جایگاه وقف در سنت و سیره معصومین
وقف های خیریه ای از زمان خود پیامبر اکرم ( ص ) شروع شد . مردی به نام مخیریق وصیت کرد که هفت باغستان او در مدینه پس از مرگش به پیامبر اکرم ( ص ) برسد . مخیریق در سال ۶۲۶ میلادی از دنیا رفت و پیامبر باغستان های هفتگانه را وقف فقراء و نیازمندان نمود .[۱]
در جایی دیگر آمده ربعی بن عبدا… از امام صادق ( ع ) نقل کرده است که امیر مومنان علی ابن ابی طالب ( ع ) خانه خودشان را در مدینه در محله بنی زریق تصدق کرد و نوشت « بسم الله الرحمن الرحیم ، علی ابن ابی طالب در حال حیات و در حال صحت و سلامت خانه خودش دربنی زریق صدقه ای قرارداد که به فروش نرود ، هبه نشود و به ارث نیز برده نشود تا آن گاه به خداوند وارث آسمان و زمین به ارث رسد . وی این خانه را برای سکونت خاله هایش و فرزندان آنها قرارداد و هر گاه نسل آنها منقرض شد برای مسلمانان نیازمند باشد . [۲] از امام صادق نقل شده که فرمود : رسول خدا اموالی از خود را به صورت جاریه قرارداد و بر مهمانان خود از همین صدقه انفاق می کرد . موقوف علیه این موقوفه : حضرت فاطمه ( س ) بود . از جمله آن ، منطقه عراف و برقه ، صافیه و مشربه ام ابراهیم بود . در جایی دیگر روایت شده که حضرت فاطمه ( س ) باغستان خود را در مدینه وقف کرد . در وقف نامه حضرت امیر آمده است : علی ابن عبدالله ، امیر مومنان دو مزرعه ابی نیزر و بغیبغه را برای فقرای مدینه و ابن سبیل قرارداد تا خداوند در روز قیامت چهره او را از حرارت آتش مصون دادر ، پس فروخته و بخشیده نمی شود تا به دست وارث هستی برسد.[۳]
دکتر محمد عبید الکبیسی در کتاب احکام وقف در شریعت اسلام می گوید: عمربن خطاب در وقف نامه خود مقرر کرده بود : برای فقراء ، خویشاوندان ، بندگان راه خدا ، متولی نیز می تواند طبق متعارف از عواید موقوفات استفاده کند و یا به فقیری از دوستانش بدهد یا در جایی دیگر آورده اند که ابو طلحه به دستور پیامبر ( ص ) مالی را براشخاص معین از خویشان خود وقف کرد . [۴]
این روش خدا پسندانه در بین معصومین وجود داشته و بعدها اصحاب و تابعین یکی پس از دیگری برای تاسی به سنت نبوی و جلب رضایت الهی اموالی را در راه خدا و یا برای اقربا و ذریات وقف می نمودند .
گفتار سوم :وقف در کشورهای غیر اسلامی
همان گونه که بیان شد وقف تاسیس اسلام نیست بلکه در میان پیروان ادیان دیگر حتی جوامعی که با دین بیگانه اند نیز نهادهایی شبیه وقف وجود داشته و دارد که به ذکر چندین نمونه از آنها می پردازیم . در میان مردم بین النهرین ( بابل ) وقف وجود داشته مردم با انواعی از تصرفات مالی شبیه وقف آشنا بودند مثلا پادشاه زمینی را از ملک خودش در اختیار یکی از کارکنان خود می گذاشت تا از درآمد آن بهره گیرد بدون آن که مالک زمین شود و یا بتواند آن را به دیگری منتقل نماید . مردم مصر قدیم نیز با فکر وقف اجمالا آشنا بودند . آنان املاکی را به خدایان ، معبد ها و مقبره ها اختصاص می دادند تا درآمد آنها به مصرف تغییرات و نوسازی این مکان ها و اقامه مراسم و هزینه کاهنان ( رهبران دینی ) و خادمان برسد و این گام به قصد تقرب به خدایان برداشته می شد [۵] . در حقوق آلمان پذیرفته شده است که مجموعه ای از اموال به دلیل اختصاص یافتن به هدفی معین ممکن است مستقل شود و زندگی حقوقی ویژه خود را آغاز کند . وجود بنیادها ، وابسته و محدود به اذن مقام های اداری است ، لکن این اذن به گذشته سرایت می کند و در صورتی که وقف به موجب وصیت انجام پذیرد از روز فوت موصی به بنیاد شخصیت حقوقی می دهد . حقوقدانان آلمانی به آسانی پذیرفته اند که برای ایجاد یک موسسه مفید هیچ ضرورتی ندارد که دارایی موسس به شخص موجود تملیک شود . وقف و اختصاص خود دلیل وجود است و نیازی به صورت سازی نیست . نزد اینان اموال وقف شده به عنوان دارایی یک شرکت تلقی نمی شود بلکه خود موسسه ای است مستقل بودن این که شخص مالک آن باشد . از این رو مفهوم وقف در حقوق آلمان و ایران بسیار نزدیک است چرا که درهر دو تکیه بر اصالت اموال است و این اموال به هیچ شخصی تعلق ندارد ، با این تفاوت که در حقوق ما مال موقوف حبس می شود و متولی حق انتقال آن را به دیگری ندارد اما در حقوق آلمان امکان گسترش دارد یعنی موسسه وقف می تواند زندگی متحرک پیدا کند . [۶] در فرهنگ فرانسه به نهاد وقف فونداسیون[۷] می گویند این کلمه در برخی از فرهنگ های حقوقی فرانسه چنین تعریف شده است . فونداسیون عبارت است از اختصاص دادن دائمی اموالی برای بنیادی عمومی و غیر انتفاعی با اهداف خیر خواهانه و بشر دوستانه اهدافی از قبیل تاسیس یا گسترش بیمارستان ، دانشگاه ، خوابگاه دانشجویی ، کمک به ایتام و مستمندان و بیماران بی بضاعت. مالک اموال به وسیله فونداسیون می خواهد شخصیت حقوقی جدیدی ایجاد کند که مستقلا در جهت بر آوردن اهداف نیک وی باشد ، فونداسیون در ابتدا به معنای فعالیت های این نهاد بوده ولی امروز غالبا به معنای خود این نهاد حقوقی است .
در مورد تاسیس بنیاد وقف و وضعیت آن حقوقدانان فرانسه تقسیمات مختلف از جنبه های نظری و عملی ارائه داده اند . از دیدگاه کلی تاسیس نهاد وقف گاهی بی واسطه و مستقیما صورت می پذیرد یعنی بانی خودش بنیاد موقوفه را ایجاد می کند و گاهی غیر مستقیم و با واسطه که در این حالت واسطه نقش مجری را برای ایجاد کننده بنیاد موقوفه ایفا میکند . در هر دو صورت ، بانی وقف این نهاد را یا در زمان حیات خودش تشکیل می دهد یا تولد آن را به وسیله وصیت برای پس از وفات خویش تدارک می بیند .[۸] در ترکیه خصوصا در روزگاری که قسطنطنیه فتح شد و مرکزیت خلافت اسلامی را عثمانیان به این سامان منتقل کردند و در طول چند قرن ادامه حکومت عثمانیان کلیه خدمات فرهنگی اجتماعی در حوزه مدیریت اوقاف بوده و پنجاه درصد آثار خطی موجود در کتابخانه های ترکیه را اوقاف تهیه و گردآوری کرده است . البته به دنبال تحولات گسترده ای که در خلال جنگ های اول و دوم پیش آمد و موجب روی کارآمدن جمهوری لائیک به دست آتاترک شد در همه شئون فرهنگی اجتماعی ترکیه تغییرات بنیادی صورت پذیرفت از جمله این تغییرات دگرگون شدن فرهنگ وقف در این کشور بود . تعریف جدیدی که از وقف ارایه شد عبارت بود از کارهای عام المنفعه ای که ترک ها انجام می دادند و اکنون نیز ادامه دارد به موجب این تعریف خطبه شرعی وقف دیگر موضوعیت نداشت و اصولا اقدام به نیکوکاری اجتماعی ، فرهنگی تنها با ثبت یک سند که منطبق بر قانون جدید وقف بود تحقق می یافت .[۹] نظام انگلوساکسون امروزه نوعی از تصرفات مالی را می شناسد که به تراست معروف است و خلاصه تعریف آن چنین است : مالی را در اختیار شخصی معینی گذاشتن تا عواید آن را صرف احتیاجات شخصی دیگر کند. شخص صاحب اختیار را امین یا وصی و شخصی دوم را مستفید یا مستحق می نامند رابطه شخص امین یا وصی با مال مورد امانت در ارتباط با مستحق تراست نامیده می شود در این جا امین نه مالک مال است و نه می تواند آن را تملیک نماید حتی امین نمی تواند از آن مال استفاده نماید به نحوی که مالکیت عین از مالکیت منافع جدا شود . هدف از نهاد حقوقی تراست حمایت از بیوه زنان و کودکان و انجام دادن کارهای عام المنفعه است .
خرید و دانلود متن کامل پایان نامه فوق در این لینک
[یکشنبه 1399-01-10] [ 02:50:00 ق.ظ ]
|