چنانکه اشارت رفت پیجویی هنر درآیین فتوّت ، محقق را به گستره فراخ و در عین حال جذاب فتوّتنامهها رهنمون میشود. فتوّتنامهها گوشهای از میراث گرانقدر آیین فتوّت در عالم تصوف و عرفان اسلامی است. این آثار متون بسیار ارزشمندی هستند که از جنبههای مختلف تاریخی، اجتماعی، اخلاقی، هنری و… قابل بررسی و استفادهاند.
با عنایت به مطالبی که در باب تقسیم دوگانه هنر به زیبا و مفید گفته آمد و با عنایت به این نکته که هنر مفید در این مجال بیشتر مدّ نظر است، میبینیم که در گذشته میان هنر و صنعت یا حرفه فاصله نبوده و یک صنعتگر و صاحب حرفه، هنر را در ضمن شغل و حرفه خود به کار میگرفته است. دکتر پازوکی در این باب میگوید:« میان صنایع و آنچه امروزه هنرهای زیبا خوانده میشود نیز تفاوتی نیست. در رساله صناعیه موسیقی و نقّاشی نیز جزء صنایع محسوب میشوند.»[۸۹]در تاریخ فرهنگ ایرانی و اسلامی، وجود آیین فتوّت، عیاری و جوانمردی در میان جوانان موجب گردید تا آیین جوانمردی و مردانگی به میان اصناف، پیشهها و مشاغل نفوذ کند و هر صنفی برای خود اسناد، آداب و مرامنامهای داشته باشد. باید اشاره کنیم که رابطه میان مشاغل و اصناف با فتوّتنامههایی که توسط بزرگان حرفهها در هر صنف نوشته میشد، موجب گشت تا فتوّتنامهها، نظارتی اخلاقی بر زندگی حرفهای توده مردم داشته باشد.
در این مجال بایسته مینماید که قدری به فتوّتنامهها بپردازیم و حدود و ثغور و چند و چون آنها را بکاویم .
- فتوّتنامهها و اصناف
اشاره شد که به تدریج جنبشهای جوانمردی و فتوّت ، شکلی منسجمتر و آگاهانهتر به خود گرفت، به طوری که به تدوین اصول و هنجارهایی اخلاقی و دینی در میان اصناف و گروهها منجر شد که به منزله آییننامهها و مرامنامههای اخلاقی تلقّی میشدند. نگاهی به کتابهای فتوّت، بیانگر این است که اصول فکری و رفتاری اهل فتوّت با زهد و تصوّف آمیخته بود و فتوّتنامهها تحت تأثیر آن مبانی، مکتوب شدهاند.[۹۰]
فتوّت و جوانمردی در تاریخ تکوینش در پیش از اسلام تا قرون میانه گامها و تحولاتی را پشت سر گذارد و در طول تمدن اسلامی چندی با مفاهیم و مسائلی همچون عیاری، راهزنی، گرایش به نوعی آداب و اخلاق عمومی و همگانی،[۹۱]رویکردی پهلوان مسلکانه به همراه شور جوانی و گاه آمیخته با رفتاری نابخردانه همراه شد، به طوری که به خاستگاهی اجتماعی برای حق خواهیهای توده مردم و ضعیفان در برابر ظالمان و استیلای بیگانگان و طبقه و صنفی با روحیه نظامی و جوانمردی تبدیل گشت.[۹۲] در واقع بزرگان اهل فتوّت برای آموزش اخلاقی پیروان و مریدان خود، رسالهها و کتابهایی را درباره شیوه و روش جوانمردی مینوشتند و آنها را فتوّتنامه مینامیدند، از اینرو بسیاری از فتوّتنامههایی که از دوره صفویه باقی مانده است، نوشته قلندران حیدری، پیروان میر قطب الدین حیدر تونی[۹۳]است که دارای گرایش صوفیانه بوده[۹۴] و خود گروهی بزرگ از اهل فتوّت را تشکیل میدادهاند.
عقیده مردم آن روزگار چنین بود که پایه مادی و اساس تصوّف بر اصول عیاری نهاده شده است و در واقع، عیاری صورت مادی و جسمانی صفا و عرفان بوده است.
اما از نظر سابقه تاریخی فتوّت اصناف باید بگوییم که لااقل از حدود سده هشتم فتوّت اصناف و پیشهوران در ایران و آناتولی جریان داشته است. ابن بطوطه در ضمن شرح دیدههای خود در شهرهای اصفهان و شیراز در ایران و انطاکیه در آسیای صغیر به برخورد خود با جوانمردان این دو شهر اشاره و از جوانمردان پیشهور که میهماننوازی آنان وی را به اعجاب واداشته صحبت میکند. از مقایسه گزارش وی از این شهرها میتوان به وجود مراکز مختلف فتوّت که هر کدام به صنف و شغل خاصّی مربوط هستند پی برد.
وی بیان میکند که دستههای جوانمردان معروف به برادران جوانمرد در هر شهر و آبادی و قریه از بلاد روم وجود دارد که کار اصلی آنان غریب نوازی، دفاع از مظلومان و مبارزه با مأموران ظلم دولتی است.[۹۵] وی سپس به پیشکسوت فتیان که به اخی معروف است و توسط جوانمردان انتخ
برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید. |
اب می شود اشاره کرده و مینویسد: «پیشکسوت هر یک از گروهها خانقاهی دارد مجهز به فرش و چراغ و سایر لوازم. اعضای وابسته به هر کدام از گروهها آنچه را که از کار و کاسبی خود بهدست میآورند، هنگام عصر تحویل پیش کسوت خود میدهند و این وجوه صرف خرید میوه و خوراک میشود که در خانقاه به مصرف میرسد.»[۹۶]
وی پس از توضیح جوانمردی بینظیر و پذیرایی و مهماننوازی آنان در مورد پیشکسوت جوانمردان که دارای جامهای ژولیده و کلاهی نمدی است مینویسد: «شغلش خرازی است و حدود دویست تن از پیشهوران تحت ریاست اویند و خانقاهی دارند که آنچه روز بهدست میآورند شبانه آن را خرج میکنند».[۹۷]
وی درباره جوانمردان و دستههای پیشهور اصفهان که آنها هم در جوانمردی و مهماننوازی بر یکدیگر سبقت میگیرند مینویسد: «هر دسته از پیشهوران اصفهان رئیس و پیشکسوتی برای خود انتخاب میکنند که او را «کَلو» مینامند. دستههای دیگر هم که اهل صنعت و حرفه هستند به همین نحو رؤسایی برای خود بر میگزینند. جوانان مجرد این شهر جمعیتهایی دارند و بین هر یک از گروههای آنان با گروه دیگر رقابت و همچشمی برقرار است، میهمانیها میدهند و هر چه میتوانند در مجالس خرج میکنند».[۹۸]
مجموع این دو گزارش نشان میدهد که در این دوره فتوّت اصناف کاملاً به شکل منسجم در شهرها و حتی آبادیها وجود داشته و تفکیک صنفی گروهها از یکدیگر امری معمول و متعارف بوده است. اما در باب اینکه از چه زمانی فتوّت به شکل صنفی مطرح شده نیز نظرات مختلفی مطرح گردیده است، برخی تشکیل فتوّت اصناف را تا پیش از اسلام به عقب میرانند و برخی نیز شواهدی از فتوّت اصناف را در قابوسنامه نشان میدهند.[۹۹]مؤلف قابوسنامه برای هر طبقه از مردمان شرایطی خاصّ برای جوانمردی قرار داده است: «جوانمردی عیاران و سپاهیان دیگر است و جوانمردی بازاریان دیگر. صوفیان برای احراز فتوّت شرایطی غیر ازاین دو طبقه دارند و انبیا- علیهم السلام- بیش از هر کس و هرطبقه در فتوّت پیش رفتهاند و فتوّت ایشان برتر از همه است و تمامی جوانمردی ایشان راست.»[۱۰۰]
برخی از محققان نیز بر آناند که تشکیل فتوّت ناصر خلیفه و ترک دزدی و غارتگری عیاران و جوانمردان و گرایش به زهد پیشگی، آنان را به پیشهوری و کسب در شهرها کشاند.[۱۰۱] به هر حال این مسئله نیز مانند بسیاری از مسائل و سؤالات مربوط به فتوّت پاسخ روشنی ندارد. درباره اصحاب فتوّت به عنوان فرقه و تشکلی مستقل که گرایش به اخلاق و عرفان داشته است یا به عنوان فرقهای که در آغاز شکلگیری، با تصوّف پیوند داشته،[۱۰۲] در فتوّتنامهها چنین آمده است که تمامی سنّتهای اهل فتوّت از جمله نوشیدن آب و نمک، مبادله قدح، بستن کمربند، پوشیدن شلوار، رفاقت، شدّ و تکمیل و امثال آن، منتسب به سنّتهای نبوی و آئینی است.[۱۰۳]به طوری که در وصف فتوّت و رابطه آن با مروّت و ولایت گفته شده است: «اما فتوّت ظهور بالفعل همه گونه صفا، جوانمردی، مردانگی و انواع موجبات حکمت و عدالت در انسانهاست. فتوّت هم پایه ولایت است. همانگونه که هر کس مروّت نداشته باشد، فتوّت ندارد، آنکه دارای فتوّت نیست، نمیتواند صاحب ولایت باشد. ولایت، فنای بشریت و استغراق تام در احدیّت است. در مقدمه احوال اصحاب کهف بیان شده است، نهایت مروّت، ابتدای فتوّت و نهایت فتوّت، ابتدای ولایت است .»[۱۰۴]
به هر ترتیب در دورهای که فتوّت و جوانمردی با سلوک اخلاقی و عرفانی – چه عامیانه و چه غیر عامیانه- آمیخته شد، در محدوده عادات و رفتارهای عرفانی محدود نماند و چون بسیاری از عارفان، دارای شغل و حرفه بودند، از این رو آیین فتوّت را در مشاغل و حرفهها و در آداب و قواعد هر یک از شغلها نیز دخالت دادند و بر این باور بودند که اگر کسی وارد عرصه فتوّت شود، شغل و حرفه او هم وارد عرصه فتوّت و جوانمردی میشود و او باید در شغل خود نیز، این اصول جوانمردی و فتوّت را مراعات نماید. از امور مشترک میان ارباب ملامت و اهل فتوّت این بوده که هر دو طائفه بر اساس سنّت نبوی و سخنان پیامبر اسلام بر این امر توافق داشتهاند که سالک باید به شغل و حرفه اشتغال داشته باشد و به این سخن پیامبر اکرم (ص) استناد میکردند که خداوند مومن کوشا و مشغول به داد و ستد و اهل حرفه را دوست دارد .
فتوّتنامه چیتسازان، رنگرزان، قصابان و سلّاخان، سلمانیان، حمّامیان، معماران، و دیگر اصنافی که پارهای از آنها امروزه در عصر نوین جزء مشاغل هنری شناخته میشود، موّید این سخن است که فتوّتنامهها از اصول سلوک عرفانی و تهذیب نفس آغاز شده و سپس به تبیین و آراء اصول اخلاقی و عرفانی در عرصه کار و زندگی گسترش و توسعه یافتهاند، به طوری که در دورههای شکلگیری فتوّتنامهها، عرفان حتی در عرصه کار و تلاش نیز حضور داشته و با زندگی و معیشت مردم نیز در ارتباط بوده است.
نگاهی به دورههای میانه تاریخ ایران از جمله دوره ایلخانان، تیموریان، صفویه و قاجار گویای این است که آمیختگی میان شغل و دینداری یا به تعبیر دیگر میان رعایت اصول اخلاقی و روشهای حاکم در شغل و حرفه به قدری بوده است که دیندارترین و وارستهترین اشخاص در میان صاحبان حرفهها و مشاغل وجود داشتهاند و آنان مجموعه اصول و قواعد معنوی فتوّتنامهها را تنظیم مینمودند. از اینرو هیچ توصیفی از وضعیت مشاغل در دورههایی همچون صفوی کامل نیست، مگر آنکه نقش اصناف و ماهیت شدیداً مذهبی فعالیت آنها را بیان کند.<s
up>[۱۰۵]
علاوه بر کم شدن تدریجی تشکیلات و نظم و انضباط در میان اصناف، که در گذشته توسط ارباب فتوّت تأمین میگشت، از جمله عواملی که باعث شد تا جنبه قدسی و معنوی اصناف از بین برود و میان شغل و دیانت فاصله بیفتد، تحقق یافتن صنعت جدید و عناصر دنیای نو است که موجب تقدّسزدایی و جدایی دین از عرصه زندگی اجتماعی گشت. پس از رنسانس، مشاغل و هنرها جایگاه خود را به عنوان صنعت و پیشه از دست دادند و به کاری تفنّنی و تجملی تبدیل گشتند و به این ترتیب هنرهای هفتگانه از صنعت و پیشه جدا گشته و در قرن هجدهم به اموری صرفاً تفریحی تبدیل شد.[۱۰۶]
دقت در کیفیت ورود پیشینیان ما در کار و کسب و چگونگی تعامل ایشان با حرفه خود نشان میدهد که کار در نظر آنان دارای خاستگاه دینی و هنری بود و صاحبان پیشهها، حرفه و کار خویش را به منزله امری عبادی میدانستند و بنا به سنّت نبوی بر این باور بودند که عبادت دارای صد جزء است که نود و نه جزء آن رزق حلال است و اینکه انسان فراتر از خلاقیتهای هنری و جنبههای زیباشناسانه، شخصیت خویش را در ضمن کار و حرفه خویش متبلور میسازد[۱۰۷].
به این ترتیب، حتی داشتن پیشه و شغل در کنار اموری همچون وفا، گذشت و خدمت به خلق، جزء شرایط فتوّت تلقّی شد و این امر عامل به وجود آمدن اصناف فتوّت گشت.[۱۰۸] از قرن پنجم، ورود به جمع اصحاب فتوّت، آداب ویژهای به خود گرفت و به تدریج نوشتن فتوّتنامه به عنوان منشوری اخلاقی شکل گرفت، در قرن پنجم ورود به جمع عیاران و شاطران و اصحاب فتوّت، آداب خاصّی پیدا کرد، به طوری که هر فردی که دارای جایگاه پیر و شیخ در نظام تصوّف و خانقاه بود، باید برای افرادی که قصد ورود به این آیین را داشتند، منشوری را مینوشت و عبد القادر هاشمی بزّاز که به خود لقب «کاتب فتیان» داده بود، در این دوره متصدّی این مقام شد که برای هر فردی منشوری را مینوشت و او را مأمور یکی از نواحی مینمود.[۱۰۹]
هنر در عالم اسلام ارتباط مستقیم با فتوّت داشته ، یعنی کسی که میخواسته وارد عالم هنر و هنرورزی بشود باید وارد طریق فتوّت شده و فتی میشده است. مثلاً کسی که میخواسته معماری یا خطاطی یاد بگیرد ، از آنجایی که این هنرها نیز جزء مشاغل و اصناف بوده است، بنابراین باید از استادی-که خود اهل سلوک بوده- ابتدا درس فتوّت و سپس درس فن و حرفه فرا میگرفته است. یعنی ابتدا فتی میشده و در نهایت فنون هنری را به عنوان حرفه یا شغل میآموخته است.
- آمیختگی هنر با جنبههای دینی و سلوک نفسانی