه فنر است، زیرا کشیدگی که توسط بار کششی ایجاد می شود، بعد از برداشته شدن کشش، به حالت اولیه بر می گردد. در واقع توانایی بافت نرم برای برگشت به طول زمان استراحت، بعد از کشش غیر فعال را خاصیت الاستیکی گویند.خاصیت ویسکوالاستیکی، تغییر شکل آهسته ای را با یک برگشت ناکامل بعد از برداشته شدن نیروی کششی ممکن می سازد. این تغییر یک تغییر دائمی نیست. خاصیت پلاستیکی، گرایش بافت نرم برای طول بیشتر و جدید، بعد از اینکه نیروی کششی برداشته می شود، می باشد(Scully, 1989). با این خاصیت، یک تغییر دائمی توسط حفظ تغییر شکل ایجاد می شود. تغییر پلاستیک مشکل به دست می آید. خواص ویسکوز بافتها، امکان تغییر دائمی پلاستیک را میسر می سازند. این خواص، به طور جداگانه در بافت اتفاق نمی افتند، بلکه هر سه خاصیت هنگامی که بافت تغییر شکل می یابد، اثر می کنند(Scully, 1989).
مکانیزم های کشش
کشش در طول عضله وبافتهای نرم با مکانیزم های عصبی و بیومکانیکی همراه است :
الف) مکانیزم های بیومکانیکی کشش– واحد عضله-تاندون به دو روش انقباض عضلانی وکشش غیر فعال طویل می شوند. وقتی عضله منقبض می شود، عوامل انقباضی کوتاه می شوندو همراه آن عوامل بافتی (مانند تاندون، پری میوزیوم واندومیوزیوم) طویل می شوند(Brooks, Fahey, & White, 1996). وقتی عضله در حال طویل شدن است، فیبرهای عضلانی و بافت های همبند به خاطر اعمال نیروی برونگرا طویل می شوند. اما کشش واحد تاندون، با تاثیر بر ویژگی های بیومکانیکی عضله، دامنه حرکتی و خاصیت ویسکو الاستیک واحد تاندون-عضله، طول عضله را افزایش می دهد.
۱- دامنه حرکتی
مکانیزم فیزیولوژیکی دقیق کشش در افزایش دامنه حرکتی هنوز به وضوح معلوم نیست. اغلب تحقیقات برای نشان دادن تغییر درویژگی عضله مانند سفتی غیرفعال (Magnusson, 1998) وسفتی فعال (Cornwell, et al., 2002; McNair & Stanley, 1996) ناموفق بودند. دامنه حرکتی به طریق افزایش تدریجی تحمل کشش و آستانه درد (Magnusson, 1998) افزایش می یابد. بنابراین افزایش انعطاف پذیری ایستا به عنوان شاخصی برای دامنه حرکتی، اطلاعات دقیقی از پاسخ های واحد عضله-تاندون ارائه نمی دهد.
۲- ویژگی ویسکوالاستیک واحد عضله –تاندون- وقتی بار خارجی بر عضله اعمال می شود ویژگی ویسکوالاستیک عضله چندین واکنش را از خود نشان می دهد. وقتی بافتها در وضعیت کشش مداوم نگه داشته می شوند، نیروی عضله در آن قسمت طویل به تدریج کاهش می یابد، واین پدیده به عنوان پاسخ (فشار آرام سازی[۱۶]) نامیده می شود (Magnusson, 1998; McNair & Stanley, 1996). وقتی بافتها در وضعیت نیروی کششی مداوم نگه داشته می شوند، به تدریج تا زمانی که به وضعیت طولی جدید دست یابند، تغییر شکل می دهند وبه این پدیده ((خزیدن[۱۷])) می گویند. خزیدن را می توان شرحی دیگر از افزایش فوری دامنه حرکتی بعد از کشش ایستا دانست. در ارتباط بامیزان تغییر شکل وبار کار اعمال شده به عضله تنوعی از فراخوانی واحد های عضلانی-تاندونی وجود دارد که به ناحیه بین منحنی بار کاری اعمال شده وعدم بار کاری اصطلاحا ((ناحیه پرفشار[۱۸])) می گویند که نشان دهنده اتلاف انرژی به صورت گرما است. چندین محقق اثرات کشش را روی پدیده های فوق مطالعه کرده اند وهیچ کدام به وضوح بین این پدیده ها با میزان آسیب عضلانی وعملکرد ارتباطی نیافتند (Magnusson, 1998; McNair & Stanley, 1996). تاندون که مقاومت اصلی را در پایان دامنه حرکتی واحد عضله-تاندون ایجاد می کند.ویژگی های مشابه ای را نشان می دهد (Shrier, 2004). سفتی غیر فعال به مقاومت غیر فعال واحد تاندون، در حالت استراحت ،اشاره دارد که سرازیر شدن نیروها و تغییر شکل منحنی در هر دامنه حرکتی به عنوان ویژگی های سفتی غیر فعال برشمرده می شوند (Gleim & McHugh, 1997; Magnusson, 1998). گشتاور غیرفعال که در طول حرکات غیرفعال ایجاد می شود مقاومتی است که از ارتباط عرضی مداوم بین اکتین و میوزین، پروتئین های غیر انقباضی آندوسارکومریک (تیتین) و اگزوسارکومریک (دسمین) و بافتهای همبند اطراف عضله (آندومیوزیوم، پری میوزیوم و اپی میوزیوم) به وجود می آید و پری میوزیوم به عنوان عامل اصلی مقاومت مورد توجه است (Magnusson, 1998). سفتی فعال به عنوان مقاومتی از عضله منقبض شده تعریف می شود که وقتی نیروهای خارجی به کار گرفته می شوند، به طور زودگذر تغییر شکل می دهد (McNair & Stanley, 1996). تکانش عضله در حال انقباض بعد از به کار بردن نیروهای خارجی، نتیجه ای ازویسکوالاستیسیته عضله وسطح فعالیت عضله می باشد (McNair & Stanley, 1996). سفتی فعال وغیرفعال اطلاعات بیشتری از پاسخ های واحد عضله –تاندون در طول حرکت، نسبت به دامنه حرکتی فراهم می کند.
ب) مکانیزم عصبی کشش
دو گیرنده عصبی، شامل دوک های عضلانی[۱۹] واندام وتری گلژی[۲۰] وسه پدیده نروفیزیولوژی مهم از جمله،بازتاب کششی میوتاتیک[۲۱]، بازداری دوسویه[۲۲]، بارتاب کششی معکوس[۲۳]یا بازداری اتوژنیک در هنگام کشش عضلانی دخیل هستند که توصیف آنها به شرح زیر است.
دوک های عضلانی و اندام وتری گلژی
دوک های عضلانی یا گیرنده های کششی،حاوی تارهای عضلانی ویژه ای به نام تارهای درون دوکی وهمچنین شامل پایانه های عضبی حسی وحرکتی هستند. دوک های عضلانی در میان تارهای عضلات اسکلتی(تارهای برون دوکی)قرار گرفته اند. بنابر این زمانی که عضله کشیده می شود، بخش میانی دوک عضلانی نیز کشیده خواهد شد (Bandy & Irion, 1994). دو نوع پایانه عصبی حسی آوران، به نام پایانه های اولیه وثانویه در هر دوک عضلانی وجود دارد. پایانه های اولیه تغییرات دینامیک طول عضله ومیزان سرعت کشش را اندازه گیری می کنند و پایانه های ثانویه به تغییرات سریع طول عضله پاسخ نمی دهند بلکه دستگاه عضبی مرکزی را از اطلاعات پیوسته مربوط به طول ایستایی عضله آگاه می سازند (Alter, 2004). همچنین تارهای درون دوکی به وسیله نرون های حرکتی ویژه ای به نام نرون های حرکتی گاما ودر مقابل تارهای برون دوکی، توسط نرون های حرکتی آلفا کنترل می شوند(معینی،ضیاء وهمکاران ۱۳۷۸). اندام های وتری گلژی به صورت کپسولی از گیرنده های حسی هستند که در مسیر عبور دسته کوچکی از تارهای وتری عضله قرار دارند(معینی،ضیاء وهمکاران۱۳۷۸). این اندام ها نسبت به تغییرات اندک در تنش وتر حساس هستند و به تنشی که توسط یک کشش غیرفعال و همچنین یک انقباض فعال در عضله افزوده می شود، واکنش نشان می دهند. نقش این اندام ها، جلوگیری از فعالیت بیش از حد تارهای عصبی (نرون های حرکتی آلفا) می باشد که تارهای برون دوکی را عصب دار می سازند(Bandy & Irion, 1994).
بازتاب کششی میوتاتیک
بازتاب کششی از طریق دوک های عضلانی عمل می کند. هنگامی که عضله به طور سریع طویل می شود، تارهای عضله ودر نتیجه دوک های عضله طویل می شوند. تحریک دوک های عضلانی باعث شروع بازتاب کششی می شود (Alter, 2004). بدین صورت که به هنگام کشش عضله، اعصاب حسی آوران تارهای درون دوکی دوک های عضلانی، نیز فعال می شوند. به هنگام کشیده شدن، این بخش اطلاعاتی را به نخاع شوکی منتقل می کنند، تا دستگاه عصبی مرکزی را از طول عضله آگاه سازد. در نخاع شوکی، نرون حسی با نرون حرکتی آلفا سیناپس حاصل می کند که به صورت بازتابی، در تارهای برون دوکی ،موجب ایجاد انقباض عضلانی برای مقاومت در برابر کشش بیشتر می شود(معینی،ضیاء وهمکاران ۱۳۷۸ ؛ Bandy & Irion, 1994) و از این طریق از کشش بیش از حد مفصل جلوگیری می شود و مفصل از آسیب حفظ می شود. برای مثال اگر یک درمانگر یک کشش سریع به عضلات فردی ایجاد کند، تارهای درون دوکی دوک های عضلانی از طریق فرستادن پیامهایی به نخاع برای آگاهی سیستم عصبی مرکزی از کشش عضلات واکنش نشان می دهند. پیامهای عصبی برگشتی از سیستم عصبی مرکزی توسط نرون های حرکتی آلفا به ویژه به تارهای عضلانی برون دوکی، به صورت بازتابی باعث ایجاد انقباض در عضلات مربوطه برای ایجاد مقاومت در برابر کشیده شدن این عضلات می شود (Bandy & Irion, 1994).




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:04:00 ق.ظ ]