برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید. |
/>قاعدهی عدالت وانصاف در حقیقت قاعدهای عقلی است، و عبارت « کُلَّ ما وافقَ العِدالَه فَهُوَ حُکمُ الله » مصداق اتم قاعده «کل ما حکم به العقل حکم به الشرع» میباشد، زیرا حکم عقل به حسن عدالت از احکام مستقل عقلی است؛ بنابراین با توجه به اینکه عقل حکم به لزوم عمل به عدالت میدهد، حکم شرعی نیز حتماً مطابق با عدالت است؛ از این رو میتوان گفت هرجا که حکمی مخالف با عدل و انصاف باشد، حتماً آن حکم واقعی الهی نیست و باید با توجه به عدل و انصاف حکم صادر شود. (البته معتقدان به دیدگاه سوم و چهارم، در صورتی که عدالت را مخالف نص صریح شرع میبینند، قضاوتشان اینست که تعبداً باید به آن حکم عمل شود.) به عبارت دیگر هر دلیلی که برای حجیت احکام عقلی در بحث مستقلات عقلیه اثبات شد، این قاعده نیز ثابت میگردد و دیگر ادلهای که در ذیل آورده میشود، همگی به عنوان مؤید آن حکم عقلی است و به عبارتی ارشاد به حکم عقل است.
دلیل دوم : آیات و روایات
- از آیات کثیری که امر به برقراری عدالت و قسط کرده و هدف از ارسال رسل را اجرای عدالت دانسته میتوان این قاعده را استخراج نمود:
«در حقیقت، خدا به دادگرى و نیکوکارى و بخشش به خویشاوندان فرمان مىدهد.[۳۷۳]»
«بگو: پروردگارم به دادگرى فرمان داده است.[۳۷۴]»
«به راستى [ما] پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند[۳۷۵].»
خداوند در کتابش خود را فرماندهنده به عدل و احسان شمرده است. هدف از رسالت انبیا را قیام مردم به قسط دانسته است؛ قیام به قسط در صورتى حاصل است که تشریع و تدبیر بر پایه قسط باشد و نیز منش زندگى مردم، عادلانه گردد. در هر یک از این سه عرصه، اگر خللى حاصل شود، دیگر قیام به قسط صورت نمىپذیرد. البته روشن است که عرصه تقنین و تشریع چون به خداوند برمىگردد، قطعاً خللناپذیر است. بنابراین تشریع و تقنین عادلانه است. فقیهى که مىخواهد به استنباط رو کند باید این اصل را منظور دارد.[۳۷۶]
از آنجا که در هیچ آیهای مفهوم عدل و قسط مشخص نگردیده، معلوم است که اینها مفاهیمی بدیهی بودهاند که مردم میدانستند و الا امر به چیزی که مفهومش برای مردم واضح نیست، لغو و مؤاخذهی نسبت به آن مشمول قبح عقاب بلا بیان میگردد.
آیهی ۳ سوره نساء[۳۷۷] امر کرده در صورتی که میترسید، نتوانید بین زنانتان عدالت را برقرار کنید، فقط یک زن بگیرید.[۳۷۸] این آیه صراحتاً به اهمیت برقراری عدالت بین زوجات اشاره دارد و لزوم رعایت مساوات را میان همسران تصریح میکند. هر چند با توجه به آیهی ۱۲۹ سورهی طلاق[۳۷۹]، فقها این آیه را مقید کردهاند به وجوب تقسیم به تساوی در شبها و نفقهی واجب [۳۸۰] و مساوات در بقیهی امور مانند مضاجعت ، محبت میان زنها و… (که در توان و مقدور فرد نیست[۳۸۱]) را مستحب دانستهاند. در تمام احکام مترتب بر این مسئله اعم از به سفر رفتن، واگذاری یک شب به زن دیگر و…. ملاک و میزان، رعایت عدالت و انصاف است؛[۳۸۲] و به دلیل رعایت مصداق اتم و اکمل عدالت و انصاف است که فقها حکم به استحباب موارد فوق دادهاند.[۳۸۳]
- روایاتی که در آنها عدالت به عنوان معیار و میزان معرفی شده است.
[شنبه 1399-09-22] [ 12:44:00 ق.ظ ]
|