کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



۲٫ ۳٫ عدم تطابق کامل الفاظ روایت با هیچ‌یک از منابع ذکر شده

 

در برخی موارد، علامه بلاغی، برای ذکر روایتی به چندین منبع ارجاع می‌دهد، به این صورت که برای نقل روایت از چندین کتاب و منبع نام می‌برد و سپس مضمون واحد آنها را در قالب روایت بیان می‌دارد، درحالیکه با مقایسه و تطابق روایت در منابع ذکر شده، ملاحظه می‌شود که الفاظ بکار رفته توسط علامه بلاغی در آلاءالرحمن، با هیچ‌یک از آن منابع تطابق کامل ندارد و تنها مضمون آنها شبیه به یکدیگر می‌باشد. بطور مثال علامه بلاغی در تفسیر آیه‌ی ۳۵ سوره‌ی بقره و در کاربرد روایتی راجع به آیه، چنین بیان می‌کند: «وروی الکلینی وابن بابویه مسنداً والقمی مرفوعا عن ابی عبدالله ×: «انّ جنّه آدم من جنان الدنیا تطلع فیها الشمس والقمر ولو کانت من جنان الاخره او الخلد لما اخرج منها» انتهی.[۱۶۱]
برای تطبیق و مقایسه‌ی روایت با منبع ذکر شده در ابتدای روایت، متن روایت در این منابع ذکر می‌گردد:
در کافی چنین آمده است:
«علی بن ابراهیم عن ابیه عن احمد… سألت اباعبدالله × عن جنّه آدم × فقال جنّه من جنان الدنیا تطلع فیها الشمس والقمر ولو کانت من جنان الآخره ما خرج منها ابدا.»[۱۶۲]
ابن بابویه در علل الشرایع:
«حدثنا محمد بن الحسن رحمه الله قال حدثنا… عن ابی عبدالله × قال سألته عن جنه آدم فقال جنه من جنات الدنیا تطلع علیه فیها الشمس والقمر ولو کانت من جنات الخلد ما خرج منها ابدا.»[۱۶۳]
در تفسیر قمی اینطور ذکر شده:
«فانه حدثنی أبی رفعه قال سئل الصادق × عن جنه آدم أمن جنان الدنیا کانت أم من جنان الآخره فقال کانت من جنان الدنیا تطلع فیها الشمس والقمر ولو کانت من جنان الآخره ما اخرج منها ابدا آدم ولم یدخلها ابلیس.»[۱۶۴]
علامه طباطبایی در ذکر این روایت فقط به یک منبع (تفسیر قمی) ارجاع داده و از آن، روایت را نقل می‌کند. ایشان، هم مفصل‌تر و کاملتر روایت را می‌آورد و هم از لحاظ الفاظ بسیار بسیار شبیه به تفسیر قمی است، مگر در مواردی بسیار جزئی و ناچیز، مثل کم یا زیاد بودن حروفی که تغییری در معنا ایجاد نمی‌کند وشاید بتوان گفت سهوی بوده است.

 

دانلود کامل پایان نامه در سایت pifo.ir موجود است.

 

 

    1. ۲٫ ۳٫ عرض حدیث بر کتاب خدا

 

 

گاهی علامه بلاغی برای تفسیر آیه ای از حدیثی استفاده کرده و اشاره به هماهنگی آن با آیات قرآن حتی در سور دیگر می‌نماید و این را انجام کاری می‌داند که به آن امر شده؛ یعنی عرضه حدیث بر قرآن برای اثبات صحت آن.
نمونه این عملکرد علامه در ابتدای سوره‌ی حمد قابل مشاهده می‌باشد:
«و قد عرفت مما ذکرناه من سوره البقره و الحج و بنی إسرائیل و الحدید ما ینبغی أن تطرح الروایه التی تذکر ان الرحمن بجمیع خلقه و الرحیم بالمؤمنین خاصه و مما ذکرناه من سورتی بنی إسرائیل و الحج ینبغی ان تطرح ایضا الروایه التی تذکر ان الرحمن رحمان الدنیا و الآخره و الرحیم رحیم الآخره کما أمرنا بذلک فی عرض الحدیث علی کتاب اللّه.»[۱۶۵]

 

 

 

    1. ۲٫ ۳٫ نقد نظرات دیگران برپایه روایت

 

 

گاه درمواردی، دیگر افراد نظراتی راجع به آیه داده اند؛ لذا علامه ابتدا نظرات ایشان را ذکر کرده و سپس برای نقد آنها از روایت بهره می‌برد وبراساس حدیث در مورد دیدگاه واستدلال دیگران اظهار نظر می‌نماید.
نمونه این شیوه علامه در آیه ۲ سوره حمد می‌باشد:
« …. و جمله ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ﴾ خبریه ان کانت من کلام اللّه فی تمجیده لذاته و تنویهه بجلاله جلّ شأنه, ولکن روی الصدوق فی الفقیه من کتاب العلل للفضل بن شاذان عن الرضا ×” لیس شی‏ء من القرآن و الکلام جمع فیه من جوامع الخیر و الحکمه ما جمع فی سوره الحمد و ذلک ان قوله عز و جل ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ﴾ إنما هو أداء لما أوجب اللّه عز و جل من الشکر و شکر لما وفق له عبده من الخیر ﴿رَبِّ الْعالَمِینَ﴾ توحید له و تحمید و اقرار بأنه هو الخالق المالک لا غیره»[۱۶۶]

 

 

 

    1. ۲٫ ۳٫ ذکر مصداق توسط روایت

 

 

علامه با استفاده از روایت، مصداقی که برای روایت می‌توان بیان کرد را ذکر می‌کند وبه این وسیله در واقع آیه را نیز با روایت تفسیر می‌کند. به طور مثال ایشان ذیل آیه آخر سوره حمد، این شیوه را برگزیده است:
«﴿صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لا الضَّالِّینَ﴾ و فی الحدیث و الروایات ان المغضوب علیهم هم الیهود أو النواصب و ما صح من ذلک فهو من باب النص علی بعض المصادیق»[۱۶۷]




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1399-09-21] [ 10:38:00 ب.ظ ]




۲٫ ۳٫ اختصار گویی و ارجاع به تفصیل

 

 

یکی از روشهای مشهود در بیان مطلب، توسط علامه بلاغی، اختصار گویی ایشان است. برخی مواقع که روایتی منابع متعدد داشته، وی با گزارش بسیار اجمالی در حد نام کتب و اشخاص ومنابعی که روایت از ایشان آمده بحث را خاتمه داده وبرای تفصیل بیشتر، مخاطب را به آن منابع ارجاع می‌دهد. علامه در مورد جهر بسمله اینطور می‌گوید:
«یجهر بها باتفاق الإمامیه و اجماع اهل البیت و عملهم و حدیثهم و حدیث اهل السنه عن رسول اللّه | من طریق علی × و عمار و عائشه و الحکم بن عمیر و ابن عمرو انس و أبی هریره و النعمان بن بشیر: و ان تفسیر البرهان للسید هاشم البحرینی من الإمامیه و تفسیر الدر المنثور للسیوطی من اهل السنه قد ذکر فیهما الکثیر مما أشرنا إلیه من الأحادیث فلیرجع إلیها من أراد الاطلاع علی التفصیل.»[۱۶۸]

 

دانلود متن کامل پایان نامه در سایت jemo.ir موجود است

 

 

    1. ۲٫ ۳٫ تأیید روایات شیعه وسنی از باب مصداق

 

 

علامه بلاغی در مواردی ذیل آیه ای، روایاتی گوناگون از شیعه واهل سنت آورده و در انتها صحت آنها را تأیید نموده والبته همه آن روایات را از باب اینکه هر کدام مصداقی از آیه می‌باشد آنها را پذیرفته است.
مانند آیه ۶ سوره حمد:
«و فی حدیث الجمهور کما فی الدر المنثور انه فی الآیه کتاب اللّه. أو الإسلام او رسول اللّه و صاحباه بعده. و فی تفسیر البرهان عن تفسیر وکیع بن الجراح مسندا عن ابن عباس فی قوله تعالى اهدنا الصراط المستقیم قال قولوا یا معاشر العباد أرشدنا الى حب محمد و اهل بیته. و عن تفسیر الثعلبی مسندا عن أبی برده قال صراط محمد | و اهل بیته.
و فی روایات الإمامیه انه امیر المؤمنین. او انه الأئمه. و کلما صح من ذلک فهو من باب النص على احد المصادیق او أظهرها»[۱۶۹]

 

 

 

    1. ۳٫ فصل سوم: روش ظاهری تعامل با روایات

 

 

    1. ۳٫ ۳٫ روش تعامل علامه بلاغی با روایات، به لحاظ ظاهری باتوجه به متن

 

 

این بخش به شیوه‌های مختلف علامه بلاغی در کاربرد ظاهری روایات باتوجه به متن می‌پردازد:

 

 

 

    1. ۱٫ ۳٫ ۳٫ تأیید روایات شیعه توسط روایات اهل سنت

 

 

در نقل و استفاده از روایات برای توضیح قسمتی از آیه، ابتدا یک یا چند روایت یا مضمون روایت از منابع شیعی نقل نموده و سپس در تأیید آنها به وجود روایات نقل شده در منابع اهل‌سنت بدون ذکر روایت، تنها اشاره می‌نماید. از جمله مثالها برای این‌گونه عملکرد علامه، آیه‌ی ۱۴۳ بقره و ۲۷ـ۳۷ آل‌عمران می‌باشد. نحوه‌ی تعامل علامه طباطبایی در موقعیت مشابه علامه بلاغی به طور مثال در آیه‌ی ۱۴۳ سوره بقره ، متفاوت با ایشان است؛ در بحث روایی المیزان ذیل این آیه، ابتدا روایتی از اهل‌سنت و جماعت ذکر شده و در ادامه نیز علامه آن را نقد نموده است و سپس از چندین منبع شیعی نقل روایت دارد و در فواصل آنها توضیحاتی مقتضای هر کدام می‌دهد و نیز روایات را با نظر خویش منطبق می‌نماید و درواقع در تأیید نظر خود، آنها را بیان می‌نماید. به نظر می‌آید علت تقدم روایت اهل‌سنت بر شیعه در این مورد، اهمیت مطلب موجود در روایت بوده که علامه نقد آن را لازم می‌دانسته که باید در ابتدا ذکر می‌کرده و سپس روایات موافق نظر خویش را از منابع شیعی ذکر نموده است.

 

 

 

    1. ۱٫ ۳٫ ۳٫ پیام واحد، منابع گوناگون

 

 

گاهی علامه بلاغی برای پیام واحدی که از روایات گوناگون برداشت می‌شود، ابتدا منابع مختلف اهل‌سنت با اشاره به حدیث را نام می‌برد و سپس نظر روایی فریقین را بیان می‌دارد و در ادامه به نظر شیعه و روایاتی که از طرق امامیه رسیده اشاره می‌نماید، که از همه‌ی این موارد تقریباً یک مضمون و یک پیام واحد برداشت می‌شود. ایشان به کثرت احادیث در این زمینه که حتی آنها را کمتر از تواتر نمی‌داند اشاره دارد. مثال این مورد: آیه ۱۴۴ سوره بقره می‌باشد. علامه طباطبایی به روایات وارده راجع به این آیه، از منظر دیگری پرداخته و ایشان به مقوله دیگری از روایات آیه توجه داشته است.

 

 

 

    1. ۱٫ ۳٫ ۳٫ مضمون روایت، جانشین روایت

 

 

گاهی علامه بلاغی برای اطلاع مخاطب از مضامین روایی برای تفسیر آیه، ابتدا مضمون و پیام روایاتی که در آن زمینه وجود دارد، بیان می‌کند و سپس بدون ذکر روایات، به کتب و منابع و یا ناقلین آنها اشاره می‌نماید و می‌گوید در این منابع احادیثی در مضمون سخن وی آمده است. نمونه‌ی این روش، در آیات ۱۹۸ ـ ۱۷۸ سوره‌ی بقره ذکر شده است.
علامه طباطبایی در المیزان، قسمت بحث روایی، درموقعیت مشابه علامه بلاغی ، تنها یک روایت متفاوت از آلاءالرحمن ذکر نموده که از منابع شیعی است و روش خاصی در رابطه با روایات این بخش نداشته است، درحالیکه علامه بلاغی دو مبحث جدا برای آیه بیان نموده و ذیل هر بحثی نیز چندین قسمت به صورت جداگانه مطرح نموده و در فواصل مختلف، از احادیث و روایات، ذیل مبحث استفاده نموده است.

 

 

 

    1. ۱٫ ۳٫ ۳٫ ذکر قسمت متفاوت روایت در روایات مشابه

 

 

در ذکر برخی روایات، پس از نقل روایت، اگر صورتی دیگر از روایات نیز در جایی آمده باشد، علامه بلاغی فقط آن قسمت متفاوت با روایت اول را نقل می‌کند؛ گاهی آن روایت، کمتر یا بیشتر از روایتی است که علامه آورده است، بنابراین در این موارد، علامه، مخاطب را از مواضع اختلاف روایت یا جابجایی واژه‌ها مطلع می‌سازد. از جمله‌ی این شیوه‌ی علامه در آیات ۱۸۷ـ۱۹۷ـ۲۰۳ سوره بقره می‌باشد.
در تفسیر المیزان نیز علامه طباطبایی همچون علامه بلاغی، در برخی موارد مشابه روایی مخاطب را از کم یا زیاد و یا تغییر فرازهایی از روایت مطلع می‌نماید.

 

 

 

    1. ۱٫ ۳٫ ۳٫ چکیده و ماحصل روایت

 

 

برخی اوقات علامه بلاغی، به دلیل طولانی بودن و یا دلایل دیگر، کل روایت و یا ماجرای مربوطه را نقل نمی‌نماید، بلکه چکیده و حاصل برداشت خویش را به صورت خلاصه از روایت یا سبب نزول یا داستان می‌آورد. بدین‌منظور از عبارت «ما حاصله» استفاده می‌نماید.
نمونه‌ی اینگونه نقل روایت یاداستان یا… در تفسیر علامه را می‌توان در آیات ۲۱۷ـ۱۸۷ سوره بقره و آیات ۴۳ـ۲۹ـ۹ سوره نساء مشاهده نمود.




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:38:00 ب.ظ ]




۳٫ ۳٫ روش تعامل علامه بلاغی با روایات به لحاظ ظاهری با توجه به سند

 

 

  • ۲٫ ۳٫ ۳٫ انواع شیوه‌های نقل سند

 

 

این بخش به نحوه‌ی نگرش علامه بلاغی به سند روایات و روشهای گوناگون ایشان در کاربرد ظاهری و سندی روایات می‌پردازد.
۱ـ برای ذکر روایت، فقط نام کتاب و بلافاصله نام معصوم ^ را ذکر کرده است.
مثال: ۱۶۸ـ ۱۸۵ـ ۱۸۸ـ ۲۱۳ـ ۲۳۳ـ ۱۲۹ ـ ۱۴۲ـ ۲۴۸ ـ ۲۴۹ سوره بقره و ۱۰۳ ـ۱۹۱ آل عمران
«و فی التبیان روی عن أبی جعفر «الباقر ×»[۱۷۵]
۲ـ برای نقل روایت، سلسله سند را نیاورده و راجع به صحت یا عدم صحت سند هم صحبتی نکرده، یعنی سکوت سندی دارد. بسیاری از آیات شامل این مورد می‌شود که از ذکر آنها خودداری می‌گردد.
مثال: ۱۲۹ ـ ۱۴۲ سوره بقره
«و فی روایه التهذیب عن معاویه بن عمار عن أبی عبد اللّه ×»[۱۷۶]
۳ـ ابتدا نام شخص صاحب کتاب را می‌آورد و بعد بدون نام کتاب، فقط با اشاره به اینکه کدام کتاب او را، مثلا کتاب تفسیر او را مدنظر دارد، مضمون روایت را نقل می‌کند.
مثال: ۱۴۴ بقره.
«قال القمی فی تفسیره ان الیهود کانوا یعیرون رسول اللّه| …»[۱۷۷]
۴ـ پس از ذکر نام کتاب، با ذکر یک واسطه و بعد نام معصوم ^، روایت را آورده است.
مثال: ۱۸۵ـ ۲۰۰ـ ۲۰۳ـ ۲۲۴ـ ۲۲۵ـ ۲۴۸ ـ۱۴۲ ـ ۱۴۳ـ ۲۵۵ بقره و ۶۴ ـ ۱۱۰ آل عمران
«ففی الکافی عن اسحق بن عمار عن الصادق ×»[۱۷۸]
۵ـ پس از نام کتاب، سند را بررسی نموده (راجع به سند نظر داده) و بعد از ذکر نام یک واسطه، نام معصوم ×و سپس روایت را نقل نموده است.
مثال: ۱۹۷ـ ۲۱۷ ـ۱۴۲ ـ ۲۴۸ سوره بقره.
«فی الکافی و التهذیب فی الحسن کالصحیح او الصحیح عن رفاعه عنه ×.»[۱۷۹]
۶ـ ابتدا نام یکی از واسطه‌ها را ذکر کرده و پس از بررسی سند ـ نظری راجع به سند که آن را می‌رساند به معصوم ×ـ با ذکر نام معصوم ×، روایت را نقل می‌کند.
مثال: ۱۷۳ بقره.
«و عن محمد بن إسماعیل یرفعه الی أبی عبد اللّه × الباغی الظالم و العادی الغاصب»[۱۸۰]
۷ـ برای اشاره به یک قسمت موردنیاز در بحث، از احادیث اهل سنت، ابتدا نام چندین کتب از اهل‌سنت و سپس نام واسطه‌ها و بعد هم قسمتی از روایت را بیان می‌کند.
مثال: ۱۴۴ بقره.
«و فی جوامع البخاری و مسلم و أبی داود و النسائی و الموطأ عن البراء و انس و ابن عمر فی حدیث تحول القبله ان تحول المصلین کان الی الکعبه»[۱۸۱]
۸ـ برای نقل روایت، بدون ذکرصریح نام معصوم × و بدون بررسی سندی، تنها نام کتاب را ذکر کرده و سپس روایت را.
مثال: ۱۴۲ بقره و۴ آل عمران
«و فی الکافی عنه ×»[۱۸۲]
۹ـ گاهی علامه، روایت را از کتب روایی مستقیماً نقل نمی‌کند، بلکه آن را از یک تفسیر روایی استخراج می‌کند، بدین نحو که: ابتدا نام کتاب منبع (کتاب تفسیر روایی) و بعد نام شخص صاحب کتاب روایی و سپس نام کتاب روایی و بعد بررسی سندی را می‌آورد و نهایتاً پس از نام معصوم × روایت را نقل می‌کند.
مثال: ۱۵۸ بقره
«ففی تفسیر البرهان عنه أی عن محمد بن یعقوب فی الکافی فی الحسن کالصحیح عن أبی عبد اللّه ×»[۱۸۳]
۱۰ـ نام شخص (صاحب کتاب) و بعد نام کتاب و سپس واسطه و نهایتاً نام معصوم × را آورده و بعد روایت را.
مثال: ۱۴۳ ـ ۲۵۵ سوره بقره.
«روی الصدوق فی توحیده بسنده عن المفضل عن الصادق ×»[۱۸۴]
۱۱ـ نام شخص (صاحب کتاب)، بعد نام واسطه و سپس نام معصوم × را برای ذکر روایت آورده است.
مثال: ۱۷۸ـ ۲۱۳ـ ۲۲۴ـ ۱۴۳ـ۲۲۹ سوره بقره و ۹۶ آل عمران.
« و فی روایه العیاشی عن منصور بن حازم عن الصادق ×» [۱۸۵]
۱۲ـ در برخی موارد، علامه فقط نام کتاب را ذکر می‌کند و بعد بدون ذکر نام معصوم× یا… به مضمون روایت اشاره می‌کند.
مثال: ۲۴۸ـ۱۴۳ ـ ۲۳۶ سوره بقره.

 

برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید.



 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:37:00 ب.ظ ]




۲-۴-نظریه های اضطراب

 

 

۲-۴-۱- نظریه زیست شناختی:

 

 

همانطور که گفته شد نظریه های زیست شناختی در مورد اضطراب از مطالعات پیش بالینی روی مدل های حیوانی اضطراب، مطالعه روی بیمارانی که در آنها وجود عوامل زیست شناختی حتمی بود، معلومات فزاینده در مورد علوم اعصاب پایه، و اثر داروهای روان درمان بخش حاصل شده اند. یک قطب این تفکرات این فرض را مسلم می شمارد که تغییرات زیست شناختی قابل سنجش در بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی حاصل تعارض های روانشناختی است، قطب دیگر چنین فرض می کند که رخدادهای زیست شناختی قبل از تعارضهای روان شناختی پدید می آیند: هر دو موقعیت ممکن است در افراد خاص وجود داشته باشد، و طیفی از حساسیت های زیست شناختی ممکن است بین افرادی که علائم اختلالات اضطرابی دارند موجود باشند.( کاپلان و سادوک، جلد دوم، ۱۳۸۶)
به طور کل نظریه های فیزیولوژیک و نوروفیزیولوژیک در زمینه اضطراب بیشتر به این موضوع پرداخته اند که چه بخشهایی از دستگاه اعصاب مرکزی در هیجان ها و خصوصاً در ترس و اضطراب و وحشتزدگی در گیرند. نظریه فیزیولوژیک گری (۱۹۸۲ و ۱۹۸۷) بیشترین سهم را در توضیح اضطراب دارد. گری بر خلاف پانکسیب[۳۸] (۱۹۸۱) که نظام جنگ و گریز را مطرح می کند، نظام بازداری رفتار را به عنون پایه اضطراب در نظر می گیرد. نظام بازداری رفتار، رفتاری را سرکوب می کند که نتیجه نامطلوبی در پی خواهد داشت. وی پایه اضطراب رامنطقه سپتوهیپوکامپ در نظر می گیرد که بین شناخت و هیجان نقش میانجی دارد. وی همچنین روی فرانکنیهای این منطقه به قطعه پیشانی و ترشح منو آمینرژیکهای مرکز رسان از ساقه مغز متمرکز می شود. نظریه گری به تحقیقاتی که در زمینه داروهای ضد اضطراب انجام داده است، وابسته است. (خداپناهی، ۱۳۸۵)

 

 

۲-۴-۲- نظریه روان تحلیل گری

 

 

نظریه روان تحلیل گری با کارهای فروید شروع می شود و از زمان او تا به حال تحول بسیاری نداشته است. با این حال نظریه وی مخصوصاً در موقعیتهای بالینی و کاربردی هنوز مفید به نظر می رسد. فروید دو نظریه در مورد اضطراب مطرح کرده است. در هر دو نظریه اضطراب را یک پدیده روزمره و راهی برای توضیح روان آزردگی قلمداد می کند. اضطراب روزانه، اضطراب واقعی است که از موضع های عینی سرچشمه می گیرد. این نوع اضطراب همان ترس است، اضطراب روان آزرده وار ممکن است به شکل اضطراب شناور، هراس یا حملات وحشتزدگی بروز یابد. فروید در نخستین نظریه خویش اضطراب را به عنوان لیبیدوی تغییر شکل یافته در نظر گرفت، تغییر شکلی که از طریق سرکوبی حاصل می شود. بنابراین اگر فرد با سرکوبی از ارضای برخی غرایز منع می شود، این سرکوبی اضطراب را در پی خواهد داشت. در دومین نظریه، فروید رابطه اضطراب سرکوبی را معکوس می کند و تجربه اضطراب را به عنوان علت سرکوبی مطرح می کند. در این نظریه اضطراب یا ناشی از یک خطر بالقوه است یا ناشی از برداشتی است که من با در نظر گرفتن واقعیت به آن می رسد. تهدید نامطلوبی که من استنباط می کند به اضطرابی منجر می شود که سرکوبی را در پی خواهد داشت و در واقع سرکوبی راهی برای کاهش اضطراب مقابله با خطر است.( استرونگمن، ۲۰۰۳، به نقل از خداپناهی، ۱۳۸۵)
وقایعی که فروید آنها را در به وجود آوردن اضطراب نخستین مهم تلقی می کند، عبارت اند از: ضربه به هنگام تولد، فقدان یا ترک احتمالی مادر، تکانه ها یا تهدیدهای غیر قابل مهار و اضطراب اختگی همه موارد مذکور ممکن است نظام روانی فرد را بر هم بزند و نهایتاً فرد درمانده و منفعل شود و در پی آن به طور خود کار اضطراب را تجربه کند. بنابراین در مفهوم سازی فروید، اضطراب هم ارثی است و هم هنگام تولد آموخته می شود. دیگر انواع اضطراب مثل ترس تنها در منبع اضطراب یا اضطراب نخستین فرق دارند. در بافت روان تحلیل گری اضطراب جنبه معناداری است که ممکن است با محیط تهدید آمیز دستکاری شود و برای تحول رفتارهای روان آزرده وار ضروری است. روان تحلیل گران دیگر مانند سالیوان[۳۹] (۱۹۵۳) به جای جدایی نخستین بر محیط اجتماعی تأکید می کنند، اما از جهات دیگر نظریه سالیوان به نظریه فروید[۴۰] شباهت دارد. ولی اضطراب را یک پدیده اجتماعی بین فردی تلقی می کند تا یک پدیده درون روانی، بالبی[۴۱] (۱۹۷۳) نیز در حوزه روان تحلیل گری به روابط و ارتباطات مادر و کودک تأکید می کند. (خداپناهی، ۱۳۸۵)
امروزه بسیاری از نوروبیولوژیست ها به اثبات بسیاری از عقاید و نظریه های فروید ادامه می دهند. یک نمونه نقش آمیگدال است که بدون هیچ گونه مراجعه به حافظه خود آگاه به بروز پاسخ ترس کمک می کند و مفهوم فروید را در مورد سیستم حافظه ناخودآگاه برای پاسخ های اضطرابی مورد تأکید قرار می دهد. یکی از پیامدهای تأسف آور تلقی نمودن علامت اضطراب به عنوان اختلال تا هشدار این است که ریشه های پنهان اضطراب احتمالاً نادیده باقی می ماند. (کاپلان و سادوک، ج۲، ۱۳۸۶)

 

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید.

 

۲-۴-۳- نظریه رفتاری

 

 

طبق نظریه های رفتاری، اضطراب یک واکنش شرطی در مقابل محرک محیطی خاص است. در یک مدل شرطی سازی کلاسیک، مثلا کسی که هیچ نوع حساسیت غذایی ندارد، پیش از خوردن حلزون صدفدار در یک رستوران دچار ناراحتی شدید می گردد. مواجه شدن بعدی با حلزون ممکن است سبب شود که شخص احساس ناراحتی کند. امکان دارد که چنین فردی از طریق تعمیم نسبت به هر غذایی که خودش آماده نکرده باشد حساسیت و سوء ظن پیدا کند. یک احتمال دیگر در سبب شناسی این است که شخص با تقلید واکنش های اضطرابی والدین خود، ممکن است واکنش درونی اضطراب را یاد بگیرد. (کاپلان و سادوک، ج۲، ۱۳۸۶)
نظریه های اضطرابی که در زیر بنای این حوزه قرار می گیرند ریشه در کارهای واتسون و پاولف دارند. فعالیت اصلی آنان تلاش برای توضیح تنبیه بود. به طور ساده، بحث این است که ارگانیزم از طریق بعضی مکانیزمهای واسطه ای می آموزد که از محرکهای مضر اجتناب کند. این محرک میانجی معمولاً ترس یا اضطراب نامیده می شود. در این نوع نظریه های، تنها زمانی تهدید، فزون تحریکی یا افزایش کشاننده نخستین به اضطراب منجر می شود که این موارد مؤلفه های خود مختار داشته باشند. از این دیدگاه ترس یا اضطراب به عنوان یک کشاننده ثانویه موجب رفتار جدیدی برای کاهش آن می شود. افزون بر این پاسخ هیجانی شرطی با رفتارهای موجود فرد تداخل می کند. در این جا شباهتی بین این نظریه باروان تحلیل گری وجود دارد مبنی بر این که اضطراب با دیگر رفتارها سازش نایافته است. نظریه های ماور[۴۲](۱۹۵۳)، دولار و میلر[۴۳](۱۹۵۰) باعث تحول در این دیدگاه شد. آنان پیشنهاد کردند که کاهش کشاننده بعد از پاسخ رخ می دهد، پاسخ را تقویت و احتمال وقوع آن را در آینده افزایش می دهد. در این میان همان گونه که توصیف شد، ترس یک کشاننده ثانویه است. از دیدگاه ماور اضطراب نوعی ترس است که منبع آن مبهم و یا سرکوب شده است. اضطراب از طریق تعارض روان آزرده وار حاصل می شود. این اضطراب منبعی مبهم و یا ناهشیار دارد. در این جا نیز تعارضهای روان آزرده وار در دوران کودکی به وقوع می پیوندند. به طور خلاصه از این دیدگاه، اضطراب آموخته شده رفتارهای سازش نایافته را بر می انگیزد. استاتس و ایفرت[۴۴] (۱۹۹۰) در همین راستا، اضطراب را در چهار چوب نظریه رفتاری چند سطحی خود مورد بررسی قرار دادند. آنان بر دو مقوله اصلی تأکید کردند:
۱- زیربنای اضطراب یک پاسخ هیجانی مرکزی است.
۲- اضطراب ممکن است از طریق شرطی سازی بیزاری و به گونه ای نمادی از طریق زبان آموخته شود.
از دید آنان تجربه ضربه و آسیب لازمه هراس نیست. استاتس و ایفرت نوعی خود شرطی سازی را توصیف می کنند. نظریه دیگری که در حوزه رفتاری مطرح است، نظریه آیزنک است، نظریه یادگیری وی درباره اضطراب نظریه معروف وی درباره شخصیت است. به نظر وی فرد روان آزرده به ویژه اضطراب آور حساس است و این حساسیت ریشه در دستگاه عصبی خود مختار دارد. بنابراین از این دیدگاه آمادگی برای اضطراب به ارث می رسد. با وجود این اضطراب ممکن است اکتسابی باشد به گونه ای که یک محرک جدید پاسخ اضطرابی سازش نایافته را فراخونی کند، در این جا اضطراب همان ترس شرطی است. طبق نظر آیزنک روند دیگری نیز ممکن است اضطراب را شکل دهد، بدین ترتیب نظام تحریکی بازدری نامتوازن را به ارث می برد. اگر این بی تعادلی فرد را در خطر تأثیرات یادگیری اجتماعی قرار دهد، فرد استعداد بیشتری برای اضطراب و هیجانهای دیگر چون احساس گناه می یابد. بنابراین آیزنک اضطراب را هم تا حدودی ارثی و هم اکتسابی می داند. (خداپناهی، ۱۳۸۵)

 

 

۲-۴-۴- نظریه پدیدار شناختی و وجودی:

 

 

نظریه اضطراب در این حوزه ریشه در ۱۵۰ سال قبل در نظریه کریکگارد[۴۵] (۱۸۴۴) دارد و اضطراب به عنوان یک رویداد طبیعی زندگی در نظر گرفته می شود. با این نگرش که تحول وابسته به آزادی و شناختی است که افراد از امکانات خود دارند، لذا انتخاب اضطراب گریزناپذیر است. رشد و رشد یافتگی که آزادی آفرین باشد، مستلزم مقابله و حل این اضطراب است. در واقع مقابله با اضطراب، اضطرابی که غیر قابل اجتناب است، لازمه رسیدن به خود شکوفایی است.
کریکگارد نیز بین ترس و اضطراب تمایز قایل می شود. ترس به یک موضوع خاص بر می گردد در حالی که اضطراب از هر موضوعی مستقل است و در عوض در موقعیتهایی که با ضرورت انتخاب مواجه ایم. فرد ترسو از موضوع ترس می گریزد در حالی که فرد مضطرب در تعارض و بی اطمینانی قرار دارد. (خداپناهی، ۱۳۸۵)
نظریه های وجودی اضطراب مدل هائی برای اختلال اضطراب منتشر به وجود آورده است که در آن ها محرک قابل شناسائی خاصی برای احساس اضطراب مزمن وجود ندارد. مفهوم مرکزی نظریه وجودی این است که شخص از «پوچی» عمیق در زندگی خود آگاه می گردد، که ممکن است حتی از پذیرش مرگ غیر قابل اجتناب خود نیز برای او دردناکتر باشد. اضطراب واکنش شخص به این پوچی وسیع وجود و معنا است. گفته شده است که پس از کشف سلاح های هسته ای و بیوترورسیم نگرانی های وجودی افزایش یافته است. (کاپلان و سادوک، ج۲، ۱۳۸۶)
فیشر[۴۶] (۱۹۷۰) برای فهم بیشتر اضطراب نظریه پدیدار شناختی ارائه داد. وی تلاش کرد همه نظریه های قبلی را با هم ترکیب کند، ولی در نهایت نتوانست به یک نظریه منسجم دست یابد. وی هر آنچه را که مربوط به تجربه اضطراب بود گردهم آورد که در برگیرنده پنج مؤلفه است:
۱- هویتی مانند یک نیروی محرکه در فرد وجود دارد که وی را در مسیر زندگی هدایت می کند. هر مانعی که این نیرو را تهدید کند در فرد اضطراب به وجود می آورد.
۲- جهان شبکه ای از روابط و مبادلات است، بنابراین هر آنچه این روابط را تهدید کند موجب اضطراب خواهد شد.
۳- انگیزه ای وجود دارد که در آن هویت و دنیای فرد جاودانه می شود.
۴- فعالیتی برای دستیابی وقایع زندگی و جلوه های هستی آن وجود دارد.
۵- نهایتاً، ارزیابی از شایستگی موجود صورت می گیرد.
برای فیشر، اضطراب هم شامل تجربه آن درفرد و هم شامل تجربه آن در دیگری است.(استرونگمن[۴۷]، ۲۰۰۳، به نقل از خداپناهی، ۱۳۸۵)

 

 

۲-۴-۵-نظریه درمان عقلانی ـ عاطفی (الیس)




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:37:00 ب.ظ ]




منبع فایل کامل این پایان نامه این سایت pipaf.ir است

 

۲-۴-۶-نظریه شناختی :

 

 

آئرون بک[۴۹] (۱۹۲۱) ، روانپزشکی است که شناخت درمانی را بعنوان درمانی برای افراد اضطرابی مطرح نمود و امروزه این روش بعنوان یکی از مؤثرترین درمانهای موجود برای این اختلال مورد توجه قرار گرفته است.
بک (۱۹۸۴ و ۱۹۷۶) در تحلیل بیماران اضطرابی سه موضوع مشترک را شناسایی کرد :
۱)تفسیر منفی از وقایع بیرونی
۲)دیدگاه بدبینانه ای نسبت به آینده
۳)بیزاری ازخود
بک علت هر سه دیدگاه تحریف شده را مجموعه مشترکی از خطاهای منطقی فرض نمود .
دیوید برنز[۵۰] (۱۹۸۰) ، همانند بک ، یک شناخت درمانگر می باشد و مشابه او ده خطای شناختی را که منجر به حال بد می شوند ، ذکر می کند. این ده خطای شناختی به طور خلاصه عبارتند از :
۱)تفکر همه یا هیچ :‌همه چیز را سفید و در غیر اینصورت سیاه دیدن .
۲)تعمیم مبالغه آمیز : هر حادثه منفی را شکستی تمام عیار و تمام نشدنی تلقی کردن .
۳)فیلتر ذهنی : تحت تأثیر یک حادثه‌ منفی همه واقعیتها را تار می بیند و به جزئی از حادثه منفی توجه می کند وبقیه را فراموش می کند .
۴)بی توجهی به امر مثبت : با بی ارزش شمردن تجربه های مثبت ،‌اصرار بر مهم نبودن آنها دارد .
۵)نتیجه گیری شتاب زده : بی آنکه زمینه‌ محکمی وجود داشته باشد نتیجه گیری شتابزده می کند .
۶)درشت نمایی : اشتباهات خود را مبالغه آمیز جلوه دادن و از سوی دیگر اهمیت ندادن به جنبه های مثبت زندگی خود .
۷)باید ها :‌ انتظار دارید که اوضاع آنطور که شما می خواهید وانتظار دارید باشد .
۸)برچسب زدن : فرد خود و دیگران را محکوم به آن صفت می کند .
۹)شخصی سازی و سرزنش : خود را بی جهت مسئول حادثه ای قلمداد کردن.
۱۰)استدلال حسی : احساسات منفی را انعکاس از واقعیتها می داند. مثلاً اگر احساس غمگینی می کند ، استدلال می کند که حتماً آدم افسرده ای است .
کارروانشناسان شناختی در مورد فشار روانی و بهداشت بسیار با اهمیت تلقی می شود . لازاروس و همکارانش که تلاشهای آنها در این زمینه بسیار مؤثر است ، بر این باروند که فشارهای روانی به شناخت فرد از خود و محیط بستگی پیدا می کند .
از نظر آنها فشار روانی عبارتست از یک حالت درونی که می تواند ناشی از خواسته های فیزیکی بدن و یا ناشی از موقعیت محیطی و اجتماعی باشد ، که بالقوه زیانبار ، ‌غیر قابل کنترل یا فراتر ازاستعداد سازگاری ما ارزیابی می شوند . عوامل فشارزا ، پاسخهای فیزیکی و روانی از قبیل اضطراب نومیدی و افسردگی و … را به همراه خواهد داشت .اگر عوامل فشار زا استمرار داشته باشند ، اثرات دراز مدت رفتاری، فیزیولوژیکی، هیجانی و شناختی را ایجاد خواهد نمود. مطابق نظر لازاروس (۱۹۹۰) نیز استرس تنها زمانی بروز می کند که افراد بر این باور باشند که یک موقعیت معین ، تقاضاهایی از‌ آنها دارد که از توان آنها و منابع موجود آنها خارج است .
هانس سلیه نیز معتقد است که استرس را همیشه در زندگی نباید عامل منفی به شمار آورد ، از دیدگاه اوفقط زمانی که استرس شخص را مغلوب ساخته و موجب ناراحتی می گردد ، آسیب رساننده است .
بنابراین همه استرسها عوارض ناخوشایند ندارند و به این خاطر استرس را بعضی به سه دسته بزرگ
الف) استرس منفی
ب) استرس خنثی
ج) استرس خوشایند ، طبقه بندی می کنند
‌ نگرانی ، فشار ، خشم وناکامی ، جزء استرسهای منفی قلمداد می شوند و چیزهایی مثل سر و صدا ، پول و … استرس خنثی و موفقیت ، اگر چه استرس مثبت یا منفی باشد ، واکنشهای فیزیولوژیک اولیه یکسانی را به همراه خواهد داشت .
میشن بام[۵۱] (۱۹۸۲) معتقد است با فشار روانی را باید از دید شناختی نگاه کرد ، یعنی فشار روانی مستلزم ارزیابی شناختی است و افراد تحت این فشار ، اغلب دارای افکار تحریف شده و آکنده از سرخوردگی هستند . وی[۵۲] (۱۹۸۵) به منظور کمک به افراد تحت شرایط استرس ، آموزش مایه کوبی در برابر فشار روانی را پیشنهاد داده است . آموزش مایه کوبی در برابر فشار روانی میشن بام ، دارای سه مرحله مشخص است :
الف) مرحله ادراک (دادن آگاهی به منظور درک مشکل)
ب) مرحله مهارت آموزی و تمرین (مانند تنش زدایی ، راهبردهای حل مسئله و…)
ج) مرحله کاربردی و پیگیری (مهارتهای اموخته شده در موقعیتهای واقعی به کار گرفته شوند.)

 

 

۲-۵-سبب شناسی اضطراب:

 

 

۲-۵-۱- عوامل زیست شناختی:

 

 

۱- سه ناقل عصبی عمده که بر اساس مطالعه بر روی حیوانات و پاسخ به درمان داروئی با اضطراب رابطه دارند عبارتند از : نوراپی نفرین، سروتونین و گاما آمینوتیریک اسید(GABA). نظریه کلی در ارتباط با نقش نوراپی نفرین اختلالات اضطرابی این است که افراد مبتلا ممکن است سیستم نورآدرنرژیک نامنظمی داشته باشند که گاه به گاه دوره های فعالیت پیدا می کند. تنه های سلولی سیستم نور آدرنرژیک عمدتا در لوکوس سرولوس در قسمت قدامی پل دماغی قرار گرفته اند و آکسون های خود را به قشر مخ، سیستم لیمبیک، ساقه مغز، و نخاع شوکی می فرستند. مطالعه بر روی انسانها به این رسیده است که، در بیماران مبتلا به اختلال هراس، آکونیست های بتا آدر نرژیک مثل ایزرپروترنول می توانند حملات شدید و مکرر هراس را برانگیزند بر عکس، کلونیدین یک آگونیست آلفا و آدرنرژیک، علائم اضطراب را در بعضی از موقعیت های تجربی و درمانی کاهش می دهد.
شناسایی انواع زیاد گیرنده های سروتونین پژوهش در زمینه نقش سروتونین در بیماری زائی اختلالات اضطرابی را دامن زده است. علاقه در این زمینه ابتدا با مشاهده اینکه ضد افسردگی های سروتونرژیک اثر درمانی در بعضی از اختلالات اضطرابی دارند برانگیخته شد. تاثیر با سپیرون آگونیست A1 سروتونرژیک (۵-HTlA) در درمان اختلالات اضطرابی را مطرح می سازد و چندین گزارش حاکی است که ام کلرفنیل پیپر ازین(mepp) داروئی با اثرات متعدد سروتونینی و فن فلورامین که موجب آزاد شدن سروتوئین می گردد، موجب افزایش اضطراب در بیمارانی می گردند که به اختلالات اضطرابی دچارند، بسیاری از گزارش های روایتی حاکی است که محرک ها و توهم زاهای سروتونرژیک مثل لیزرجیک اتیل آمید (lsd) با پیدایش اختلالات حاد و مزمن اضطرابی در افرادی که این داروها را مصرف می کنند رابطه دارند.
نقش گاما آمیو بوتیریک اسید(LSD) با پیدایش اختلالات اضطرابی قویا با تاثیر غیر قابل انکار بنزودیازپین ها، که موجب تقویت فعالیت گابا در گیرنده ها GABA می گردند، در درمان انواعی از اختلالات اضطرابی تائید می شود. هر چند بنزودیازپین های ضعیفتر برای علائم اختلال اضطراب منتشر موثرتد هستند، بنزودیازپین های قویتر، مثل آلپرازولام در درمان اختلال هراس موثرند. پژوهشگران چنین فرض می کنند که بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی دچار اختلال در عملکرد گیرنده های GABA هستند هر چند این رابطه بطور مستقیم به ثبت نرسیده است. (کاپلان و سادوک، ج ۱، ۱۳۸۶)

 

 

۲-۵-۲-عوامل ژنتیکی

 

 

مطالعات ژنتیک اطلاعات محکمی به وجود آورده است مبنی بر اینکه حداقل بعضی اجزاء ژنتیک در حصول اختلالات اضطرابی سهیمند. تقریبا نیمی از مبتلایان هراس بین بستگان خود یک نفر مبتلا به اختلال هراس دارند. ارقام مربوط به اختلالات اضطرابی دیگر، هر چند چندان بالا نیستند، باز حاصل از شیوع بالای بیماری در بستگان درجه یک بیماران در مقایسه با بستگان افراد غیر مبتلا می باشند. هر چند مطالعات مربوط به فرزند خوانده ها در اختلالات اضطرابی گزارش نشده است، اطلاعات به دست آمد از مرکز ثبت دو قلوها تائید کننده این فرضیه است که اختلالات اضطرابی بطور نسبی علت ژنتیک دارند. یک مطالعه جدید حدود ۴ درصد آسیب پذیری درونی اضطراب را در جمعیت کلی به یک واریان پلی مورفیک ژن خاص ناقل سروتونینی که مکان بسیاری از داروهای سروتونرژیک است نسبت داده است. افراد واجد این واریان ناقل کمتری تولید کرده و سطوح بالاتری از اضطراب دارند. (کاپلان و سادوک، ج ۲، ۱۳۸۶)




 
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:37:00 ب.ظ ]