الزام: “الیور” اشاره دارد، كه یك سازمان بهمنظور برآورده كردن الزامات قانونی یا تنظیمكنندهی خود، روابط یا تبادلاتی را با دیگر سازمانها برقرار میكند؛
- عمل دوجانبه: سازمانها، گاهی برای تعقیب اهداف و علایق مشترك با همدیگر رابطه برقرار میكنند؛
- عدم تقارن: زمانی عدم تقارن موجب شكلگیری روابط بین سازمانی بوده است، كه روابط، بهخاطر اعمال قدرت یا كنترل روی سازمان دیگر یا منابع آن باشد؛
- كارآیی: این عامل، وقتی است كه ارتباط بهجهت بهبود كاری داخلی، سازمانی شكل میگیرد.
- ثبات: وقتی كه ارتباطهای بین سازمانی، برای رویارویی با عدم اطمینان شكل گیرد، آنرا ثبات میگویند؛
- افزایش مشروعیت: گاهی سازمانها، برای نشان دادن حمایت خود از هنجارها، قوانین و باورهای رایج و یا انتقالات نهادهای خارجی، با سازمانهای دیگر ارتباط برقرار میكنند.
“ایزن برگ” و همكارانش سه سطح اتصال سازمانی را در تقسیمبندی انواع ارتباط درون سازمانی ذكر كردهند كه عبارتند از:
- ارتباط نهادی: زمانیكه تبادل مواد و اطلاعات بین سازمانها بدون استفاده از نقشهای خاص سازمانی یا شخصیتهای خاصی باشد؛
- ارتباط نمایندگی: وقتیكه ایفا كنندهی نقش خاصی كه رسماً نماینده سازمان است، با نماینده سازمانی دیگر ارتباط برقرار كند؛
- ارتباط فردی: موقعیكه فردی از یك سازمان با فردی از سازمان دیگر، تبادل مواد یا اطلاعات میكند؛ بدون اینكه این افراد، نماینده سازمان بوده و یا شرایط خاصی برای این كار داشته باشند(میلر،1377:98).
بخش سوم
2-3 تعریف ارتباطات سازمانی[57]
ارتباطات فرآیندی است آگاهانه یا ناآگاهانه ، خواسته یا ناخواسته که از طریق احساسات و نظرات، به شکل پیامم هایی کلامی و غیرکلامی بیان گردیده، سپس ارسال، دریافت و ادراک می شوند. این فرآیند ممکن است ناگهانی، عاطفی، و یا بیانگر ( مبین اهداف خاص برقرار کننده ارتباط ) باشد.
« ارتباطات فرآیند تبادل دو جانبه اطلاعات با سایر افراد است. اطلاعات هر نوع تفکر یا اندیشه ای است که مدیران و کارکنان تمایل دارند به طور دو جانبه با دیگران مبادله کنند ». ( رابینز، 1999:366).
عباسی، ارتباطات سازمانی را در کتاب خود « مدیریت روابط عمومی » اینگونه تعریف می کند: « روابط انسانی در سازمان عبارت است از فرآیند برقراری، حفظ و گسترش روابط هدف دار، پویا و دوجانبه در بین اعضای یک سیستم تا سازمان اجتماعی مانند اداره، کارخانه، مدرسه و آموزشگاه با تأمین نیازهای مادی و معنوی افراد سبب ایجاد تفاهم، احساس رضایت و خرسندی متقابل کارکنان و کارگران با یکدیگر شده و زمینه ی انگیزش و رشد یافتگی افراد را در جهت رسیدن به اهداف سازمان فراهم سازد. بدین منظور، هر مسئولی باید کوشش کند تا رابطه دو جانبه مثبت همراه با حس تفاهم و احساس رضایت متقابل و سازنده به وجود آورد.» ( عباسی، 1388: 133 ).
در یک تعریف جامع ترمی توانگفت: « ارتباطات سازمانی بر فراگردی دلالت دارد که طی آن مدیران به تبادل اطلاعات و معانی با افراد و واحدهای داخل وخارج سازمان می پردازند »( رضاییان، 1380: 473 ).
ارتباطات سازمانی همراه با توسعه روانشناسی صنعتی، روانشناسی اجتماعی،علوم ارتباطات، رفتار سازمانی و علوم اداری صورت گرفت و تئوریهای رایج و مفاهیمی كه صاحبنظران ارتباطات سازمانی مطرح كردهاند، عموماً توسط متخصصان رشتههای مذكور شكل گرفته است.
ارکان اصلی فرایند ارتباطات
جان کاتر[58] ارتباطات را به صورت زیر تعریف کرده است: یک فرستنده پیام، پیامی را از طریق وسیله یا ابزاری به گیرنده پیام می فرستد که او به آن پاسخ می دهد. در این شکل ساده می توان الگویی به طریق زیر ارائه کرد.
فرستنده پیام پیام گیرنده پیام. الگوی مزبور نشان می دهد که در یک ارتباط سه رکن اصلی وجود دارد. بدیهی است که اگر یکی از آنها حذف شود، ارتباط برقرار نمی گردد. در یک فرآیند ارتباط هفت بخش وجود دارد:
– فرستنده پیام یا منبع پیام[59]: آغازگر ارتباط است. در یک سازمان، فرستنده پیام کسی است که دارای اطلاعات است و هدف وی این است که آن را به یک یا چند نفر اطلاع دهد.
–
yle="box-sizing: inherit; width: 1104px;" width="531">
[شنبه 1399-09-22] [ 04:20:00 ق.ظ ]
|